درک مفهوم پوشش ریسک


تعریف به حد

درک مفهوم پوشش ریسک

ریسک

در خصوص مبحث ریسک و بازده در بورس ابتدا در توضیح ریسک باید بگوییم که ریسک (RISK)، تفاوت بین پیش‌بینی و واقعیت است. تمامی افراد هنگام سرمایه‌گذاری، از بازدهی سرمایه‌ی خود پیش‌بینی و انتظاری دارند؛ در واقع آن‌ها وقتی سهمی را خریداری می کنند، انتظار دارند به میزان مشخصی سود دریافت کنند. حال اگر این پیش بینی محقق شود، طبیعتاً ریسک سرمایه‌گذاری به حداقل می‌رسد و حتی گاهی اوقات می‌توان ریسک را به صفر رساند. اما اگر این پیش‌بینی محقق نشود، ریسک برای سرمایه‌گذاری وجود خواهد آمد که باید به آن توجه نمود. هرچند در کنار این موارد، شخصیت افراد و میزان ریسک‌پذیری سرمایه‌گذارن و سهام‌داران هم در تحقق ریسک، تاثیر بسیاری دارد. باید به این نکته توجه نمود که فرد تا چه حدی آماده ریسک پذیری می باشد. بنابراین می‌توان گفت که بین ریسک‌پذیری و روحیه‌ی افراد رابطه‌ی مستقیم وجود دارد.
بازار سهام بر خلاف سال های گذشته که تعداد افراد کمی در آن سرمایه‌گذاری می‌کردند، در حال حضر بین مردم عادی هم شناخته شده و تبدیل به بازار خوبی به منظور برای سرمایه‌گذاری شده است. اما هر سرمایه‌گذاری پیش از شروع سرمایه‌گذاری باید با دو مفهوم مهم در این بازار آشنا شود. یعنی باید بداند: مفهوم ریسک و بازده در بورس چیست و هر کدام چه اهمیتی دارند؟
حال با درک این مسئله ، یک سرمایه‌گذار باید قبل از سرمایه‌گذاری با این موضوع آشنا باشد و بداند ارزش سهام هر شرکت ممکن است تحت تاثیر مسائلی افزایشی و یا کاهشیی باشد. در چنین شرایطی سرمایه‌گذاری همراه با ریسک خواهد بود و هر چه احتمال افت قیمت سهام بیشتر، یا احتمال عدم موفقیت در آن زیاد باشد، ریسک سرمایه‌گذاری درآن سهم نیز بالاتر خواهد رفت .

ریسک در بورس چیست ؟

تعریف مرسوم ریسک که معمولا در کتاب‌های مالی به آن اشاره به صورت زیر است: " به اختلاف بازده مورد انتظار فرد از سرمایه گذاری و بازده واقعی کسب شده، ریسک میگویند."
به بیان ساده تر : بازده واقعی – بازده پیش‌بینی شده = ریسک
به طور مثال فرض کنید قیمت هر سهم یک شرکت 120 تومان باشد، پیش بینی شما از این سهم ، در بازه‌ای دو درک مفهوم پوشش ریسک ماهه، قیمت سهام آن به 130 تومان برسد و بنابراین در آن سرمایه‌گذاری می‌کنید. اما پس از گذشت دو ماه قیمت سهام آن به 125 تومان می‌رسد.
بنابراین نه تنها پیش بینی شما محقق نشده است، بلکه سرمایه‌گذاری شما با عدم موفقیت نیز همراه بوده ، حال اگر بعد از گذشت همین باز زمانی دو ماه قیمت هر سهم به 135 تومان برسد، نه تنها پیش بینی شما درست بوده ، بلکه بیشتر از آن هم سود کرده‌اید و
موفقیت خوبی نصیبتان شده است. بنابراین ریسکی متحمل نشده‌اید.
ریسک در بازار بورس را می‌توان به 2 دسته تقسیم بندی کرد، انواع دیگر ریسک‌ها، زیرمجموعه‌ی ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک هستند پس هنگامی که از ریسک صحبت می‌کنیم، منظور این دو دسته بندی می باشند.

آشنایی با ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک

آشنایی با این ریسک ها باعث آمادگی کامل شرکت‌های حال حاضر در درک مفهوم پوشش ریسک بازار سهام و سرمایه‌گذاران در مواجه با اتفاقات مختلف خواهد شد. درواقع، در بازارهای مالی شاهد انواع ریسک هستیم که برخی از این ریسک ها، آسیب رسان بوده و برخی دیگر قابل کنترل هستند.
به هر مقدار با ریسک‌های موجود در بازار سرمایه بیشتر آشنا شوید، بهتر می‌توانید آن‌ها را کنترل یا رفع کنید. بنابراین یادگیری این دو ریسک در رفع بسیاری از موانع مالی خبره خواهید شد. ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک نیز از اصلی ترین ریسک‌های حاکم بر بازار مالی هستند که آشنایی با آن‌ها ضرورت بسیار زیادی دارد.

ریسک سیستماتیک

ریسک سیستماتیک، نوعی از ریسک های حاکم بر بازار سرمایه می باشد ،اما منظور از این نوع ریسک چیست؟ گاهی ریسکی در پیش‌روی سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرد که برای یک سهم خاص تعریف نمی‌شود بلکه تمام بازار را درگیر خود می کند که به آن ریسک سیستماتیک می‌گویند.از آنجایی که ریسک سیستماتیک تمامی سهام و شرکت‌های بازار را درگیر می‌کند، معمولاً پیش‌بینی و یا حذف این ریسک غیرممکن خواهد بود به همین علت است که از این نوع ریسک، ریسک غیرقابل‌اجتناب نیز نام می برند.
برای کاهش اثر ریسک سیستماتیک معمولاً از استراتژی تخصیص دارایی استفاده می‌شود اما منظور از این استراتژی چیست؟ بعضی مواقع به‌منظور کاهش اثر منفی ریسک سیستماتیک اقدام به شرکت در اوراق مشارکت می‌شود تا از این طریق مقداری از سرمایه پوشش داده شود.

عوامل تأثیرگذار بر ریسک سیستماتیک

عوامل تأثیرگذار زیادی بر بازارهای مالی هر کشور وجود دارد که بروز هرکدام از این عوامل باعث تأثیرات منفی می شود. عواملی مانند تحریم و جنگ ، بر بازار سرمایه هر کشوری تأثیر گذار هستند تا جایی که بورس در این کشورها با مشکل مواجه خواهد بود. در سمت دیگر در برخی از کشورها که مشکلات اقتصادی و سیاسی ندارند، بازار سرمایه بسیار قوی و با ثبات عمل می‌کند؛ به صورتی که امکان بروز ریسک سیستماتیک بسیار کم خواهد بود.

ریسک سیستماتیک و ضریب بتا

همانطور که در مطاب عوامل تاثیر گذار بر ریسک در بالا صحبت شد. به‌منظور پیشگیری از زیان ناشی از ریسک سیستماتیک، باید قادر به تشخیص و پیش بینی ریسک باشید اما چگونه؟
ضریب بتا برای هر سهم تعریف می‌شود که محاسبه آن در پیش بینی ریسک کمک کننده خواهد بود؛ بدین صورت که که اگر مقدار نهایی بتا بیشتر از مقدار ۱ باشد، میزان ریسک سیستماتیک بالا و در مقابل اگر ضریب بتا کوچک‌تر از ۱ باشد، میزان ریسک سیستماتیک چندان بالا نیست.

مثالی از ریسک‌های سیستماتیک در بورس

ریسک سیستماتیک با توجه به وضعیت اقتصادی و سیاسی یک کشور حرکت می کند ، به صورتی ‌که گاهی هرگونه مشکلات رابطه بین دو کشور موجب بروز ریسک می‌شود. هرچند این مشکلات اقتصادی و یا سیاسی زمانی اهمیت پیدا می‌کنند که وضعیت کشور طرف مقابل بر روابط طرفین تأثیرگذار باشد، در این صورت شدت ریسک بیشتر خواهد شد. به طور مثال هرگاه مشکلات بین ایران و آمریکا اوج بگیرد، بازارهای سرمایه در کشور با مشکل روبه‌رو می‌شوند و به‌این‌ترتیب افت سرمایه به وجود می آید.

ریسک غیر سیستماتیک

همانطور که از اسم این ریسک مشخص می باشد، با استفاده از برخی روش‌ها می‌توان از میزان این نوع ریسک را کاهش داد. ” ریسک های غیر سیستماتیک ” یا ” قابل اجتناب ” معمولا به دلیل خصوصیات خاص شرکت‌ها ایجاد می‌شوند.

این نوع از ریسک‌ها اغلب علت درونی دارند و منبع آن‌ها به داخل شرکت مربوط است. به طور مثال عملکرد ضعیف مدیر شرکت، عملکرد پایین سهام‌داران شرکت، رقابت ضعیف در مقابل رقبا، قدیمی شدن محصولات شرکت، کاهش مشتریان و میزان فروش پایین محصولات، اعتصاب کارکنان یک شرکت و… همگی از دلایلی هستند که ریسک غیر سیستماتیک را به وجود می آورند و برقیمت سهام یک شرکت تاثیر گذاری زیادی دارند. با این حال با تمام این موارد با استفاده از یک سری روش‌ها می توان این نوع ریسک را به حداقل ممکن می‌رسند و قابل اجتناب هستند.

یکی از این روش‌های تاثیر گذار، تئوری سبد است که متخصصان و فعالان بازار سرمایه‌گذاری توصیه می‌کنند ، سرمایه گذاران به جای آنکه تمام سرمایه خودرا بر روی یک یا چند سهم از شرکت های محدود سرمایه گذاری کند سهام شرکت‌های مختلف از صنایع مختلف را خریداری کند و حتی بهتر است در سبد سرمایه‌گذاری خود اوراق بهادار بدون ریسک هم داشته باشد.

نحوه کاهش اثر ریسک غیرسیستماتیک

شاید این سؤال برای شما هم پیش بیاید که چگونه می‌توان تأثیر ریسک غیرسیستماتیک را کنترل و یا کاهش داد؟ در پاسخ به این سوال می‌توان گفت برای کاهش این تأثیر باید اقدام به متنوع کردن سبد سرمایه کرد؛ اگر سرمایه‌گذار بتواند چندین سهم مطمئن را خریداری کند، تا حدود زیادی می‌تواند ریسک غیرسیستماتیک را از بین برد. سبدهای سرمایه‌گذاری که دارای تنوع هستند میزان ریسک غیرسیستماتیک را کاهش می دهند اما در عوض ، در این سبدها همچنان امکان بروز ریسک سیستماتیک وجود دارد.

تفاوت‌های ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک

ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک تفاوت‌هایی با یکدیگر دانرد می توانیم آنها را در چند دسته مورد بررسی قرار بدهیم.

  1. ریسک سیستماتیک به این معنی می باشد که احتمال از دست دادن دارایی به کل بازار یا بخش عمده‌ای از بازار ارتباط مستقیم دارد ولی ریسک غیرسیستماتیک مربوط به صنعت خاصی است.
  2. ریسک سیستماتیک غیرقابل کنترل است در حالی که ریسک غیرسیستماتیک قابل کنترل می باشد.
  3. ریسک سیستماتیک از عوامل کلان اقتصادی تاثیر می‌پذیرد اما ریسک غیرسیستماتیک به دلیل عوامل اقتصادی خرد روی می‌دهد و به آنها بستگی دارد.
  4. ریسک سیستماتیک روی تعداد زیادی از شرکت‌ها و اوراق بهادار آنها در بازار تاثیر می‌گذارد ولی ریسک غیرسیستماتیک صرفا روی یک شرکت خاص اثر می‌گذارد.
  5. ریسک سیستماتیک با استفاده از شیوه‌های پوشش ریسک و تخصیص دارایی قابل حذف است اما برای برخورد با ریسک غیرسیستماتیک باید از متنوع‌سازی پورتفو استفاده کرد.

درجدول پایین می‌توانید خلاصه مطالب ذکر شده را مشاهده کنید.

بازدهی در بورس چیست؟

بازدهی یک سهم را می‌توان تفاوت قیمت یک سهم در شروع سرمایه‌گذاری با قیمت فعلی آن، تقسیم بر قیمت ابتدایی در نظر گرفت. بنابراین بازدهی یک سهم می‌تواند مثبت و یا منفی باشد. به این صورت وقتی می‌گوییم چنانچه ریسک یک سهم زیاد باشد، بازدهی آن هم به مراتب بیشتر می باشد، به این معناست که هم بازدهی منفی آن می‌تواند بیشتر باشد و هم بازدهی مثبت آن. یعنی اگر می‌خواهید روی سهمی سرمایه‌گذاری کنید که ریسک بالایی دارد، باید انتظار افزایش و کاهش قیمت را با هم و به یک اندازه در نظر بگیرید.
با توجه به موارد گفته شده، حتما به این موضوع پی برده اید که رابطه ریسک و بازده رابطه ی مستقیم و موازی می باشد . با این حساب سرمایه‌گذارانی که به دنبال بازدهی بیشتری هستند، باید ریسک بیش‌تری را قبول کنند. در مقابل این موضوع نیز صادق است؛ به طوری که سرمایه‌گذارانی که توانایی پذیرش ریسک بالا را ندارند، نباید انتظار بازدهی و سود بالا را نیز داشته باشند. بنابراین می‌توان گفت که تمام تصمیمات سرمایه‌گذاران بر مبنای رابطه‌ی بین این دو مفهوم شکل می‌گیرد. به بیان ساده تر، افراد پیش از سرمایه‌گذاری باید میزان ریسک‌پذیری خود را بسنجند و سپس بر اساس آن شروع به سرمایه‌گذاری نمایند. سرمایه‌گذارانی که ریسک‌پذیری بالایی دارند، می‌توانند وارد بازار بورس شده، سهام بخرند و معامله کنند. اما ورود به بازار بورس به آن دسته از افرادی که تحمل پذیرش ریسک در اندک و ناچیز می باشد، توصیه نمی‌شود. در عوض این افراد می‌توانند وارد بازارهای مالی بدون ریسک (خرید اوراق مشارکت)، که درصد سود آن‌ها تضمینی است، شوند.

نکات طلایی مدیریت درک مفهوم پوشش ریسک ریسک و سرمایه گذاری

نکات-طلایی-مدیریت-ریسک-و-سرمایه-گذاری

در دنیای مالی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری فرآیند شناسایی ، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است. به طور کلی ، مدیریت ریسک زمانی اتفاق می افتد که یک سرمایه گذار یا صاحب صندوق سرمایه گذاری ، علت ضرر را با تجزیه و تحلیل پیدا کرده و سپس با توجه به اهداف سرمایه گذاری و تحمل ریسک ، اقدام مناسب را انجام دهد .

ریسک کردن همیشه در بازار های مالی وجود دارد. در هر نوعی از سرمایه گذاری خطراتی وجود دارد که در مورد اوراق بهادار آمریکا نزدیک به صفر در نظر گرفته می شود یا برای مواردی مانند ارزش سهام در بازار های نوظهور یا املاک و مستغلات در بازار های با تورم بالا بسیار زیاد است. ریسک هم از نظر مطلق و هم از نظر نسبی قابل اندازه گیری است. درک جامع ریسک در اشکال مختلف آن می تواند به سرمایه گذاران کمک کند تا فرصت ها ، معاملات و هزینه ها را با رویکرد های مختلف سرمایه گذاری تحلیل کنند .

در ادامه این مقاله به تعریف مفهوم مدیریت ریسک و سرمایه گذاری می پردازیم و آن را در بحث روانشناسی بازار بررسی می کنیم. با ما همراه باشید.

فهرست عناوین مقاله

مدیریت ریسک و سرمایه گذاری چیست؟

درک مدیریت ریسک

مدیریت ریسک در تمام حوزه های مالی رخ می دهد. این اتفاق زمانی می افتد که یک سرمایه گذار اوراق قرضه خزانه داری یک کشور را از طریق اوراق قرضه شرکتی خریداری کند ، یا هنگامی که مدیر صندوق سرمایه گذاری ارز های خود را با مشتقات ارزی هج کردن (hedging) می کند. کارگزاران سهام از ابزار های مالی مانند قرارداد اختیار معامله (Option) و قرارداد های آتی (futures) استفاده می کنند و مدیران مالی نیز از استراتژی هایی مانند متنوع سازی سبد سهام ، تخصیص دارایی و اندازه گیری پوزیشن برای کاهش یا مدیریت ریسک استفاده می کنند.

مدیریت ناکافی ریسک می تواند عواقب بدی را برای شرکت ها ، افراد و اقتصاد به دنبال داشته باشد. به عنوان مثال ، سقوط وام مسکن در سال ۲۰۰۷ که منجر به رکود بزرگی شد ، ناشی از تصمیمات نادرست مدیریت ریسک بود. تصمیمات غلطی مثل وام دهندگانی که وام های رهنی را به افرادی با اعتبار ضعیف اعطا می کردند؛ یا شرکت های سرمایه گذاری که این وام ها را خریداری می کردند و مجدداً می فروختند.

همه ما در انتخاب هدف هیچ مشکلی نداریم، اما انتخاب هدف تنها آغاز راه است و مسیر برای رسیدن به هدف بسیار دشوار در این ویدیو با حضور جناب آقای مهندس صبوری در برنامه لایو استریم به موضوع بسیار مهم مدیریت و هدف گذاری پرداخته ایم تا بتوانیم مسیر را بهتر مدیریت کنیم و از رسیدن به هدف لذت دوچندان ببریم. با ما همراه باشید.

نحوه مدیریت ریسک

معمولا مردم با شنیدن کلمه “ریسک” یاد اصطلاحات منفی می افتند. با این حال ، در دنیای سرمایه گذاری ، ریسک یک عامل ضروری برای یک انتخاب درست به حساب می آید .

تعریف رایج از ریسک در سرمایه گذاری ، عدم حصول نتیجه ی مورد انتظار است . ما می توانیم این عدم حصول را به صورت مطلق یا نسبت به چیز دیگری ، مثل یک معیار بازار بیان کنیم .

ممکن است این عدم حصول مثبت یا منفی باشد ، اما تحلیلگران و سرمایه گذاران معمولاً این عقیده را دارند که چنین انحرافی تا حدی به معنی نتیجه در نظر گرفته شده برای سرمایه گذاری هاست. پس برای درک مفهوم پوشش ریسک اینکه بازدهی بیشتری در معاملات داشته باشیم باید ریسک بیشتری را بپذیریم. یک تئوری دیگر هم هست که می گوید افزایش ریسک به صورت افزایش نوسانات ظاهر می شود. در حالی که معامله گران حرفه ای دائماً راه حل هایی برای کاهش این نوسانات پیدا می کنند.

اینکه یک سرمایه گذار چقدر باید نوسانات را قبول کند ، کاملاً به تحمل فرد در برابر ریسک بستگی دارد یا در مورد یک متخصص سرمایه گذاری بستگی به این موضوع دارد که سرمایه گذاری تا چه حد به اهداف خود رسیده است. یکی از معیار های ریسک مطلق که معمولاً مورد استفاده قرار می گیرد انحراف معیار است. معیار آماری پراکندگی حول یک گرایش مرکزی است. به این صورت که شما به میانگین ​​بازدهی سرمایه گذاری نگاه کرده و سپس میانگین انحراف معیار آن را در همان بازه زمانی می یابید. توزیع درک مفهوم پوشش ریسک های عادی (منحنی زنگوله ای شکل شناخته شده) حکم می کند که بازده مورد انتظار سرمایه گذاری یک انحراف معیار از میانگین ۶۷٪ از زمان و دو انحراف استاندارد از انحراف میانگین ​​۹۵٪ از زمان باشد. این به سرمایه گذاران کمک می کند تا ریسک را به صورت عددی ارزیابی کنند. اگر آن ها بدانند که از نظر مالی و عاطفی می توانند ریسک را تحمل کنند ، پس سرمایه گذاری می کنند.

مدیریت ریسک و سرمایه گذاری در روانشناسی بازار

بازار های مالی رفتاری با نشان دادن عدم تقارن بین دیدگاه افراد نسبت به سود و زیان ، یک عنصر مهم را در معادله ریسک کشف کرده است. گفته می شود که معمولا سرمایه گذاران تقریباً دو برابر بیشتر از احساس خوب سود کردن ، متحمل فشار روانی و استرس می شوند.

معمولا هر آنچه سرمایه گذاران واقعاً می خواهند بدانند این نیست که فقط یک دارایی از نتیجه مورد انتظار خود منحرف می شود ، بلکه این است که چگونه عوامل منفی در پایین سمت چپ منحنی توزیع به وجود می آیند. ریسک (VAR) تلاش می کند پاسخی برای این سوال ارائه دهد. ایده پشت VAR این است که با یک سطح اطمینان مشخص در یک دوره مشخص ، میزان ضرر سرمایه گذاری را به صورت کمّی تعیین کند. به عنوان مثال ، عبارت زیر مثالی از VAR خواهد بود: “با داشتن ۹۵٪ سطح اطمینان ، بیشترین هزینه برای از دست دادن یک سرمایه گذاری ۱۰۰۰ دلاری در یک بازه زمانی دو ساله ۲۰۰ دلار است.” سطح اطمینان یک عبارت احتمالی است که بر اساس مشخصات آماری سرمایه گذاری و شکل منحنی توزیع آن ارئه شده است.

مدیریت ریسک و سرمایه مدرن-روانشناسی بازار معامله گر - سیستم معاملاتی

مدیریت ریسک بتا و غیرفعال

معیار دیگر مدیریت ریسک که به گرایش های رفتاری مرتبط است ، کاهش است که به هر دوره ای گفته می شود که بازده یک دارایی نسبت به قیمت بالای قبلی منفی باشد. در اندازه گیری میزان افت سرمایه ، سه مورد را باید بررسی کرد:

  • بزرگی هر دوره منفی (چقدر بد)
  • مدت زمان هر یک (چه مدت)
  • فرکانس (هر چند وقت یکبار)

به عنوان مثال ، علاوه بر اینکه می خواهیم بدانیم آیا صندوق سرمایه گذاری مشترک شاخص S&P 500 را شکست داده است ، همچنین می خواهیم بدانیم که این ریسک نسبتاً چقدر خطرناک است. یک معیار برای این بتا است که آن را به عنوان “ریسک بازار” می شناسند. بتا بر اساس ویژگی آماری کوواریانس است . بتا بیشتر از ۱ نشانگر ریسک بیشتری نسبت به بازار است و بالعکس.

بتا به ما کمک می کند تا مفاهیم ریسک منفعل و فعال را درک کنیم . نمودار زیر یک سری زمانی بازدهی (هر نقطه داده با برچسب “+” مشخص شده) را برای یک سبد سهام R (p) در مقابل بازدهی بازار R(m) نشان می دهد. بازدهی ها به صورت نقدی تنظیم می شوند ، بنابراین نقطه ای که محور های x و y با هم تلاقی می کنند بازده معادل وجه نقد است. ترسیم یک خط برای بهترین تطبیق از طریق نقاط داده به ما امکان می دهد تا ریسک انفعال (بتا) و ریسک فعال (آلفا) را به صورت کمّی مشخص کنیم.

شیب خط، بتای آن است. به عنوان مثال ، یک گرادیان ۱.۰ نشان می دهد که به ازای هر واحد افزایش بازدهی بازار ، بازدهی سبد سهام هم یک واحد افزایش پیدا می کند. یک مدیر مالی با استفاده از یک استراتژی مدیریت منفعل می تواند تلاش کند تا با پذیرفتن ریسک بیشتر در بازار (به عنوان مثال ، بتا بزرگتر از ۱) بازدهی سبد سهام را افزایش دهد یا با کاهش بتای سبد سهام به زیر یک ، ریسک سبد سهام و بازدهی را کاهش دهد.

مدیریت ریسک آلفا و فعال

اگر سطح ریسک بازار یا سیستماتیک تنها عامل تأثیرگذار باشد ، بازدهی سبد سهام همیشه برابر با بازدهی بازار تنظیم شده بتا است. اگر چنین رخ ندهد، بازدهی به دلیل تعدادی از عوامل غیرمرتبط با ریسک بازار متفاوت است. مدیران سرمایه گذاری که از یک استراتژی فعال پیروی می کنند ، برای رسیدن به بازدهی بیش از عملکرد بازار ، ریسک های دیگری را به عهده می گیرند. استراتژی های فعال شامل تاکتیک هایی هستند که از سهام ، انتخاب بخش یا کشور ، تجزیه و تحلیل بنیادی ، اندازه گیری موقعیت و تحلیل تکنیکال استفاده می کنند. مقاله تحلیل تکنیکال چیست و بررسی تفاوت آن با تحلیل بنیادی، برای اشنایی بیشتر با این تاکتیک ها را مطالعه کنید.

مدیران فعال در جستجوی آلفا ، به دنبال بازدهی بیش از حد هستند. در مثال نمودار ما در بالا ، آلفا مقدار بازدهی سبد سهام است که با بتا توضیح داده نشده است و به عنوان فاصله بین تقاطع محور های x و y و تقاطع محور y نشان داده می شود که می تواند مثبت یا منفی باشد. در تلاش برای بازدهی بیش از حد ، مدیران فعال، سرمایه گذاران را در معرض ریسک آلفا قرار می دهند تا نتیجه شرط بندی های آن ها منفی باشد تا مثبت. به عنوان مثال ، یک مدیر صندوق سرمایه گذاری ممکن است فکر کند که بخش انرژی از شاخص S&P 500 بهتر عمل می کند و وزن سبد سهام را در این بخش افزایش می دهد. اگر تحولات اقتصادی غیرمنتظره باعث کاهش شدید ذخایر انرژی شود ، مدیر احتمالاً عملکرد کمتری خواهد داشت.

هزینه های ریسک

در کل هرچه یک صندوق سرمایه گذاری فعال باشد و مدیران آن بیشتر نشان دهند که قادر به تولید آلفا هستند ، کارمزد بالاتری برای جلب سرمایه گذاران به دلیل قرار گرفتن در معرض استراتژی های آلفای بالاتر ، بیشتر خواهد بود. برای یک وسیله نقلیه کاملاً درک مفهوم پوشش ریسک منفعل مانند صندوق شاخص یا صندوق قابل معامله در بورس (ETF) ، احتمالاً ۱ تا ۱۰ امتیاز پایه (bps) بابت هزینه های مدیریت سالانه پرداخت خواهید کرد ، در حالی که برای صندوق پوشش ریسک با اکتان بالا با استفاده از استراتژی های پیچیده معاملاتی با تعهدات سرمایه ای بالا و هزینه های معامله ، یک سرمایه گذار باید ۲۰۰ امتیاز پایه در هزینه های سالانه بپردازد ، به علاوه ۲۰٪ درک مفهوم پوشش ریسک سود را به مدیر بازگرداند.

تفاوت قیمت گذاری بین استراتژی های غیرفعال و فعال (یا به ترتیب ریسک بتا و ریسک آلفا) بسیاری از سرمایه گذاران را ترغیب می کند تا این ریسک ها را از هم جدا کنند (مثلا برای پرداخت هزینه های کمتر برای ریسک بتای فرض شده و پرداخت هزینه های بیشتر در برابر آلفای مشخص شده) . این ایده به عنوان ‌آلفای پرتابل یا انتقالی (Portable Alpha)‌، شناخته می شود که مولفه آلفای بازدهی کل است و از مولفه بتا جدا عمل می کند.

به عنوان مثال، یک مدیر صندوق سرمایه گذاری ممکن است ادعا کند که یک استراتژی چرخش بخش فعال (active sector rotation strategy) برای شکست دادن شاخص S&P 500 دارد و به عنوان شواهد ، رکورد شکست شاخص با ۱.۵٪ به طور میانگین ​​سالانه را نشان می دهد. از نظر سرمایه گذار ، ۱.۵٪ از سود اضافی ارزش مدیر ، آلفا است و سرمایه گذار حاضر است هزینه های بیشتری را برای بدست آوردن آن پرداخت کند. بقیه بازدهی کل ، یعنی آنچه S&P 500 بدست آورده است ، مسلماً هیچ ارتباطی با توانایی منحصر به فرد مدیر ندارد.

چکیده نکات مهم مدیریت ریسک و سرمایه گذاری

  • مدیریت ریسک فرآیند شناسایی ، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم درک مفهوم پوشش ریسک اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است.
  • در دنیای سرمایه گذاری، ریسک از بازدهی جدایی ناپذیر است.
  • روش های مختلفی برای تشخیص ریسک وجود دارد. یکی از رایج ترین موارد انحراف معیار است و یک معیار آمار پراکندگی حول یک گرایش مرکزی است.
  • بتا ، همچنین به عنوان ریسک بازار شناخته می شود ، معیاری برای نوسانات یا ریسک سیستماتیک یک سهام منفرد در مقایسه با کل بازار است.
  • آلفا معیاری برای بازدهی اضافی است. مدیران مالی که از استراتژی های فعال برای غلبه بر بازار استفاده می کنند ، در معرض ریسک آلفا قرار دارند.

سخن نهایی

تحقیقات نشان داده که سرمایه گذاری در دراز مدت ریسک را کاهش می دهد زیرا ، حتی اگر قیمت یک دارایی معین در مدت زمان کوتاه افزایش و کاهش یابد ، به طور کلی در بلندمدت هرگونه ضرر و زیان را جبران می کند. سرمایه گذاری یک استراتژی طولانی برای اهداف بلند مدت است (به طور معمول ۵ ، ۱۰ ، ۲۰ سال یا بیشتر)

یک سرمایه گذار هر استراتژی را انتخاب کند ، مدیریت ریسک برای به حداقل رساندن ضرر و زیان یک مسئله بسیار ضروری است.

به یاد داشته باشید: هرچه ضرر و زیان بیشتر می شود ، مبلغی که برای بازدهی کلی و جبران آن ضرر باید به دست آورید نیز بیشتر می شود. برای بهبود ۱۰٪ ضرر، ۱۱٪ سود کافی است. اما برای از بین بردن ضرر ۵۰٪ ،سود صد در صدی لازم است.

ریسک نرخ بهره چیست؟

ریسک نرخ بهره به معنی قرار گرفتن وضعیت مالی بانک در معرض تغییرات متنوع نرخ بهره است. پذیرش این ریسک بخشی عادی از نظام بانکداری است و می‌تواند منبعی سودآور و ارزش‌آفرین برای سهامداران باشد. با این حال، ریسک بیش از حد نرخ بهره می‌تواند منجر به ایجاد تهدید برای دریافتی‌های بانک و پایه‌ی سرمایه‌ای آن شود. تغییرات نرخ بهره به‌وسیلۀ تغییردادن درآمد بهره‌ای خالص بانک و سطح سایر درآمدهای حساس به نرخ بهره و همچنین هزینه‌های عملیاتی بر درآمد بانک تاثیر می‌گذارد.

علاوه بر این، تغییر در نرخ بهره می‌تواند بر ارزش دارایی‌ها و بدهی‌های بانک و ابزارهای خارج از ترازنامه‌ی بانک نیز تأثیر گذارد. زیرا ارزش فعلی جریان‌های نقدی آینده (و در برخی موارد خود جریانات نقدی) با تغییر نرخ بهره تغییر می‌نمایند. براین‌اساس، ضروری است جهت امنیت و کارکرد سالم بانک، از یک فرآیند مدیریت موثر ریسک که ریسک نرخ بهره را در حدی معقول حفظ می‌کند استفاده کرد.

در ایران، مقدار نرخ بهره توسط نهادهای نظارتی پولی هدف‌گذاری می‌شوند. بانک مرکزی با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد سعی می‌کند با تنظیم عرضه و تقاضا نرخ بهره بین بانکی را به سمت هدف تعیین‌شده هدایت کند. برای آشنایی بیشتر با این موضوع، مطالعه‌ی مقاله‌ی چگونگی تأثیر نرخ بهره بین بانکی بر بخش‌های اقتصادی توصیه می‌شود.

در این بخش اشکال اولیه‌ی ریسک‌های نرخ بهره‌ای که بانک‌ها در معرض آن قرار دارند را معرفی می‌نماید. این ریسک‌ها شامل ریسک قیمت‌گذاری مجدد، ریسک منحنی بازده، ریسک پایه و قابلیت اختیاری بودن می‌باشد. بهتر است در کنار مطالعه‌ی این بخش برای درک بهتر ریسک نرخ بهره با یک مثال عددی با این مفهوم آشنا شوید.

ریسک نرخ بهره چیست؟

منابع ریسک نرخ بهره

ریسک قیمت‌گذاری مجدد

بانک‌ها بعنوان واسطه‌های مالی به طرق مختلف در مقابل ریسک نرخ بهره قرار می‌گیرند. شکل اولیه‌ی ریسک نرخ بهره از تفاوت در زمان‌بندی تاریخ سررسید (برای نرخ‌های ثابت) و قیمت‌گذاری مجدد (برای نرخ‌های شناور) در دارایی‌های بانک، بدهی‌ها و موقعیت‌های خارج از ترازنامه ناشی می‌شود. درحالی‌که چنین عدم تطابق‌هایی در قیمت‌گذاری درک مفهوم پوشش ریسک مجدد برای تجارت بانک‌ها ضروری است اما می‌توانند درآمد بانک و ارزش اقتصادی آن را با تغییر در نرخ بهره در معرض نوسانات پیش‌بینی‌نشده قرار دهند.

بعنوان مثال، بانکی که یک وام بلندمدت با نرخ ثابت و با سپرده‌ی کوتاه‌مدت پرداخت کرده است، درصورت افزایش نرخ بهره، می‌تواند به‌دلیل موقعیتی که در آن قرار دارد هم در آینده با کاهش درآمد روبرو شود و هم ارزش آن کاهش یابد. چنین کاهش‌هایی به این دلیل افزایش می‌یابند که جریان نقدی در وام در طول زمان حیات آن ثابت است، درحالی‌که بهره‌ی پرداختی متغیر است و پس از سررسید سپردۀ کوتاه‌مدت افزایش می‌یابد.

ریسک منحنی بازده

قیمت‌گذاری مجدد نادرست می‌تواند همچنین بانک را در معرض تغییرات شیب و شکل منحنی بازده قرار دهد. ریسک منحنی بازده زمانی به‌وجود می‌آید که تغییر غیرقابل پیش‌بینی در منحنی، دارای تأثیرات متنوع بر درآمد بانک یا ارزش اقتصادی آن باشد. به‌عنوان مثال، ارزش اقتصادی یک موقعیت خرید برای اوراق دولتی 10 ساله که ریسک آن توسط اوراق دولتی 5 ساله پوشش داده شده ممکن است در صورت افزایش شیب منحنی به سرعت کاهش یابد؛ حتی اگر ریسک موقعیت خرید در مقابل تغییرات موازی در منحنی بازده پوشش داده شده باشد.

ریسک پایه

ریسک پایه از همبستگی ناقص در تعیین نرخ‌های دریافتی و پرداختی در ابزارهای مالی مختلف با ویژگی‌های قیمت‌گذاری مجدد مشابه ناشی می‌شود. وقتی نرخ بهره تغییر می‌کند، این تفاوت‌ها ممکن است منجر به افزایش تغییرات ناگهانی در جریان نقدی و گسترش درآمد میان دارایی‌ها، بدهی‌ها و ابزارهای خارج ترازنامه با سررسید یا تناوب قیمت‌گذاری مجدد شود. بعنوان مثال، استراتژی تأمین مالی یک وام یکساله که به طور ماهانه براساس اوراق یک‌ماهه‌ی خزانه مجدداً قیمت‌گذاری می‌شود این است که وام را با سپردۀ یکساله‌ای که براساس نرخ بهرۀ استقراض بین‌بانکی لندن (LIBOR) بصورت ماهانه قیمت‌گذاری می‌شود تأمین مالی نماییم. این استراتژی، مؤسسه را در معرض ریسکی قرار می‌دهد که ممکن است نرخ‌های شاخص را به صورت ناگهانی تغییر دهد.

قابلیت اختیار

علاوه بر موارد فوق، ریسک قابلیت اختیار از جمله ریسک‌های نرخ بهره است که اهمیت آن در حال افزایش است. این ریسک از قراردادهای اختیار معامله که در سبد دارایی‌ها، بدهی‌ها و ابزار خارج از ترازنامه وجود دارند ناشی می‎‌شود. به طور معمول، قرارداد اختیار به دارنده‌ی آن این اختیار (و نه الزام) را می‌دهد که اقدام به خرید، فروش یا به نحوی تغییر جریان نقدی دارایی مورد معامله نماید. قرارداد اختیار می‌تواند به‌عنوان ابزارهای منحصر‌به‌فرد از جمله قراردادهای اختیار قابل معامله در بورس و فرابورس استفاده شود یا در کنار سایر ابزارها مورد استفاده قرار گیرد. اگر ویژگی‌ پیامدهای نامتقارن ابزارهای دارای خصوصیت قابلیت اختیار داشتن به درستی مدیریت نشود، می‌تواند ریسک قابل توجهی را متوجه افرادی کند که آن‌ها را می‌فروشند.

مرجع اصلی اصول مدیریت ریسک‌های بانکی، بانک تسویه‌ی بین‌المللی یا کمیته‌ی بازل (bis) است که مطالعه‌ی دستورالعمل‌های این کمیته در مورد ریسک نرخ بهره برای درک بهتر این مفهوم توصیه می‌شود.

حال که با ریسک نرخ بهره آشنا شدید، گام بعدی یادگیری روش‌های اندازه‌گیری و مدیریت آن است. در این نوشته به مدل‌هایی همچون شکاف قیمت‌گذاری مجدد و شکاف تعدیل‌شده با سررسید اشاره می‌شود و نقاط قوت و کمبودهای آن‌ها بررسی می‌شود.

سامانه مدیریت ریسک نرخ بهره‌ی ساتراپ، این امکان را در اختیار مدیران ریسک بانک‌ها قرار می‌دهد تا با استفاده از ابزارهایی همچون شکاف نرخ بهره، درآمد خالص بهره (NII) و گزارش‌های متنوع دیگر ترازنامه‌ی خود را نسبت به نوسانات نرخ بهره و ارزش دارایی‌ها و بدهی‌های خود ایمن کنند.

ریسک نقدینگی (Liqiuidity Risk)

یکی از مهمترین ریسک‌های مالی، ریسک نقدینگی است. هر زمانی که احتمال نقد نبودن وجود داشته باشد و بین دارایی‌ها و بدهی‌ها عدم تطابق نقدینگی رخ دهد، ریسک نقدینگی پدید می‌آید. هرچه این احتمال بزرگتر باشد، ریسک نقدینگی نیز بیشتر خواهد بود. در این چارچوب، رابطه جامعی بین غیرنقد بودن یا ریسک نقدینگی وجود دارد بدین شکل که هرچه ریسک نقدینگی بیشتر باشد، احتمال غیرنقد بودن بیشتر بوده و در نتیجه نقدینگی پایین‌تر خواهد آمد. از رایج‌ترین عواملی که منجر به ایجاد ریسک نقدینگی می‌شود می‌توان به تبلور بازار، زیان‌های اعتباری یا عملیاتی در بانک، خسارت به شهرت بانک، یا تنش نقدینگی در سطح بازار اشاره کرد؛ عموما برای ارزیابی کمی ریسک نقدینگی از سه نوع تحلیل نقدینگی ترازنامه، تحلیل سرمایه نقد و تحلیل عدم تطابق در سررسید استفاده می‌شود. همچنین بنا به اهمیت موجود، مدیریت ریسک نقدینگی یک جنبه کلیدی از دستورالعمل‌های کمیته بال ۳ را تشکیل داده است. در این موقعیت، کمیته بال ۳ برای اولین بار مجموعه‌ای هماهنگ از استانداردهای نقدینگی را در سطح بین‌المللی تهیه کرده و همراه با نسبت‌های کمی و سنجه‌های مختلف ارائه نموده است.

تعریف به حد

ریسک نقدینگی را می‌‌توان در کنار ریسک نرخ بهره، ریسک اعتباری و ریسک بازار، یکی دیگر از ریسک‌های مالی نامید. این ریسک هر زمانی که احتمال نقد نبودن وجود داشته باشد، پدید می‌آید و هرچه این احتمال بزرگتر باشد، ریسک نقدینگی نیز بیشتر خواهد بود. ریسک نقدینگی که از مهمترین ریسک‌های مالی است و کمیته بال توجه به خصوصی به آن دارد به سه دسته ریسک نقدینگی ساختاری، ریسک نقدینگی بازار و ریسک نقدینگی مشروط تقسیم می‌شود.

وجوه افتراق یا شقوق مختلف

ریسک نقدینگی با سایر ریسک‌های مالی تفاوت‌هایی دارد. ریسک نقدینگی به نوعی ریسک ثانویه است به این مفهوم که این ریسک همواره به دنبال یک یا چند واحد افزایش در سایر ریسک‌ها افزایش می‌یابد. به عبارتی تصور این موضوع سخت است که یک بانک بدون داشتن مشکل در ریسک بازار، اعتباری یا عملیاتی، دچار مسئله نقدینگی شود. تفاوت دیگر اینکه پوشش ریسک نقدینگی متفاوت از پوشش سایر ریسک‌های مالی است. در پوشش این ریسک، نیاز زیادی به نگهداری سرمایه مقرراتی یا اقتصادی در برابر زیان‌های بالقوه وجود دارد.

فهرست مطالب

محتویات

درک مفهوم [ ویرایش | ویرایش مبدأ ]

ایده نقدینگی به قابلیت هر عامل اقتصادی برای مبادله ثروت خود با کالاها و خدمات یا با سایر دارایی‌ها مربوط می‌شود. دو نکته مهم در این تعریف وجود دارد: نکته اول، آن که نقدینگی یک متغیر جریان بوده و (و متغیر انباره نیست). نقدینگی در چارچوب ما، به جریانات بدون قید و شرط در میان عاملان اقتصادی در هر نظام مالی مربوط می‌شود و تمرکز خاصی بر جریانات میان بانک مرکزی، بانک‌های تجاری و بازارها دارد. نکته دوم این است که نقدینگی به قابلیت آزادسازی این جریان‌ها ارتباط پیدا می‌کند.

اما ریسک به مفهوم احتمال متغیر تصادفی با درک ترجیحی عاملان اقتصادی از آن متفاوت است. عامل اقتصادی در این چارچوب، بر نقدینگی ارجحیت دارد. در واقع، هر زمانی که احتمال نقد نبودن وجود داشته باشد ریسک نقدینگی پدید می‌آید و هرچه این احتمال بزرگتر درک مفهوم پوشش ریسک باشد، ریسک نقدینگی نیز بیشتر خواهد بود. وقتی احتمال برابر یک شود (یعنی امکان تبدیل به قطعیت شود) ریسک نقدینگی به حداکثر مقدار خود رسیده و غیرنقدبودن را محقق می‌نماید. در این چارچوب، رابطه جامعی بین غیرنقد بودن یا ریسک نقدینگی وجود دارد و بر این فرض استوار بوده است که هرچه ریسک نقدینگی بیشتر باشد، احتمال غیرنقد بودن بیشتر بوده و در نتیجه نقدینگی پایین‌تر خواهد آمد.

ریسک نقدینگی بازار مربوط به عدم توانایی معامله با قیمت اسمی و به صورت فوری است. این یک جزء سیستماتیک و غیر قابل متنوع‌سازی از ریسک نقدینگی است و دو ملاحظه مهم در مورد آن وجود دارد. اول آنکه وجوه اشتراک در ریسک نقدینگی در بازارها وجود داشته و به لحاظ نظری قابل ارائه بوده است ضمن آن که به شکل تجربی از طریق بازار سهام و اوراق قرضه ثبت می‌شود. مکانیزم‌های انتشار گسترده‌تر نیز می‌تواند ریسک نقدینگی را در بازارهای بین بانکی و بازار دارایی منتقل کند. ملاحظه دوم ریسک سیستمی آن است که باید قیمت گذاری شود. ریسک نقدینگی بازار نوعا به عنوان هزینه یا مازاد در ادبیات قیمت‌گذاری دارایی وجود داشته و بر قیمت دارایی در جهت مثبت اثرگذار می‌باشد.

تفاوت‌هایی از سایر ریسک‌های مالی [ ویرایش | ویرایش مبدأ ]

ریسک نقدینگی در ابتدای امر همان ریسک ثانویه بوده و به این مفهوم است که ریسک نقدینگی همواره به دنبال یک یا چند واحد افزایش در سایر ریسک‌های مالی افزایش می‌یابد. ریسک نقدینگی به همین دلیل ریسک پربرآیند نامیده می‌شود. نقش اصلی بانک فراهم کردن نقدینگی برای اقتصاد است و برای ایجاد بحران نقدینگی تولید نمی‌شود. تصور این موضوع سخت است که بانک دارای مساله نقدینگی بدون داشتن زیان جدی به واسطه ریسک بازار، اعتباری یا عملیاتی می‌باشد.

دوم آن که پوشش ریسک نقدینگی متفاوت از پوشش سایر ریسک‌های مالی است و همه در نگهداری سرمایه مقرراتی یا اقتصادی در برابر زیان‌های بالقوه در قالب خالص ارزش دارایی عادت کرده اند. مقدار کافی در چارچوب مدل ارزش در معرض خطر تعیین می‌شود و این به معنای آن است که از طریق محاسبه توزیع زیان به‌طور یک افق زمانی معین (یک روز، ۱۰ روز، یک سال) و استخراج مقدار مبلغ سرمایه نگهداری شده می‌توان به عنوان سپر در برابر زیان‌های ناخواسته از انتهای توزیع با فاصله اطمینان (۹۹ تا ۹۹.۹۵ درصد) استفاده کرد.

منابع ریسک نقدینگی [ ویرایش | ویرایش مبدأ ]

ریسک نقدینگی هر دو سمت ترازنامه را ممکن است تحت تأثیر قرار دهد در صورتی که نقدینگی از فروش یا گزارش دارایی‌ها یا نقدینگی در دسترس از محل منابع متنوع تامین وجه (ایمن شده و ایمن نشده) حاصل می‌شود و این درک مفهوم پوشش ریسک در حالیست که تامین الزامات در سررسید ناکافی باشد. رویداد آغازین در اکثر موارد با آسیب پذیری موجود در ترازنامه بانک روبرو شده و درنتیجه نقدینگی نامساعد را سبب می‌شود.

نمونه‌های بسیاری از رویدادهای آغازین در بازار یافت می‌شوند که عبارتند از: تبلور بازار، زیان‌های اعتباری یا عملیاتی در بانک، خسارت به شهرت بانک، یا تنش نقدینگی در سطح بازار؛ که رایج‌ترین منابع آسیب‌پذیری بانک در عدم تطابق نقدینگی بین دارایی‌ها و بدهی‌ها (دارایی‌ها غیرنقدتر از بدهی می‌باشد) بوده و گزینه‌های معنی دار بانک با توجه به طرف‌های مقابل و مشتریان (نظیر حق داشتن سپرده‌های دیداری برای بیرون کشیدن وجه از حساب در هر دوره از زمان و عدم تجدید حق ارائه کنندگان تامین مالی در بازار پول در کوتاه مدت تا تامین وجه در پایان قرارداد) مطرح می‌شوند.

نمونه ای از رویداد آغازین مربوط به زیان‌های عمده ای می‌شود که –بعد از شناخته شدن در بازار- تامین وجه ایمن نشده را از سایر بانک‌ها از دسترس خارج می‌کنند. نمونه دیگر مربوط به کاهش در ارزش بازاری وضعیت مبادله ابزار مشتقه بوده است که وثیقه مازاد را برای طرف مقابل در نظر گرفته یا نقدشوندگی را تحت شرایط نامساعد فراهم می‌کند. افشاء زیان‌های عمده از پورتفوهای اعتباری (به عنوان مثال ذخیره زیان عمده تسهیلات) یا زیان‌های عمده به واسطه ریسک‌های عملیاتی (به عنوان مثال فرآیندهای تسویه نادرست) رتبه بیرونی بانک را کاهش داده و احتمالا بحران نقدینگی را برای بانک ایجاد می‌کند. این ریسک‌ها اغلب با یکدیگر در ارتباط بوده و افشاء آن‌ها می‌تواند شدیدا بر شهرت بانک و در نتیجه بر موقعیت نقدینگی اثرگذار باشند.

اندازه‌گیری ریسک نقدینگی [ ویرایش | ویرایش مبدأ ]

برای ارزیابی ریسک نقدینگی به طور کمی، بانک‌ها سه نوع تحلیل را به کار می‌گیرند: تحلیل نقدینگی ترازنامه، تحلیل سرمایه نقد و تحلیل عدم تطابق در سررسید. در حالی که تحلیل ریسک نقدینگی تنها نیازمند ارزیابی نقدینگی اقلام مختلف ترازنامه هستند، رویکرد عدم تطابق در سررسیدها تنها از مبلغ تعدیلات رفتاری مدل سازی استفاده می‌کنند. بنابراین درجه پیچیدگی و درجه صحت ارزیابی، زمانی افزایش می‌یابد که حرکت از تحلیل نقدینگی ترازنامه به رویکرد عدم تطابق در سررسیدها اتفاق افتد.

استراتژی مدیریت ریسک نقدینگی [ ویرایش | ویرایش مبدأ ]

هر بانک باید برای مدیریت نقدینگی به طور روزانه استراتژی توافق شده ای داشته باشد و باید در سطح کل سازمان ارتباط برقرار کند. هیات مدیره باید استراتژی مدیریت ریسک را تایید کرده و بالاخره برای هر جنبه از پیاده سازی و ایفاء نقش مسئولیت داشته است. البته در اکثر موارد، استراتژی‌ها توسط مدیران ارشدی که با یکدیگر کار می‌کنند فرمول بندی می‌شوند. آنگاه نتایج، شکل توصیه‌های ارسالی به هیات مدیره برای تایید رسمی را به خود می‌گیرند.

یکی از مهمترین الزامات برای استراتژی مدیریت ریسک نقدینگی ایجاد و تعیین محدوده‌هایی برای ریسک است و استراتژی ریسک نقدینگی باید رویکرد کلی را تنظیم کند که بانک برای مدیریت ریسک نقدینگی در پیش گرفته و شامل اهداف مناسب، کمی متنوع و کیفی می‌باشد. هیات مدیره باید گام‌های مسئولانه برداشته تا اطمینان حاصل کند که حدود تعیین شده با تحمل ریسک بنگاه سازگاری دارد. همان گونه که حدود ریسک باید متناسب با ماهیت، دامنه و پیچیدگی فعالیت‌های بانک باشد.

هیات مدیره و مدیریت ارشد در تعیین استراتژی مدیریت ریسک نقدینگی نیاز به در نظر گرفتن این نکته دارند که مدیریت ریسک نقدینگی با سایر اهداف برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت ریسک هماهنگی داشته و به عنوان مثال در تهیه برنامه‌های استراتژیک برای افزایش عایدی از طریق رشد سریع تسهیلات، باید ریسک نقدینگی و ملاحظات تامین وجه را در نظر گرفت.

توجه خاصی باید به ارتباط حیاتی بین ریسک نقدینگی و ریسک شهرت معطوف گردد. همان گونه که مشاهدات یک کارشناس خاص نشان می‌دهد: تنها چند هفته طول می‌کشد تا نامی را تخریب کرد اما برگرداندن آن به حالت قبل چندین سال به طول می‌انجامد. مدیران ارشد بانک قبل از اقدامات عمده کسب و کار باید موارد کلیدی نظیر موارد ذیل را در نظر بگیرند:

الف- چگونه عملیات کسب و کار جدید، به عنوان مثال وام دهی درجه دوم، ممکن است بر شهرت بانک اثر بگذارد؟

ب- چگونه در تبیین مساله بالقوه در ارتباط با کسب و کار جدید در چند دوره زمانی آتی ممکن است تبلیغات منفی جذب این مساله گردد؟

توافقنامه بال و ریسک نقدینگی [ ویرایش | ویرایش مبدأ ]

مقررات گذاران پیش از انتشار بال 2 یعنی پیشنهادات سرمایه مبتنی بر ریسک سال 2006 در ابتدا شمارش ریسک‌های اثرگذار بر بانک را به صورت کلی در نظر گرفته و دفاتر معینی با بخش‌های ترازنامه را متاثر می‌سازند. این ریسک‌ها تحت عنوان ریسک عملیاتی و ریسک نقدینگی هستند. اگرچه ریسک نقدینگی به عنوان کانون اصلی تمرکز بال 2 مطرح نبوده است، هنوز هم بخش کامل الزامات رکن 2 می‌باشد. مجلد "تجربیات موفق برای مدیریت ریسک نقدینگی" توسط بانک تسویه بین المللی در فوریه سال 2000 نه تنها انتشار قواعد سرمایه ای جدید را قدیمی نموده بلکه الزامات تطبیق با رکن 2 برای مدیریت ریسک نقدینگی را تعریف می‌کند. از آن زمان به بعد، ریسک نقدینگی توجه بیش از پیش مقررات‌گذاران و مدیریت ارشد در بانک‌ها را به خود جلب کرده است.

مدیریت ریسک نقدینگی یک جنبه کلیدی از رهنمود بال 3 را تشکیل داده و منوط به بررسی‌های مقرراتی بالا از زمان بروز بحران مالی می‌شود. نقدینگی به عنوان یک اولویت بحرانی برای گروه 20 ، هیات ثبات مالی و مقررات گذاران در سطح جهانی داشته و بال 3 برای اولین بار است که مجموعه هماهنگ از استانداردهای نقدینگی را در سطح بین المللی تهیه کرده و مورد توافق قرار داده است و همراه با نسبت‌های کمی و سنجه‌های مختلف تشکیل شده که عبارتند از:

الف- نسبت پوشش نقدینگی سنجه ای از نسبت دارایی‌های نقد در دسترس برای مجموعه خالص جریان خروجی نقد در طی یک دوره تنش 30 روزه می‌باشد و مبتنی بر تعدادی از فرضیات جریانات نقد است و برای اطمینان از مقاومت کوتاه مدت در برابر انحراف نقدینگی طراحی می‌شود.

ب- نسبت خالص تامین مالی پایدار یک مفهوم نسبت نقدینگی ساختاری است که هدف از آن حصول اطمینان از استفاده از بدهی‌های باثبات و بلندمدت‌تر جهت تامین وجه دارایی‌های غیرنقد و بلندمدت می‌باشد.

ج- مجموعه ای از سنجه‌های پایش که به ناظران در راستای تحلیل روندهای نقدینگی در سطح بانک و سیستم بانکی کمک می‌کنند.

جستارهای وابسته

درک مفهوم پوشش ریسک

فصلنامه برنامه ریزی و بودجه

Planning and Budgeting

Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Analysis of the Institutional Aspects of Risk Management in the Insurance Industry based on Transaction Cost Economics Approach. JPBUD. 2015; 20 (1) :193-212
URL: http://jpbud.ir/article-1-1196-fa.html

کاردگر ابراهیم، احراری مهدی. تحلیلی بر وجوه نهادی مدیریت ریسک در صنعت بیمه مبتنی بر رویکرد اقتصاد هزینه مبادله. فصلنامه برنامه ریزی و بودجه. 1394; 20 (1) :212-193

مطالعات متنوعی با رویکرد تحلیل و ارزیابی ریسک در بیمه صورت گرفته ولی کمتر به جنبه های شناختی و حقیقی مفهوم عدم اطمینان و ریسک توجه شده است. نقش شرکت های بیمه ای در پوشش عدم اطمینان های موجود، در چارچوب قراردادهای حقوقی متبلور می گردد. بنابراین واحد سنجش معاملات بین بیمه گر و بیمه شده، مبادله می باشد. اطلاعات ناقص و نامتقارن، در قالب عقلانیت محدود، بیشترین سهم را در ایجاد هزینه های مبادله ناشی از انتخاب نامساعد و مخاطرات اخلاقی ایفا می کند. رویکرد اقتصاد هزینه مبادله که مبتنی بر نگرش اقتصاد نهادی جدید می باشد، مهمترین روش برای تبیین، تحلیل و راه های کاهش هزینه های مبادله (ناشی از نهادهای رسمی و غیررسمی) و به تبع آن ریسک های مرتبط خواهد بود. شواهد بسیاری وجود دارد که با درک عمیق از مفهوم هزینه مبادله و عوامل نهادی مؤجد آن، می توان بخش عمده ای از ریسک های مربوطه را شناسایی و به طور پایداری کنترل و مدیریت نمود. همچنین نقش نهاد دولت در مدیریت ریسک از منظر وظایف حاکمیتی، قانون گذاری و سیاست گذاری در کاهش زمینه های بروز هزینه های مبادله در نهادهای پائین دستی، از اهمیت بنیادینی برخوردار است. بنابراین می توان ساختار مدیریت ریسک را بر اساس رویکرد اقتصاد هزینه مبادله و توجه به زوایای پنهان که ناشی از بروز مخاطرات اخلاقی می باشد همراه با نظام های استاندارد ارزیابی ریسک، طراحی و سازماندهی کرد.

بازنشر اطلاعات
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است.

پایگاه های مرتبط

  • موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیرت و برنامه ریزی


کلمات کلیدی

اقتصاد, برنامه, برنامه ریزی, تحولات اقتصادی, توسعه اقتصادی, سیاست ها و راهبردهای اقتصادی, مسائل اقتصادی ایران و جهان

  • کاربران حاضر در وبگاه: 0 کاربر;
  • میهمانان در حال بازدید: 110 کاربر;
  • تمام بازدید‌ها: 14316093 بازدید;
  • بازدید 24 ساعت قبل: 6876 بازدید


This work is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.