روانشناسی ترید و بازارهای مالی
همواره انسان ها در هنگام انجام امور روزانه خود دچار احساسات بسیاری می شوند که اغلب شاید به آن ها توجه خاصی نکنند اما ما در معاملات خود نمی توانیم بروز احساسات را نادیده بگیریم.
اغلب تریدر های جوان در هنگام معاملات خود و یا قبل و بعد معاملات خود دچار بروز احساسات شدید می شوند.
این احساسات اگر تحت کنترل معامله گر نباشند میتوانند به روند معاملاتی شخص لطمه وارد کنند.
احساساتی از قبیل ترس ، طمع ، اجتناب از حقایق و. میتوانند برای یک معامله گر مبتدی بسیار ظربه زننده باشند و به کل قدرت تمرکز و تفکر شخص را از بین ببرند.
در بازارهای مالی معامله گران علاوه بر حوزه های فنی به امور خودشناسی روان شناسی معامله گر نیز می پردازند زیرا میدانند بازار چیزی غیز از خود آن ها نیست.
اغلب معاملگران هستند که تحلیلی درست را پیش گرفته اند ولی به علت مداخله احساسات در اخر با ضرر از معامله خارج شده اند.
راه حل این موضوع در روانشناسی بازار و خود شناسی فردی است.
پس نتیجه میگیریم که کنترل احساسات تا حد قابل توجهی مانند دیگر مهارت ها برای ورود به بازار های مالی نیاز است.
روان شناسی ترید چیست؟
روانشناسی دانشی است که به بررسی رفتار و برایند های رونانی می پردازد .
از انجا که هر دانشی به دنبال اهدافی است علم روانشناسی به دنبال پیشبینی و تعیین و توصیف حالات رفتاری و روانی افراد در موقعیت های مختلف است.
وقتی صحبت از روانشناسی بازار و ترید می شود پس ما به دنبال شناخت و پیشبینی رفتار های احساسی و روانی خود در موقعیت های معاملاتی هستیم.
از انجا که بخش روانشناسی بازار و خودشناسی فردی بسیار تخصصی تر و کسترده است نمیتوان با خواندن یک مقاله به آن مسلط شد و گاها بسیاری از اشتباها و ضرر های رفتاری معامله گران تماما از روش اشتباه زندگی آن ها و عادت های بد آن ها از کوکی به حال است.
پس برای حل این مسئله نیاز به تلاش و پشت کاری بیشتر است.
اهمیت روانشناسی ترید و بازار
گاها معامله گران با داشتن دانش تحلیل کافی و همچنین نقاط ورود به معامله خوب دچار ضرر می شوند و نمیتوانند مشکل را بیابند.
اما اگر خوب به بررسی داده ها و برنامه معاملاتی خود بپردازند متوجه می شوند که کاملا مشکل اصلی و بزرگ آن ها روان خودشان است.
و بسیاری از افراز با شناسایی این مشکلات ، گاه نمیتوانند از پس حل کردن آن ها بربیاییند چون آن ها در میان اخلاق و روفتار و تعصبات شما خود را پنهان کرده اند.
البته این پنهان کاری ها یک نوع سیستم دفایی روانی است که برای جلوگیری از نا امیدی شکست ها و روحیه دهی استفاده می شود ولی در کل میتوانن انسان را اسیب پذیر کنند.
و مسئله بعدی این است که رفتار انسان را احساسات آن تقریبا کنترل میکند و مشکلات ، عادت های بد و مشکلات روانی و همچنین احساسات رابطه تنکا تنگی باهم دارند.
پس میتوان گفت هرچقدر افراد بر روی احساسات خود مسلط تر شوند میتوانند در هر جنبه ای به خصوص معامله گری ، موفقیت های بیشتری کسب کنند.
از انجا که در هنگام معاملات احساسات از قبیل ترس ، امید ، خشم و ناامیدی به حداکثر خود می رسند کنترل کردن آن ها نیاز به مهارت دارد و کار دشواریست البته برای شروع.
به طور کلی میتوان گفت معامله گران با انواع احساسات در هنگام معامله دست و پنجه نرم میکنند که در ادامه به بررسی آن ها می پردازیم .
ترس یکی از معمول ترین احساسات در بین معامله گران است.
ترس به اشکال گوناگون میتواند باعث ضرر خیلی از معامله گران شود.
ترس میتواند از یک ضرر بزرگ در گذشته باشد ، ترس از بازگشت بازار و از بین رفتن سود ، ترس از وارد شدن به معالمه و ضرر در آن و . باشد.
بروز این احساسات میتواند روند تصمیم گیری منطقی شما را از بین ببرد و به طور کل خارج از اصول تحلیلی و معاملاتی خود عمل کنید و این اولین قدم برای ضرر است.
در هنگام ترس باید تمام رفتار با تفکر باشد ، سعی در بازیابی تمرکز و همچنین پیروی از برنامه معاملاتی و تحلیلی خود کنید.
طمع احساس همیشه همراه با تمام معامله گران است.
اگر شما در زندگی همیشه محتاط یاشید و ارز فرصت ها استفاده نکنید هیج وقت موفق نمی شوید.
اما طمع بیش از حد میتواند در بازارهای مالی چیزی جز ضرر های بزرگ برای معامله گر نداشته باشد.
زیر پا گذاشتن اصول مدیریت سرمایه شخصی و دوری از مدیریت ریسک میتواند شروع طمع یک معامله گر باشد.
طمع ذهنیت یک قمار باز را در معامله گر می پروراند و بی پروا تن به هر ریسکی به دور از هر نوع برنامه ریزی میدهد.
امید همیشه همراه معامله گران موفق است .
ترس و امید همیشه به دنبال هم بوده اند ولی امید بیش از حد میتواند معامله گر را به اشتباه بی اندازد.
معامله ای را تصور کنید که در ضرر است و شخص معامله گر می داند با بستن معامله از ضرر بیشتر خود می تواند جلو گیری کند ولی امید به برگشت روند بازار دارد و زمانی به باور می رسد که میزان ضرر قابل توجه را باید به بازار بدهد .
یا مانند معامله گرانی که امید دارند در زمانی کوتاه با سود های کلان بار خود را در بازار ببندند.
شما زمانی که می خواهید وارد بازار شوید نیاز به امید دارید اگر شخص معامله گر به امید کسب سود وارد نشود پس اصلا وارد نمی شود.
خستگی
ممکن است فکر کنید مگر خستگی یک احساس جسمانی نیست ؟
بله ولی وقتی روان و فکر شخص معامله گر خسته شود میتواند دچار خطا شود و در تصمیم گیری ها به صورت غیر منطقی تصمیم بگیرد.
بسیاری از معامله گران موفق به استراحت و خواب خود بیش از حد اهمیت می دهند زیرا ارزش آن را به خوبی درک کرده اند.
نا امیدی
ناامیدی احساسیت که پس از اتفاقات فوق برای شما ایجا می شود.
احساس ناامیدی باعث می شود شخص معامله گر دست به معاملاتی انتقامی و خارج از برنامه بزند و یا در برخی از موارد به طور کل از بازار برای همیشه خدافظی کند.
احساس نا امیدی میتواند تمام الگوهای رفتاری را تشدید کند.
در پایان.
امیدوارم که میزان خودشناسی را در هنگام معامله درک کرده باشید و فهمیده باشید که کنترل احساسات چقدر میتواند در موفقیت شما تاثیر گذار باشد.
باید گفت که کنترل احساسات تقریبا نیاز به تمرین و تجربه دارد و شما میتوانید با بررسی حالات و رفتار خود در هنگام معامله از پس این کار بر بیایید.
مرز میان منطق و احساسات ماننده مویی باریک است که گاها خود فرد هم متوجه نخواهد شد که در حال حاضر خود تصمیم گیرنده است یا احساسات ولی میتوان با بررسی و مطالعه این مشکلات را حل کرد
روانشناسی و روان شناسی معامله گر روان شناسی معامله گر معامله گری
معامله گری یک بازی روانی است – یک معامله گر سود ده باشید
تاثیر ترس در بازارهای مالی
بعنوان یک معامله گر باید از چه مراحلی عبور کنم ؟
نقش احساسات در یک معامله باز
چه مونولوگ هایی درون یک معامله گر شکل می گیرد؟
آیا روانشناسی و معامله گری ارتباط تنگاتنگی دارند؟
کلید موفقیت در بازارهای مالی
هر گونه دخل و تصرف در محتوای آموزشی سایت فراز نتورک منع و پیگرد قانونی دارد، استفاده با ذکر منبع آزاد می باشد
روانشناسی معامله گری
برای اینکه یک معامله گر موفق در بازار فارس باشید باید برخی عوامل روحی خود را کنترل کنید
روانشناسی معامله گری بطور کلی اشاره به احساسات و حالتی از روان و ذهن آدمی دارد که می تواند موفقیت یا شکست در یک معامله را برای او رقم بزند. روانشناسی معامله گری ابعاد مختلف شخصیتی و رفتاری افراد را که بر عملکرد تجاری آنها تاثیر گذار است نشان می دهد و می تواند حتی به اندازه دانش، تجربه و مهارت در کسب موفقیت در معاملات روزمره افراد اهمیت داشته باشد. روانشناسی معامله گری بخش احساسی و تاثیرگذار در مراحل تصمیم گیری یک معامله گر برای شروع یک معامله است. در ادامه علاوه بر آشنایی بیشتر با این موضوع، می خواهیم به بررسی چگونگی تاثیر آن در معاملات بازار فارکس نیز بپردازیم.
فهرست مطالب
روانشناسی معامله گری چیست ؟
چرا معامله گران ضرر می کنند ؟
چگونه می توان بر احساسات غلبه کرد ؟
چرا معامله گری استرس آور است
طمع معامله گری در فارکس
الگوی روانشناسی چیست؟
چند درصد از معامله گران فارکس درآمد کسب می کنند؟
چگونه می توانید هنگام معامله آرامش خود را حفظ کنید؟
روانشناسی معامله گری چیست ؟
تخصص در بازار فارکس یا بهره مندی از دانش لازم در کلیه بخشهای این بازار نمی تواند تعیین کننده موفقیت یک معامله گر در بازار جهانی فارکس باشد. بطور مثال آشنایی با صدها استراتژی در فارکس و یا استفاده از شاخص معاملاتی در فارکس برای تحلیل این بازار چنانچه از یک موضوع غافل باشید، شاید هیچ کدام از این عوامل نتوانند برای معامله گر کارامد باشند. موضوع اصلی داشتن مهارت در مدیریت احساسات است که جزئی از روانشناسی معامله گری فارکس محسوب می شود. کلید موفقیت در یک معامله بهره مندی از مدیریت صحیح احساسات است. بنابراین اگر تنها هوش و ذکاوت کلید اصلی موفقیت بود، افراد بیشتری می توانستند از این طریق پولسازی کنند. یک معامله گر خوب چگونه احساسات خود را در زمان انجام معامله کنترل می کند؟
1- آنها از حس استرس دوری می کنند. بدان معنا که اگر از انجام معامله ترس دارند یا فضای مناسبی برای انجام معامله احساس نمی کنند، اصلاً به انجام آن فکر نمی کنند.
2- عدم اطمینان نسبت به انجام معامله با عدم اعتماد به نفس متفاوت است. مساله این است که در بازار فارکس هر چند معامله گر خوبی باشید در یک لحظه ممکن است ناگهان بازار خلاف پیش بینی شما پیش رود. شما می بایست به عنوان معامله گر آمادگی رویایی با ضرر را در بازار فارکس داشته باشید. در اصطلاح روانشناسی معامله گری، می گویند که امید به بهترین داشته باش اما برای بدترین شرایط خود را آماده کن. اگر از لحاظ روحی آمادگی پذیرش ضرر در معامله را داشته باشید، احساسات منفی در شما کمتر اثرگذار خواهند بود.
3- هرگز انتظار سود لحظه ای نداشته باشید. هر چقدر میزان حجم معاملات معامله گر بزرگتر باشد احتمال ریسک آن نیز افزایش می یابد. البته که احتمال ضرر همواره وجود دارد. یک معامله گر خوب با مدیریت ریسک از ضرر معاملات خود تا حد زیادی جلوگیری می کند.
برای مثال یکی از عواملی که باعث می شود معامله گران ضرر کرده و از انجام معاملات منصرف شوند ضعف در مدیریت ریسک می باشد. آنها بیشتر از حد توان خود ریسک می کنند. اما یکی از دلایل این ضعف را می توان در یک کلمه خلاصه کرد و آن هم تمایل بیش از حد به سودآوری یا در اصطلاح عامیانه ” طمع ” می باشد. اما بطور کلی موارد فوق از مهمترین مباحث روانشناسی معامله گری در فارکس هستند که درک درست آنها می تواند کمک بسیار زیادی به معامله گران بازارهای مالی در جهت هدایت معاملات آنها بکند.
چرا معامله گران ضرر می کنند ؟
آمار منتشر شده در بسیاری از وب سایت ها حاکی از این است که حدود 80% معامله گران فارکس سرمایه خود را در معامله از دست داده و از این بازار خارج می شوند. البته مساله آماری بسیار مهم تعداد معامله گران نیست بلکه میزان حجم سرمایه وارد شده در این بازار است. گزارشات سایت دیلی فارکس (daily forex) هنوز بسیاری از معامله گران نتوانسته اند در این بازار جای خود را تثبیت کنند. حال برای روانشناسی معامله گری در فارکس نگاهی به دلایل ضرر معامله گران در این بازار جهانی می اندازیم.
– بازار فارکس یا هر نوع بازار مالی دیگری بدین گونه است که اگر بخواهید بیش از میزان سرمایه خود سود کسب کنید، می تواند شما را زمین بزند. اگر معامله گر با این چهارچوب فکری که به اصطلاح بازار را زمین می زند، بصورتی هیجانی برای معامله هجوم آورد قطعاً با یک فاجعه مواجه خواهد بود.
– مهمترین کار معامله گر حفظ سرمایه و سپس کسب سود است. اگر سرمایه خود را از دست بدهید توانایی سودآوری را از دست داده اید. مدیریت ریسک فارکس همچنانکه پیشتر نیز گفته شد نظیر خارج شدن از معامله پس از کسب سود منطقی از آن و معامله در حجم منطقی در مقابل سرمایه، برای مقابله با ریسک های معاملاتی است.
– طمع معاملاتی نداشته باشید. اگر بخواهید هر پیپ لحظه آخری پیش از چرخش جفت ارزها را بگیرید، مجبور می شوید برای مدت طولانی در آن پوزیشن بمانید و حتی معامله سودآور خود را نیز از دست خواهید داد.
– اگر احساس می کنید روند بازار در تغییر است و می خواهید در مسیر جدیدی وارد معامله شوید، منتظر تایید شدن تغییر روند قیمت بمانید. اگر می خواهید در پوزیشن پایین یا به اصطلاح در کف معامله کنید، نقطه پایین در روند صعودی را انتخاب کنید و اگر می خواهید در پوزیشن بالا یا در سقف معامله کنید، بالاترین نقطه در روند نزولی یا اصلاحی را انتخاب کنید.
در روانشناسی معامله گری اشتباه کردن به عنوان یک انسان امری عادی است. پس به عنوان یک معامله گر بهتر است بجای آنکه سرمایه خود را از دست بدهیم اشتباه خود را بپذیریم.
چگونه می توان بر احساسات غلبه کرد ؟
معامله در بازارهای مالی بویژه فارکس چیزی نیست که اکثر مردم انتظار آن را دارند. باید در نظر داشت که اینگونه معاملات نظیر یک ترن هوایی با فراز و فرودهای فراوان و البته ناگهانی همراه هستند. برای اینکه چهارچوب فکری یک معامله گر واقعی را داشته باشید می بایست در نقطه اول بر احساسات خود غلبه کنید. بدین ترتیب شانس موفقیت و ماندن در این بازار را برای خود فراهم ساخته اید. چگونگی مدیریت روانشناسی معامله گری اهمیت بسیار زیادی دارد. شما می بایست قدرت پذیرش شکست و تحمل فشار روانی ناشی از تغییرات بازار را داشته باشید. انجام موارد زیر می تواند برای کنترل احساسات در معاملات تجاری به معامله گر روان شناسی معامله گر روان شناسی معامله گر کمک کند.
– زمانی را برای تحقیق در مورد صنایع و شرکت های مختلف بازار اختصاص داده و اطلاعات خود را در زمینه های گوناگون بازار ارتقا دهید. با شناخت بازار می توانید برای معاملات سودمند برنامه ریزی کنید. بدین ترتیب شما با دانش خود و نه با احساسات معامله می کنید.
– در مورد معامله گران موفق تحقیق کنید. آشنایی با روش کار آنها می تواند دیدگاه صحیح تر و روش های بهتری برای معاملات در اختیار شما به عنوان یک معامله گر قرار دهد. سعی کنید احساسات خود را در تصمیم گیری های تجاری دخالت ندهید.
– به یاد داشته باشید که ضرر مالی جزئی از معاملات شماست و نمی توانید آن را نادیده بگیرید. در حقیقت ضرر و زیان همیشه کنار هم قرار دارند.
– در زمان معامله، جدا از آنکه چه احساسی دارید و یا چه اتفاقی در زندگیتان افتاده است، می بایست به میزان سرمایه موجود خود معامله کنید. اگر قرار است درصدی از سرمایه خود را از دست بدهید اما در مقابل می توانید سود بیشتری کسب کنید پس حس بدی نداشته باشید و خود را آماده این اتفاق کنید. بطور مثال اگر بیش از میزان سرمایه تان وارد معامله ای شوید، استرس شما بیشتر خواهد بود و همین موضوع ممکن است شما را به سمت تصمیم نادرست هدایت کند و فاجعه رخ دهد.
روان شناسی معامله گر
معامله گری در عین داشتن ظاهری ساده دارای پیچیدگیها و دشواریهای فروانی است بهطوریکه درصد زیادی از کسانی که وارد بازار میشوند حتی با یادگیری تحلیل های مختلف تکنیکال (technical) و بنیادی (fundamental) بازهم موفق به کسب سود مستمر از آن نمیشوند.
دلیل پیچیدگی معامله گری در بازار سرمایه این است که انسان در طول یک معامله با عواطف و احساسات انسانی خود مواجه میشود. درگیر طمع، ترس، هیجان، استرس و … میشود و توان مدیریت صحیح معامله خود را از دست میدهد.
معامله گران بسیاری هستند که کورکورانه از روش های موفق دیگران استفاده می کنند، اما به دلایل بیشماری اکثر آنها در تکرار موفقیتِ این روش ها ناتوانند. روش معامله لاک پشتها (Turtles Trading System) که اوایل ده هشتاد توسط ریچارد دنیس ابداع گردید، اثباتی بر این مدعاست، نتایج این روش خیره کننده بود. هدف ریچارد دنیس آموزش آن به دیگران بود، زیرا می خواست تشخیص دهد که آیا آنها نتایج مشابهی میگیرند یا خیر. او با چاپ یک آگهی در وال استریت ژورنال و انتخاب ۱۴ معامله گر، شاگردان جدید خود را انتخاب نمود.
ریچارد دنیس ترجیح می داد از معامله گران بی تجربه به جای معامله گران سابقه دار استفاده کند، زیرا نمی خواست شاگردان جدیدش نگرش ها و تعصبات قبلیشان از بازار را با خود به همراه بیاورند. او میخواست آنها تنها روش او را به دقت فرا بگیرند و با وسواس بسیاری از آن پیروی کنند، زیرا این احتمال می رفت که معامله گران با تجربیات مختلف، نظر شخصیشان را به این روش تحمیل کنند. در نهایت شاگردان مبتدی او، که روش او را همانطور که یاد گرفته بودند استفاده می کردند، به معامله گرانی حرفه ای تبدیل شدند و در نهایت آن روش را در راستای تطبیق با شخصیتشان ارتقاء دادند.
استراتژی های زیاد و سود دهی وجود دارند که رعایت نکات اصلی آن استراتژی ها برای موفقیت الزامی است، با این حال هیچ راه کاملا موفقی برای معامله با آن استراتژی وجود ندارد. بعد از فراگیری روش معاملاتی، این معامله گر است که باید روش را برای موفقیتش بهینه کند. در واقع این بهینه سازی ها هستند که روش را با شخصیت معامله گر هماهنگ کرده و به او این قدرت را می دهد که همیشه قوانین روش معاملاتی اش را به نحو احسن پیاده کند.
مانع سر راهمان در موفقیت، خودمان هستیم باید توجه کرد که ذاتا روش صحیح معامله را نمی دانیم، بهترین روش، روشی است که بر اساس شخصیت خودمان شکل می گیرد. همه ما، به عنوان انسان، در تمام جنبه های زندگیمان به دنبال دیگران قدم بر می داریم. در واقع روندها ماحصل همین رفتار هستند، حال این روند در خرید لباس، خرید وسایل خانه، صحبت کردن و یا هر جنبه دیگری از زندگی باشد. بزرگترین دشمن ما در معامله تقلید از دیگران است، کاری که همیشه به طور غریزی انجام می دهیم. برای پرهیز از این اتفاق به روشی با قوانین سخت گیرانه نیاز داریم، زیرا معمولا غرایز انسانیمان ما را به کاری وا می دارد که بر خلاف اصول روش معاملاتیمان است. بنابراین، اگر روشی صحیح مبتنی بر عملکرد گذشته بازار طراحی نکنیم، این غرایزمان است که در این کشاکش پیروز خواهند شد و منطق و تجربه، جای خود را به احساسات می دهند.
بارها شنیده ایم که ۹۰ درصد معامله گران بازنده هستند و برای کسب درآمد به مشاغل دیگر روی می آورند. اما به این موضوع فکر کنید که کار در محیط راحت خانه بدون فشار محیط، در حالی که بر سرنوشتمان احاطه کامل داریم، چقدر جذاب خواهد بود. زندگی معامله گران موفق بازارهای مالی در حقیقت آرزوی درصد زیادی از توده مردم است. با این حال، تعداد زیاد بازنده ها در بازارهای مالی، خیلی ها را روان شناسی معامله گر دلسرد می کند.
آیا دشمنی با معامله گران کوچک در بازار وجود دارد؟
ممکن است احساس کنید که در بازار دسیسه هایی وجود دارد تا ما موفق نباشیم! چگونه ممکن است این همه معامله گر در استفاده از روشی با احتمال موفقیت ۵۰ درصد و قدمت صدها ساله، شکست بخورند؟ این موضوع مدتهاست که معامله گران تازه کار را مایوس می نماید.
خیلی وقت ها از معامله گران می شنویم: سازندگان بازار، مسیر بازار را هدایت می کنند و یا تنها کسانی که پول در می آورند کارگزاران و سرمایه گزاران بزرگ هستند.
من در این مقاله روانشناسی کاربردی ، به شما اطمینان می دهم که هیچ دسیسه ای وجود ندارد و این ها شایعاتی بیش نیستند. این شایعات از ناتوانی ما در طراحی روش معاملاتی موفق نشات می گیرند و خودمان هم می دانیم که بازار عناصری را که برای موفقیت نیاز داریم، در اختیارمان می گذارد.
گاهی اوقات شنیدن اظهارات بعضی از اعضای گروه معاملاتیَم مبنی بر اینکه تمام دانسته هایم را در اختیارشان نمی گذارم، شوکه ام می کند. این افراد هر وقت ضرر می کنند این مسائل را مطرح می کنند. هیچکس نمی خواهد وقتی ضرر می کند تقصیر را به گردن بگیرد. خیلی از افراد جامعه برد را تحت هر شرایطی از آن خود می داند و آن را به تلاش سخت خود نسبت می دهند! اگرچه این کار اثرات مثبتی بر زندگی می گذارد، اما در زمینه معامله هرگز.
اگر در پذیرش ضرر مشکل دارید، بهتر است هر چه زودتر قبل از معامله با پول واقعی بر این نقطه ضعف غلبه کنید. در روانشناسی کاربردی معامله گری باید بدانید که ضرر امری متداول در هر کسب و کاریست و باید به عنوان قسمتی از آن پذیرفته شود. اگر کسی در پذیرش ضرر با مشکل مواجه است، باید دیدِ خود را تغییر دهد، در غیر این صورت بهتر است به فکر شغل دیگری باشد. در واقع وقتی معامله را به عنوان شغل پذیرفته اید، ضرر را به طور ضمنی در نظر گرفته اید. ضرر نه خوب است نه بد، بلکه تنها قسمتی از فرایند معامله را تشکیل می دهد. وقتی به این امر واقف شدید، برای طراحی و ساخت روشی مناسب آماده اید.
بعضی از ما معامله مداوم در طول روز را ترجیح می دهیم و بعضی دیگر دوست داریم تنها یک یا دو معامله را در طول روز انجام دهیم. زمانی من با روشی معامله می کردم که در ماه یک بار نیاز به معامله داشت. تعداد معاملاتتان مهم نیست، چیزی که مهم است پیدا کردن آن تعداد معامله ایست که به شخصیتتان می خورد.
علاوه بر همخوانی با شخصیت معاملاتی خود، روش باید با شاکله کلی زندگی شما نیز هماهنگ باشد. اگر علاوه بر معامله شغل تمام وقت دیگری دارید، روشتان باید متقضیات زندگیتان را در نظر بگیرد. در غیر اینصورت، حتی بهترین روش های تاریخ محکوم به شکست هستند. به همین دلیل است که هیچ روشی کامل نیست. اگر شخصی به شما گفت که روش معاملاتی کاملا موفقی وجود دارد، به احتمال زیاد دروغ می گوید و منافعی در زدن این حرف متوجه اوست.
همچنین موثر بر کار معامله گران، تعداد بردها به ازای تعداد باختهاست. افراد بسیاری ضررهای گاه و بیگاه روششان را بر نمی تابند. حقیقت این است که اکثر روش های موفق بیشتر بازنده اند تا برنده. نکته کلیدی در این روش ها، مقدار سودی است که معاملات برنده در مقایسه با معاملات بازنده می دهند. روش معاملاتی لاک پشتی ریچارد دنیس بیشتر ضرر میکرد (تقریبا ۴۰ درصد معاملاتشان می بردند)، اما معاملات برنده آنقدر سود ده بودند که عملکرد کلی روش بسیار موفق بود.
عدم اطمینان به روش معاملاتی می تواند خطر ساز باشد. هزاران معامله گر علیرغم یادگیری یک روش در سالهای متمادی، به دلیل عدم اطمینان کامل به آن، سرمایه گذاری های کورکورانه ای را انجام داده و خود را در شرایط دشواری قرار داده اند. اعتقاد راسخ به روش معاملاتی بسیار مهم است، اما باید از طریق آزمایش در شرایط مختلف بازار حاصل گردد. یعنی می بایست عملکرد گذشته روشتان را بر جفت ارز یا سهامی که در نهایت معامله خواهید کرد، ارزیابی کنید. هر کاری به غیر از این، معامله را به قمار تبدیل کرده و به شکست منجر می گردد.
کسانی که قبل از معامله با پول واقعی روش خود را از آزمونهای سختی می گذرانند، اطمینان لازم برای معامله را بدست خواهند آورد و برای سودها و ضررهای احتمالی آماده خواهند بود. همه روش های معاملاتی ممکن است در دوره ای، افت موجودی حساب را به دنبال داشته باشند. اما اگر قبل از استفاده از پول واقعی این موضوع را روشن کنید، مجبور به تحمل مثلا ۴۰ درصد افت سرمایه نخواهید شد. روش های دیگری هستند که این نقطه ضعف را ندارند، ولی ممکن است در بلند مدت سود کمتری از روش قبلی روان شناسی معامله گر داشته باشند. در وهله اول، روش باید با برنامه و شخصیت شما هماهنگ باشد.
در روانشناسی کاربردی باید بدانید که هر کسی تحمل مشخصی برای ضرر دارد. به همین دلیل است که اغلب، معامله گرانی که با پول مجازی سود می کنند، هنگام شروع به معامله با پول واقعی، علیرغم استفاده ار روشی موفق و آزمایش شده، ضرر می کنند. من معتقدم ایراد کار این است که به محض شروع به معامله با پول واقعی، عنصر احساسات را به معامله وارد می کنیم، عنصری که تا قبل از این در معامله مجازی خود را نشان نمی داد. این تفاوت کوچک است که باعث عکس العمل های نسنجیده ما هنگام ضرر می شود. احساسات و معامله دو امر غیر قابل جمع هستند. معامله گر احساسی در نهایت زیان می کند، حتی اگر از نظر علمی بهترین تکنیکها و بیشترین اطلاعات را داشته باشد. احساسات او تصمیم های اشتباهش را به دنبال دارد. به یاد داشته باشید که غرایزمان به ما می گویند که از دیگران تقلید کنیم، حتی اگر دیگران اشتباه کنند.
روانشناسی و معامله گری
معامله گری یک بازی روانی است – یک معامله گر سود ده باشید
تاثیر ترس در بازارهای مالی
بعنوان یک معامله گر باید از چه مراحلی عبور کنم ؟
نقش احساسات در یک معامله روان شناسی معامله گر باز
چه مونولوگ هایی درون یک معامله گر شکل می گیرد؟
آیا روانشناسی و معامله گری ارتباط تنگاتنگی دارند؟
کلید موفقیت در بازارهای مالی
هر گونه دخل و تصرف در محتوای آموزشی سایت فراز نتورک منع و پیگرد قانونی دارد، استفاده با ذکر منبع آزاد می باشد
دیدگاه شما