آشنایی با ۴ نوع از گپهای بازار
همانطور که میدانید اکثر بازارهای دنیا مثل سهام، فیوچرز (آتی)، کالا و … دارای زمان باز و بسته شدن خاصی هستند. البته بازار ارزهای جهانی و ارزهای دیجیتال از این قاعده مستثنی هستند و ساعات تعطیلی ندارد. در بازارهایی که زمان باز و بسته شدن مشخصی دارند، گپهای قیمتی را به وفور میتوان پیدا کرد.
گپ (Gap)، شکافی در قیمت است که در آن معاملهای انجام نشده است و معمولا نشان دهنده هیجان بالاست.
گپها میتوانند اطلاعات زیادی در مورد رفتارهای بازار به ما بدهند. در این مطلب قصد داریم در مورد چهار نوع مختلف از انواع گپهای موجود در بازار صحبت کنیم. پس با طلاچارت همراه باشید…
گپ زمانی بوجود میآید که بین قیمت پایانی (Close) روز گذشته و قیمت آغازین (Open) روز بعد اختلاف وجود داشته باشد. در این حالت ما شاهد یک شکاف در قیمت خواهیم بود که در آن هیچگونه معاملهای انجام نشده است. البته باید این را بدانید که در روزهایی که بازار شدیدا نوسانی میباشد نیز احتمال شکل گیری گپ در تایم فریمهای پایینتر نیز وجود دارد.
به تصویر زیر نگاه کنید.
در تصویر بالا گپهای زیادی دیده میشود که ما فقط یکی از آنها را مشخص کردهایم. در این تصویر میبینید که قیمت آغازین و پایانی دو کندل با هم تفاوت دارند.
قیمت پایانی روز قبل: ۱,۵۶۷,۵۰۰
قیمت آغازین روز بعدی: ۱,۵۸۹,۵۰۰
با کسر کردن قیمت آغازین از قیمت پایانی میتوانیم گپ را اندازع گیری کنیم. در مثال بالا ۲۲,۰۰۰ تومان گپ صعودی داشتهایم.
باید بدانید که موقعیت و اندازه گپ نیز حائز اهمیت هستند. اندازه گپ اطلاعات مهمی در مورد قدرتی که پشت حرکت قرار دارد میدهد و موقعیت گپ نیز زمانی که با سایر ابزارهای و ستاپهای تحلیل تکنیکال ترکیب شود اطلاعاتی در مورد روانشناسی پشت این حرکت را به ما خواهد داد.
در ادامه به سراغ چهار نوع گپ که در چارت قیمت مشاهده میشوند خواهیم رفت.
۱- گپ فرار (Breakwaway Gap)
زمانی که از یک سطح حمایتی یا مقاومتی توسط یک گپ عبور کند، یک گپ فرار شکل گرفته است. در تصویر زیر که مربوط به سکه آتی شهریور ۹۷ میباشد، مشاهده میکنید که قیمت توانسته با یک گپ سطح حمایتی را بشکند. بنابراین در اینجا یک گپ فرار داشته ایم. فاصله بین دو مثالی از یک شکاف قیمتی فلش قرمز رنگ، اندازه این گپ را نشان میدهد.
در تصویر بعدی نیز یک گپ بسیار بزرگ را در همان چارت ملاحظه میکنید که توانسته سطح حمایتی قدرتمندی را بشکند.
۲- گپ خستگی (Exhaustion Gap)
این گپ معمولا در پایان یک حرکت بزرگ بوجود میآید. در واقع قیمت آخرین گپ را در جهت روند شکل داده و پس از آن روند قیمت معکوس میشود.
در تصویر زیر یک گپ خستگی را میبینید که در چارت سکه آتی شهریور ۹۷ شکل گرفته است. این آخرین گپ در حرکت صعودی بوده است و پس از مدت کوتاهی قیمت برگشت سنگینی به سمت پایین انجام داده است.
۳- گپ معمولی (Common Gap)
همانطور که از اسم این گپها پیداست، کاملا عادی هستند و به چیز خاصی در خود ندارند. معمولا زمانی که بازار در حالت رنج قرار داشته باشد این گپها بوجود میآیند. اندازه گپهای معمولی نیز بزرگ نیست و در اکثر موارد نیز به سرعت پر میشوند.
در تصویر زیر نمونهای از گپهای معمولی را با استفاده از باکسهای قرمز رنگ نمایش دادهایم.
۴- گپ ادامه دهنده (Continuation Gap)
این نوع از گپ در طی یک روند رخ میدهد. اگر این گپ در یک روند صعودی رخ دهد نشان دهنده ادامه حرکت صعودی خواهد بود و اگر در روند نزولی رخ دهد نیز موید وارد شدن فروشندگان بیشتر و ادامه حرکت نزولی است. البته دیدن این گپها دلیلی بر ورود بی موقع به بازار نیست بلکه باید آن را با سایر ابزارهای تکنیکال ترکیب کنید.
در تصویر بعدی یک گپ ادامه دهنده را میبینید که در عین حال یک فرار نیز میباشد. چرا که توانسته سطح مقاومتی سد راه خود را بشکند.
شکاف دیجیتالی چیست؟
بسیاری از ما اصطلاح شکاف دیجیتال یا شکاف دیجیتالی (به انگلیسی: Digital Divide) را صرفاً در خبرها از زبان سیاستمداران و سیاستگذاران میشنویم. اصطلاح شکاف دیجیتال همچنین اصطلاحی رایج در گزارشهای کلان حوزهی فناوری اطلاعات است.
همهی اینها باعث میشود که کمتر به تعریف شکاف دیجیتالی و مصداقهای آن فکر کنیم یا اصلاً ببینیم که نقش و جایگاه ما در برابر این پدیده چیست و کجاست.
در این درس به مفهوم شکاف دیجیتالی و بحثهای مرتبط با آن – به شرح زیر – میپردازیم:
تعریف شکاف دیجیتالی چیست؟
نخستین سالهایی که اصطلاح شکاف دیجیتالی مطرح شد (دههی نود میلادی)، معمولاً چنین مثالی از یک شکاف قیمتی تعریفی از آن ارائه میشد (+/+):
شکاف دیجیتالی به نابرابریهای اقتصادی، آموزشی و اجتماعی بین دو گروه افرادِ دارای دسترسی به کامپیوتر و اینترنت و افراد محروم از کامپیوتر و اینترنت اشاره دارد.
شکاف دیجیتالی به فاصلهی رو به رشد میان افراد روستایی، ضعیف، مسن و محروم – با دسترسی اندک به کامپیوتر و اینترنت – و طبقهی ثروتمند و متوسط جوان ساکن شهرها و حومههای آنها اشاره دارد. این شکاف میتواند مانعی برای دسترسی به منابع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باشد.
وقتی شکاف دیجیتالی بر مبنای دسترسی یا عدم دسترسی به کامپیوتر و اینترنت تعریف شود، این نتیجه هم حاصل خواهد شد که: «برای کاهش شکاف دیجیتالی، باید ضریب نفوذ اینترنت را افزایش داد.»
طی سه دههی اخیر، گزارشهای بسیاری با موضوع شکاف دیجیتالی و با محوریت ضریب نفوذ اینترنت تنظیم و منتشر شدهاند. البته گاهی اوقات، این نکته مطرح شده که:
باید ضریب نفوذ اینترنت پرسرعت را در نظر بگیریم و دسترسی با سرعت پایین (که معمولاً برای استفاده از سرویسهای صوتی و تصویری مناسب نیست) را نمیتوان مصداق اتصال به اینترنت در نظر گرفت.
اما همهی این تعریفها یک ویژگی مشترک دارند: «آنها شکاف دیجیتالی را به عنوان شکاف در دسترسی به اینترنت و زیرساختهای ارتباط دیجیتال در نظر میگیرند.»
امروز در بسیاری از نقاط جهان – از جمله کشور خودمان – ضریب نفوذ اینترنت به سطح قابل قبولی رسیده و دیگر تفکیک مناطق به شهری و روستایی، یا شهر و حومهی شهر و مانند اینها، مانند دهههای قبل معنا ندارد.
حتی بسیاری از خانوادههایی که از نظر مالی ضعیف هستند، همچنان هزینههای استفاده از اینترنت را در سبد مصرفی خود در نظر گرفته و حفظ میکنند.
بنابراین به نظر میرسد که شکاف دیجیتال باید تعریف جامعتری پیدا کند. تعریفی که OECD ارائه کرده از این منظر کمی بهتر است (+):
اصطلاح شکاف دیجیتالی (Digital Divide) به شکاف میان افراد، خانوارها، کسب و کارها و نواحی جغرافیایی در سطوح مختلف اقتصادی-اجتماعی در دو محور زیر اشاره دارد:
- فرصتِ دسترسی به تکنولوژیهای ارتباطات و اطلاعات (ICT)
- استفاده از اینترنت برای کاربردهای مختلف و متنوع
محور اول، همان چیزی است که بیشتر به سیاستگذاریهای کلان دولتمردان و شرکتهای عرضه،توزیع و مدیریت ترافیک اینترنت بازمیگردد. اما دومین محور، به شیوهی استفادهی تک تک ما انسانها از اینترنت و ابزارهای ارتباطی اشاره دارد.
از اینجا به بعد، پای نظریهپردازان و تحلیلگران مختلف به بحث باز میشود. کافی است عبارت Digital Divide را در گوگل سرچ کنید تا انواع مقالهها و کتابها را در این زمینه ببینید.
اما یکی از نویسندگانی که در اکثر منابع مورد اشاره و استناد قرار گرفته ون دایک (Jan van Dijk) است. ون دایک علاوه بر فعالیت دانشگاهی، در نقش مشاور هم در کنار نهادهای دولتی و بینالمللی بوده و تجربیات ارزشمندی در این زمینه دارد.
فقط کافی است به این نکته توجه کنید که تعریف و تحلیل او از شکاف دیجیتالی در سال ۱۹۹۹، یکی از تعریفهای رایج و مسلط در گفتمان امروزیِ جامعه شناسی تکنولوژی است. در زمانی که دغدغهی غالب در میان متفکران و تحلیلگران، فراهم آوردن فرصت دسترسی به اینترنت برای مردم جهان بود، او تأکید داشت که شکاف دیجیتالی را نباید فقط به بحث ضریب نفوذ اینترنت و دسترسی به امکانات فیزیکی محدود کرد و باید جنبههای دیگر آن را هم در نظر گرفت.
ما هم ساختار کلی محتوای این درس را بر اساس نگرش ون دایک، چیده و تنظیم کردهایم.
شکاف دیجیتالی چگونه شکل میگیرد؟
ون دایک در کتابهای شکاف رو به رشد (Deepening Divide) و جامعه شبکه ای (Network Society) علت شکل گیری شکاف دیجیتالی را – با ادبیات تقریباً یکسان – چنین شرح میدهد:
علتِ مستقیمِ دسترسی نابرابر به تکنولوژی دیجیتال در جامعه، شیوهی توزیع بسیاری از منابع است.
منظورم از منابع، صرفاً منابع مادی مانند درآمد و مالکیت تجهیزات نیست. بلکه منابع دیگر – از جمله منابع زیر – نیز هست:
- زمان (فرصت برای استفاده از رسانههای جدید)
- منابع ذهنی (دانش فنی کافی)
- منابع اجتماعی (شبکه و ارتباطاتی که به فرد برای دسترسی به تکنولوژی کمک کنند)
- منابع فرهنگی (پاداشهای فرهنگی و جایگاه و شأنی که هر فرهنگ، برای فردی که به تکنولوژی دسترسی دارد، قائل میشود)
همانطور که میبینید، توضیحات ون دایک در حدی کلی است که تقریباً هر عاملی را در بر میگیرد.
شاید مهمترین پیام این تعریف، آن باشد که شکاف دیجیتال را هرگز نمیتوان به صورت کامل حذف کرد؛ چنانکه توزیع نابرابر منابع – آن هم با این تعریف گسترده – را نمیتوان از بین برد.
بنابراین، چه مردم و چه سیاستگذاران صرفاً میتوانند در راستای کمرنگ کردن شکاف دیجیتالی یا جلوگیری از گسترش شکاف دیجیتالی گام بردارند.
اما خوشبینانه است که انتظار داشته باشیم اصطلاح شکاف دیجیتالی روزی معنای خود را به کلی از دست بدهد.
ضمناً از اینکه جایی در این فهرست علتها به دولت اشاره نشده، تعجب نکنید. دولتها و دولتمردان با سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای خود، نقش مهمی در توزیع منابع – که عبارت کلیدی این تعریف است – ایفا میکنند.
تبعات شکاف دیجیتالی چیست؟
حتی بدون اینکه کسی برای ما تبعات شکاف دیجیتالی را فهرست کرده و شرح دهد، خودمان میتوانیم به سادگی بخشی از تبعات شکاف دیجیتالی را حدس بزنیم.
دوست عزیز. دسترسی کامل مجموعه درسهای سواد دیجیتال برای اعضای ویژهی متمم در نظر گرفته شده است.
تعداد درسها: ۷۱ عدد
دانشجویان این درس: ۵۸۳۸ نفر
تمرینهای ثبتشده: ۳۲۸۸ مورد
البته با عضویت ویژه، به مجموعه درسهای بسیار بیشتری به شرح زیر دسترسی پیدا میکنید:
البته اگر به تسلط بر تکنولوژی و سواد دیجیتال علاقه دارید، احتمالاً مطالعهی مباحث مثالی از یک شکاف قیمتی زیر برایتان در اولویت خواهد بود:
دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درسها)
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
تمرین و مشارکت در بحث
در صورتی که شما هم برداشت، تجربه و تحلیلی از شکاف دیجیتالی در اطرافیان خود یا جامعهمان دارید، خوشحال میشویم که دیدگاهتان را با دوستان متممی به اشتراک بگذارید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری سواد دیجیتال به شما پیشنهاد میکند:
- شکاف دیجیتالی چیست؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
متمم مخففِ محل توسعه مهارتهای من است؛ یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهی درباره متمم مراجعه کنید.
ما برای هر یک از درسهای متمم، یک نقشه راه داریم که به یادگیری آن درس کمک میکند.
میتوانید با مراجعه به صفحه نقشه راه یادگیری، عنوان درسهای مختلف متمم را ببینید.
همچنین میتوانید دوره MBA متمم را ببینید.
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به چیزی در حدود نصف درسهای متمم دسترسی خواهید داشت.
پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به کاربر ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۷۴ هزار تومان)، فصلی (۱۹۰ هزار تومان)، نیمسال (۳۴۵ هزار تومان) و یکساله (۵۸۵ هزار تومان) بخرید.
برای اطلاعات بیشتر لطفاً به صفحهی ثبت نام مراجعه کنید.
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
۹۱ نظر برای شکاف دیجیتالی چیست؟
پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممیها در این بحث
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
صورتبندیِ مسئلهی شکاف دیجیتالی توسط ون دایک باعث شد که من متوجه بشوم که در بررسی و تحلیل کارکرد شبکه های اجتماعی در کشور، از بعضی جنبههای مثبت این شبکهها غافل شدهام.
معمولاً در نقد شبکههای اجتماعی، بلافاصله به یاد افراد پرطرفدار، حرفهای پوچ و بیخاصیت، کپیکاریها، گفتارهای فیلسوفمآبانه و چیزهایی از این دست میافتیم.
برای اثرات نامطلوب فرهنگی شبکههای اجتماعی هم، آنقدر مثال وجود دارد که به سادگی نمیتوانیم بگوییم اثرات مثبت این ابزارها، به اثرات منفیاش میچربد.
اما چیزی که لااقل من کمتر به آن توجه میکردم، نقش شبکه های اجتماعی در کاهش شکاف دیجیتالی است.
بخشی از این تأثیر در لایهی اول (انگیزه) مشاهده میشود. بسیاری از افرادی که انگیزهی استفاده از تکنولوژی نداشتند، به شوقِ استفاده از این ابزارها، انگیزه پیدا کردهاند.
حتی همین شوق باعث شده که اتصال به اینترنت و خرید ترافیک و مودم و موبایل هوشمند، به خواستهی افراد بیشتری تبدیل شود و حتی با جابجایی سرفصلهای هزینهای، به هر قیمت ابزارهای اتصال به تکنولوژی را خریداری کنند.
افراد بسیاری را میشناختم که چند سال قبل، باید آنها را قانع میکردیم که برای مودم و اینترنت ثابت، هزینه کنند. اما الان از این مرحله عبور کردهاند و به لایهی شکاف دیجیتالی در مهارت و شکاف دیجیتالی در استفاده رسیدهاند.
فکر میکنم تبعات این وضعیت را میتوان در افزایش مشارکت اجتماعی هم - با همهی دشواریها و ناپختگیها و چالشهایی که در آن وجود دارد - مشاهده کرد.
بسیاری از فشارهای اجتماعی در زمینهی فسادهای اقتصادی، همچنین تغییرات فرهنگی (مثل توجه به حقوق حیوانات) و وادار شدن تصمیمگیران به پاسخگویی در زمینهی بخشی از تصمیمها و رفتارهایشان، از تبعات همین کاهش شکاف دیجیتالی و افزایش Participation بوده است.
به نظرم شبکههای اجتماعی در لایهی مهارت و کاربرد هم، تا حدی شکافها را کاهش دادهاند. بسیاری از واژههای تکنیکی (از فرمت فایلها تا رزولوشن عکسها) امروز در میان جمع بیشتری از مردم، شناخته شده است.
با کمی جستجو دربارهی ون دایک، دیدم که او شکاف بهکارگیری فرصت دسترسی را از زوایای متنوعی بررسی کرده و یکی از آنها، شکاف میان تولید و مصرف است.
به عنوان مثال، اینکه هر کدام از ما، چه سهمی از حضور در فضای دیجیتال را صرفِ تولید محتوا و چه سهمی را برای مصرف محتوا مصرف میکنیم.
فکر میکنم پیش از رواج یافتن شبکههای اجتماعی، تعداد مصرفکنندگانِ صِرف، بیشتر بود و الان تعدادِ تولید/مصرفکنندگان (Prosumer=Producer+Consumer) بیشتر شده است.
درست است که بسیاری از محتواهای تولیدی، در حد بازنشر حرف دیگران یا نشر عکس مهمانی و سفره و کفش و جوراب است،اما به هر حال، همین که فرد، تولید محتوا را شروع میکند یک گام به جلو برداشته و میتوان امیدوار بود که به تدریج، به مفهوم تولید محتوا و محتوای کیفی هم توجه بیشتر داشته باشد.
در کل فکر میکنم در تحلیل اثر شبکههای اجتماعی، نباید به اثرات فرهنگی و اجتماعی و ترویج سطحینگری و مانند اینها محدود شویم و بهتر است نقش کلان این ابزارها در کاهش شکاف دیجیتالی را هم، به فاکتورهای تحلیلی خود بیفزاییم.
شکاف قیمتی با ارزش ذاتی
حمید کاویانی کارشناس بازار سرمایه سال ۱۳۹۸ برای شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران سال بسیار متفاوتی بود بهگونهایکه کمتر تحلیلگری انتظار سه برابر شدن شاخص کل را طی یک سال داشت. انتظار رشد قیمت سهام در نیمه اول سال ۹۸ با توجه به رشد سودآوری شرکتها ناشی از رشد نرخ تسعیر ارز و همچنین عدم افت تولید و فروش شرکتها ناشی از تحریمها و فضای مثبت و تقاضای مطلوب کالاهای پایه در اقتصاد دنیا، قابلتصور بود.
اما از یک مقطعی به بعد رشد شاخص کل هیجان و شتاب بالایی را بهخود دید که دور از انتظار تحلیلگران و فعالان قدیمی بازار سرمایه بود و دلیل آن، روانه شدن سیل عظیمی از نقدینگی کشور به سمت بازار سرمایه بود به گونهای که در ماههای اخیر وزن تحلیل در خرید و فروش سهام کمرنگتر شد و مسیر نقدینگی سمتوسوی بازدهی صنایع در بورس اوراق بهادار تهران را رقم زد که در ادامه به بررسی عوامل تاثیرگذار خواهیم پرداخت. نقدینگی به بیان ساده در واقع حجم پول و شبه پولی است که در اقتصاد جریان دارد و میزان آن باید متناسب با میزان تولید کالا و خدمات باشد و این عدم تناسب منجر به تورم خواهد شد. متاسفانه با توجه به سیاستهای کلان در کشور طی دهههای گذشته همواره این عدم تناسب وجود داشته و تورم جزئی جدا نشدنی از اقتصاد کشور بوده است. طبق آمار رسمی حجم نقدینگی در آذر سالجاری با رشد بیش از ۲۸ درصدی نسبت به سال گذشته به ۲۲۶۲ هزار میلیارد تومان رسید. با توجه به معیوب بودن چرخه اقتصاد این حجم از نقدینگی برخلاف تولید باید جذب بازارهای سکه و طلا، ارز، املاک و مستغلات، سپرده بانکی و بورس اوراق بهادار تهران شود. با توجه به شرایط تورمی و محدودیتهایی که توسط نهادهای قانونگذار وضع شد بازار سرمایه بازاری جذاب و متمایز از سایر بخشها بود که هم از تورم جا نمانده و هم محدودیت خاصی برای ورود و خروج نقدینگی نداشت و از سویی نکته مهمتر اینکه نگاه این دولت به بازار سرمایه متفاوت از سایر دولتها بود و پی به اهمیت بازار سرمایه در تامین مالی شرکتها و مکانی مناسب و شفاف برای عرضه داراییهای مازاد برد. نگاه مثبت دولت به بازار سرمایه و جذاب کردن آن برای سرمایهگذاران و عدم توان رقابت بازارهای موازی با بورس باعث روانه شدن سیل عظیمی از نقدینگی به سمت بازار سرمایه شد. سازمان بورس باید با توجه به آگاهی از سیاست دولت در روانه شدن نقدینگی به سمت بازار سرمایه کمی آیندهنگر میبود و تمام تلاش خود را در تعمیق بازار بورس و اوراق بهادار انجام میداد و روند عرضه سهام شرکتهای بزرگ در بازار را تسریع میبخشید. عدم عرضه سهام شرکتهای دولتی از سوی دولت در ماههای اخیر از دیگر نکات عجیب بود و با اینکه دولت موفق به سوق دادن نقدینگی به بازار سرمایه شده بود از عرضه سهام تحت مالکیت خود خبری نبود. عدم هدایت نقدینگی در بازار سرمایه منجر به روانه شدن نقدینگی به سمت صنایع و شرکتهای کوچک در بورس شد که به هیچوجه همخوانی با تحلیل و شرایط بنیادی و سودآوری آن شرکتها نداشت و عملا اکثر شرکتهای کوچک درحالحاضر بیش از ارزش جایگزینی خود درحال معامله هستند. در چنین شرایطی تحلیل جریانات نقدی آتی شرکتها و منطق سودآوری صنایع برای کسب بازدهی در بین فعالان بازار کمرنگتر از همیشه شد و پیروی کردن جریان نقدینگی به سمت صنایع، عامل کسب بازدهی شد. نکته با اهمیت در این بین عدم نقش نهادهای ناظر در هدایت نقدینگی در بورس بود که جای خود را به کانالهای تلگرامی و اصطلاحا سیگنالفروشان داد که سرمایهگذاران جدید را تشویق به خرید سهام شرکتهای زیاندهی میکردند که برای خروج از شمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت مجبور به افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییهای خود شدهاند که زیان ده بودن عملیات برخی از این شرکتها در آینده از همین حالا قابل پیش بینی است. استفاده از سازوکار بازار سرمایه برای تامین مالی شرکتها در ماههای اخیر میتوانست بسیار راهگشا باشد. بهعنوان مثال شرکتهای خودروسازی که همواره بدهیهای سنگین و مشکل تامین مالی دارند از رشد قیمت سهام خود و جریان نقدینگی ورودی به صنعت خودرو در بورس کمترین استفاده را بردند و حداقل میتوانستند با فروش سهام تحت تملک خود بخش قابلتوجهی از نقدینگی را جذب کرده و کمی از مشکلات خود را حل کنند که این اتفاق تا به امروز رخ نداده است. ترس از تورم و رشد دلار در سال آتی منجر به افزایش تقاضا در بورس کالا مثالی از یک شکاف قیمتی و بازار کالایی در کشور شد که بخشی از رشد اخیر در بورس اوراق بهادار تهران، مربوط به افزایش نرخ فروش محصولات با دلار بالاتر بود. فعالان بازار سهام را در وضعیت کنونی میتوان به دو گروه تقسیم کرد؛ گروه اول که با تحلیل و توجه به وضعیت بنیادی صنایع اقدام به خرید و فروش میکنند، تقسیم سود مناسب در مجمع پیشرو و حفظ روند سودآوری شرکت و رشد نرخ فروش محصولات شرکتها ناشی از رشد تورم و رشد نرخ دلار را بیشتر مورد توجه خود قرار میدهند. گروه دوم که البته در سال گذشته عمدتا بازدهی بیشتری نسبت به گروه اول کسب کردند، افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییهای شرکتهای زیانده برای خروج از شمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت و شناوری پایین سهام شرکتهای کوچک که سهامدار عمده آن شرایط فروش بیشتر سهام را ندارد یا کلا سهام شرکتهایی با ارزش بازار پایینتر را عامل انتخاب سهام برای کسب بازدهی مورد توجه قرار میدهند. اکثر شاخصهای بورس دنیا در یک ماه اخیر با توجه به شیوع ویروس کرونا و افت تقاضای کالاهای پایه ناشی از این اتفاق، کاهش چشمگیری را تجربه کردند. حال آنکه شاخص کل بورس و اوراق بهادار تهران در مدت مشابه رشد عجیبی را ثبت کرد که نشان دهنده این موضوع است که تنها نقدینگی افسار گسیخته وارد شده به بازار سرمایه عامل رشد شاخص در ماههای گذشته بوده است که کماکان ادامهدار خواهد بود و باید فکری به حال هدایت آن کرد.
درحالحاضر دلیل اینکه بخش عمدهای از خرید و فروشها به دور از تحلیل صورت میپذیرد را میتوان به عدم هدایت نقدینگی در بازار سرمایه نسبت داد. عرضه اولیه سهام شرکتهای بزرگ در بورس و همچنین عرضه سهام تحت تملک شرکتها و بخشهای دولتی با وجود تقاضای مناسب میتواند عمق بازار سرمایه را افزایش داده و نقدینگی را هدایت کند. امید است که شورایعالی بورس از فرصت بهوجود آمده و نقدینگی وارد شده به بازار سرمایه استفاده مناسب کند و مثالی از یک شکاف قیمتی با افزایش عمق بازار سهام و اوراق بهادار سیاستگذاری درست و منطقی را صورت دهد که با اعمال این سیاستها خود به خود و به مرور بازار سرمایه به مسیر نرمال و منطقی خود بازگردد و تعادل و ثبات و عقلانیت بر معاملات بازار سهام و اوراق بهادار تهران حکمفرما شود.
گپ ها به چه علت در بازار ایجاد می شود
گپ یا شکاف قیمت یک اتفاق پر تکرار در بازارهای مالی است که به دلایل مختلفی امکان بوجود آمدن آن هست.
عمدتا گپ در بازار به ناحیه ای گفته می شود که قیمت، حرکت سریعی به سمت بالا یا پایین داشته باشد
در حالی که معامله ای انجام نشده است.
در این حالت، بین قیمت بسته شده کندل قبلی و نقطه آغازین قیمت کندل بعدی اختلاف چشمگیری ایجاد خواهد کرد.
در نمودار، “ فاصله“ یک فاصله دیده می شود ، اما در این دوره زمانی، هیچ معامله ای صورت نگرفته است.
بنابراین، یک گپ یا شکاف در حقیقت، هیچ قیمتی ندارد و می تواند حالت صعودی یا نزولی داشته باشد.
شکاف قیمت به بیان ساده محدوده ای از نمودار است که در آن معامله ای انجام نشده است اما جهش یا پرش قیمتی داشته ایم.
در روند نزولی بالاترین قیمت ، کمتر از قیمت پایینی روز قبل است اینجا تشکیل یک شکاف می دهد.
شکاف ها در روند صعودی نشانه استحکام روند هستند و در روند نزولی نشانه ضعف روند می باشد.
شکاف ها در نمودارهای هفتگی و ماهانه و یا بلند مدت نیز ایجاد می شوند و بسیار با اهمیت می باشند.
اما شکاف ها در نمودار های روزانه اتفاق می افتند.
در روند صعودی به عنوان مثال باز شدن قیمت بالاتر از قیمت نهایی روز قبل شکاف یا گپ ایجاد می کند که این فضا در طول روز پر می شود.
گپ ها معمولا پر می شوند. این جمله به این معنی است که قیمت به سطح اولیه خود یعنی به همان قیمت قبل از گپ بر می گردد،
بنابراین این شکاف قیمتی به دلیل حرکت متقابل بازار، از بین خواهد رفت.
اصطلاحات متعددی در مورد شرح و بیان گپ های قیمتی وجود دارد که یکی از رایج ترین آنها این است که همیشه پر می شوند.”
اگرچه این عبارت همیشه درست نیست. اما بعضی ها پر می شوند و بعضی ها نه.
اما بیشتر مواقع گپ ها پر می شوند البته گپ های مختلفی وجود دارد
که هر کدام در شرایط مختلف و در جای خاص خود پیش بینی های جالب و مختلفی را به ما ارائه می دهند.
گر چه گـپ ها اطلاعات بسیار مفیدی در مورد قدرت و داینامیک بازار به ما می دهند
اما باید این را بدانیم که آنها در دسته اطلاعات تاخیری بازار طبقه بندی می شوند
چون تا زمانی که گـپ ها رخ نداده باشد ما نمی توانیم وقوع آن را پیش بینی کنیم.
در اینجا به معرفی انواع گپ ها می پردازیم
انواع گپ ها:
الف) گپ های عادی. این گپ یا شکاف ها به سرعت در عرض چند ساعت یا چند روز پر می شوند پس در الگوی قیمت قرار نمیگیرند .
ب) گپ های گسست. آنها در طول هفته ها یا ماهها یا حتی سالها پر نمی شوند.
این نوع گپ ها در پایان الگوی قیمتی صورت می پزیرند و بیانگر آغاز یک روند جدید هستند.
ج) گپ های ادامه دهنده روند. این نوع گپ ها در میانه یک الگو قیمتی رخ می دهند. آنها تا حدی پر می شوند،
اما نشان دهنده این هستند که در آینده ادامه به سمت غالب روند پیدا خواهند کرد.
د) گپ های فرسایش روند. این نوع گپ ها در نزدیکی و یا پایان یک الگوی قیمتی رخ می دهند
و پس از پر شدن گپ، یک روند جدید آغاز می شود.
دلیل اصلی به وجود آمدن گپ ها
چه عواملی ممکن است باعث ایجاد یک گپ ویا گاها چندین گپ در بازار شود؟
منتشر شدن اخبار غیر منتظره، می تواند عاملی برای ایجاد گپ و حرکت پر سرعت قیمت می باشد.
اگر اخبار منتشر شده، قابل پیش بینی باشند، بازار معمولا خیلی حرکت خارج از امنتظار به سمت بالا یا پایین را نخواهد داشت .
اما اگر، خبر منتشر شده پیش بینی نشده باشند، یک گپ یا شکاف ایجاد خواهد شد.
گپ می تواند در منطقه ای به وجود بیاید که سفارشات خرید و فروش زیادی باز شده اند.
زمانی که بازار به مثالی از یک شکاف قیمتی سطح مورد نظر رسید، شاید بازار تا حدی “جابجا ” شود .
گپ و قانون شست
تنها یک قانون وجود دارد که همیشه در بازارهای مالی تاثیر می گذارد و آن هم بلک-شولز (Black-Sholes) است .
این قانون بسیار ساده می باشد : در یک بازه زمانی مشخصقیمت می تواند ،
یک مسافت برابر را همزمان به سمت بالا و به سمت پایین طی کند. به عبارت ساده تر،
نمودار می تواند در یک بازه زمانی مشخص هم صعودی و هم نزولی باشد.
چگونگی گپ ها در بازار سهام
معمولا در بازار سهام، گپ های بسیاری رخ می دهند.
در حالی که نماد های بورسی معمولا کمتر از بازار ارز و یا کالا، قابل پیش بینی هستند
و این عامل همیشه باعث تعجب معامله گران بوده است. سهم ها خرید و فروش می شوند و به سهام اکثریت اضافه می شوند،
شرکت ها صاحبان جدیدی پیدا می کنند. پس از انتشار گزارش های مختلف در طول زمان ، سهام شرکت می تواند
با کاهش یا افزایش شدید قیمت مواجه شود. در بازار سهام، گپ ها بیشتر در زمان آغازین یک دوره معاملاتی رخ می دهند .
گپ ها در فارکس
در بازار ارزهای خارجی، مخصوصا جفت ارز هایی که قابل معامله هستند، گپ های قیمتی کمتری اتفاق می افتند.
البته در بازار ارزهای جهان سومی، وجود گپ اتفاق عجیبی نیست.
در بازار فارکس، گپ ها معمولا در روز های دوشنبه و در زمان آغازین دوره های معاملاتی یا همان سیشن ها ظاهر می شوند.
در زمان هایی که اخبار مهمی مانند برنامه ریزی های بانک های مرکزی منتشر می شود،
نوسانات بازار ممکن است افزایش قابل توجهی داشته باشند.
گپ ها در بازار فلزات گران بها
همانند بازار فارکس، در بازار طلا نیز به ندرت گپ های قیمتی ایجاد می شوند .
گپ و شاخص معاملات سهام
در شاخص ها؛ شما می توانید در موارد زیادی با گپ ها مواجه شوید.
با این حال، آنها به ندرت در سهام های شناخته شده ظاهر می شوند.
گپ و سهل انگاری
آیا معامله گری می تواند گپ ها را انکار کند ؟ اگر با حجم زیادی وارد معامله شده باشد، حتما متوجه گپ ها خواهد شد.
اما اگر معاملات خود را با لات های کمی آغاز کرده باشد به سختی متوجه آنها خواهد شد.
اگر یک معامله گر به طور کامل در مقابل گپ ها بی تفاوت باشد، یعنی او علاقه ای به بازار نداشته
نمودار عمق بازار چیست و چه کاربردی مثالی از یک شکاف قیمتی دارد؟
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که هنگام انجام معامله در بازار ارزهای دیجیتال، با پارامتری به نام عمق بازار یا «Market Depth» روبرو شده باشید. هر چند استفاده از ابزارهای گوناگون برای انجام معاملات میتواند کمی گیج کننده باشد، اما داشتن یک دانش کلی نسبت به مفاهیم اولیه بازار میتواند به معاملهگران کمک کند تا ریسک سرمایهگذاریهای خود را کم کرده و خرید و فروشهای خود را با اطمینان بیشتری انجام دهند.
نمودار عمق بازار به زبان ساده میتواند میزان عرضه و تقاضای موجود در بازار را در قیمتهای مختلف به ما نشان دهد. به عبارت دیگر عمق بازار عبارت است از مقدار سفارشهای ثبت شده برای خرید یا فروش یک دارایی در قیمتهای مختلف. استفاده از این روش میتواند دید خوبی نسبت به سطوح احتمالی عرضه و تقاضا یه به بیان دیگر، حمایت و مقاومتها، به همراه نحوه واکنش خریداران و فروشندگان نسبت به آنها ارائه دهد.
در زمان نگارش این مقاله که قیمت بیت کوین در محدوده ۸ تا ۹ هزار دلار در حال نوسان است، با استفاده از نمودار عمق بازار یا «Market Depth» میتوانیم بفهمیم، در قیمتهای بالاتر از ۹ هزار دلار چه مقدار سفارش فروش وجود دارد و یا در قیمتهای زیر ۸ هزار دلار، توزیع سفارشات خرید ثبت شده به چه صورت است.
برای روشنتر شدن موضوع، مثال زیر را در نظر بگیرید:
با نزدیک شدن به ماههای سرد سال میتوان پیشبینی کرد میزان تقاضا برای انرژیهای گرمایشی افزایش مییابد. سرمایهگذاران بازار بورس ایران که از میزان تقاضا برای این انرژیها آگاه هستند، با دانستن میزان عرضه و تقاضایی که برای آنها در ماههای سرد سال صورت خواهد گرفت، پیشبینیهای تقریبی در رابطه با قیمت این انرژیها انجام داده و بنابراین در بازار بورس ایران بر روی آنها سرمایهگذاری میکنند.
بازار ارزهای دیجیتال نیز به همین صورت است. با این تفاوت که در این بازار با دسترسی داشتن به عمق بازار که میزان سفارشات ثبت شده، چه برای خرید و چه برای فروش را نشان میدهد، میتوان به پیشبینی دقیقتری نسبت به قیمت این ارزها در آینده دست یافت.
بازار عمیق (Deep Market)
با توجه به تعاریفی که برای عمق بازار مطرح شد، بازار عمیق به بازاری گفته میشود که در آن خرید و فروش به آسانی انجام میشود و مدت زمانی که لازم است منتظر بمانیم تا خرید یا فروش ما انجام شود، کوتاه است.
به بیان دیگر در بازار عمیق، ورود یا خروج سرمایه به بازار نمیتواند تاثیر زیادی بر روی قیمت داشته باشد، زیرا به همان میزان که سفارشات خرید ثبت میشود، فروشنده نیز در بازار حضور دارد و سفارشات فروش هم ثبت شده است که به معنی نقدینگی بالای بازار است. به طور کلی در بازار عمیق، نقدینگی بالاست و قیمت روند منطقیتری را در پیش میگیرد بطوریکه نهنگها نمیتوانند تاثیر زیادی بر روی بازار داشته باشند.
اگر نمودار عمق بازار مربوط به جفت ارزهای مختلف را باهم مقایسه کنیم، مشاهده میکنیم که بین منحنی سبز رنگ که نشانه سفارشات خرید و منحنی قرمز که نشانه سفارشات فروش انجام نشده است، در جفت ارزهای مختلف فاصلههای متفاوتی وجود دارد که بر حسب درصد نشان داده شده است. این درصد، اختلاف بین قیمت نزدیکترین سفارشهای خرید و فروش را نسبت به آخرین قیمت بازار نشان میدهد. در واقع این شکاف فاصله بین بالاترین قیمت خرید و پایینترین قیمت فروش را نشان میدهد. هرچه این شکاف بین قیمت خرید و فروش کمتر باشد بیانگر این است که آن ارز به قیمتی اصلی خود نزدیکتر است و هزینههای معاملاتی آن کمتر و نقدینگی آن نیز بیشتر است.
دستکاری عمق بازار توسط نهنگها
نکتهای که نباید از آن غافل شد این است که امکان لغو کردن سفارشات خرید و فروش در همه صرافیهای ارز دیجیتال وجود دارد و به همین دلیل برخی از سرمایهگذاران بزرگ بازار که به آنها نهنگهای بازار میگویند، اقدام به ثبت سفارش با حجم بالا در یک قیمت مشخص و سپس لغو آن میکنند.
مثلا فرض کنید قیمت فعلی بیت کوین ۸ هزار دلار است، یکی از نهنگهای بازار اقدام به ثبت سفارش خرید ۲۰,۰۰۰ واحد بیت کوین در قیمت ۷ هزار دلار کرده که از این طریق یک بازی روانی در بازار ایجاد کرده و این حدس را برای سرمایهگذاران دیگر به همراه خواهد داشت که در قیمت ۷ هزار دلار تقاضا برای خرید بیت کوین زیاد است و یک دیوار خرید در این قیمت ایجاد میشود. تشکیل دیوار خرید در قیمتی خاص، سبب به وجود آمدن این تفکر در بازار میشود که قیمت پایینتر از آن نمیآید.
بنابراین سرمایهگذاران خرد نیز اقدام به ثبت سفارش خرید در قیمتهای نزدیک ۷ هزار دلار میکنند و در نهایت بازار در جهتی که نهنگها میخواهند، هدایت میشود.
علاوه بر این، سفارشات استاپ لیمیت در صرافیها این امکان را فراهم کرده که بتوان در قیمتهایی بالاتر از قیمت فعلی سفارش خرید قرار داد. مثلا زمانی که قیمت بیت کوین ۸ هزار دلار است، میتوان سفارش خریدی قرار داد که به محض رسیدن قیمت به بیشتر از ۹ هزار دلار، سفارش خرید انجام شود.
اما سفارشهای استاپ لیمیت در نمودار عمق بازار قابل مشاهده نیست. هرچند سفارشات استاپ لیمیت، ممکن است برای دستکاری بازار توسط نهنگها قرار داده شود، اما دسترسی نداشتن به آنها در نمودار عمق بازار، معاملهگران را از بخش مهمی از اطلاعات محروم میکند. با نگاهی به نمودار عمق بازار میتوان متوجه شد که این نمودار فقط سفارشات محدود، یعنی سفارشات خریدی که از قیمت خرید فعلی پایینتر هستند و سفارشات فروشی که از قیمت فروش فعلی بالاترند را نشان میدهد و معاملهگران با این نمودار عملا به بخش مهمی از سفارشات فروش و خرید ثبت شده دسترسی ندارند.
دیوار خرید و دیوار فروش
در نمودار عمق بازار یک جفت ارز، در سمت چپ نمودار (بخش سبز) سفارشات خریدی وجود دارند که توسط خریداران قرار داده شده است. اگر به عنوان مثال جفت ارز بیت کوین تتر (BTC/USDT) را در نظر بگیریم، در سمت چپ نمودار که با رنگ سبز مشخص شده سفارشات خرید بیت کوین نشان داده شده و در سمت راست نمودار، سفارشات فروش بیت کوین ثبت شده است.
سفارشات خرید بیت کوین که در نمودار عمق بازار با رنگ سبز، مشخص شده است، آنهایی هستند که چون در قیمتی پایینتر از قیمت فعلی بیت کوین ثبت شدهاند، فروشندهای حاضر به فروش بیت کوینهای خود با قیمت پیشنهادی آنها نشده و به همین دلیل سفارش آنها به صورت باز یا انجام نشده باقی مانده است.
سفارشات فروش بیت کوین نیز به همین صورت است، یعنی چون فروشندگان، سفارش فروش بیت کوینهای خود را در قیمتی بالاتر از قیمت بازار ثبت کردهاند، هنوز خریداری پیدا نشده که حاضر باشد بیت کوینهای آنها را با قیمت پیشنهادیشان بخرد و بنابراین سفارش آنها در حالت باز یا انجام نشده باقی مانده است.
در نمودار عمق بازار که یک طرف سفارشات خرید و در طرف دیگر سفارشات فروش انجام نشده را داریم، دو مفهوم به نامهای دیوارهای سبز و قرمز یا دیوارهای خرید و فروش نیز وجود دارند.
دیوار سبز رنگ یا دیوار خرید در نمودار عمق بازار زمانی اتفاق میافتد که حجم سفارشات خرید بسیار بیشتر از سفارشات فروش باشد. بیشتر بودن سفارشات خرید نسبت به سفارشات فروش به زبان ساده به معنای بیشتر بودن تقاضا نسبت به عرضه است.
همانطور که در شکل بالا معلوم است، در نزدیکترین سفارشات خرید و فروش ثبت شده با قیمت فعلی، تعداد سفارشات فروش ثبت شده تقریبا دو برابر سفارشات خرید است، بنابراین میتوان گفت که در این مثالی از یک شکاف قیمتی قیمت، دیوار فروش ایجاد شده منجر به نزولی شدن قیمت در کوتاهمدت میشود.
به عبارت دیگر، حجم زیاد سفارشات خرید در یک قیمت را میتوان هم ارز و هم معنی سطح حمایتی در آن قیمت دانست و حجم زیاد سفارشات فروش در یک قیمت را نیز برابر با سطح مقاومتی.
نکتهای که در تشخیص دیوارهای خرید و فروش باید به آن توجه کرد این است که دیوارها فقط زمانی معتبر هستند و میتوان به آنها اعتماد کرد که به صورت تدریجی افزایش یافته باشند. افزایش ناگهانی سفارش خرید یا فروش در قیمتی که با قیمت سفارشات قبلی و بعدی خود فاصله زیادی دارد میتواند سرنخی باشد از اینکه آن سفارش توسط یک نهنگ و برای گمراه کردن خرده معاملهگران بازار قرار داده شده است.
نمودار عمق بازار در صرافیهای مختلف
دسترسی به نمودار عمق بازار در اکثر صرافیها امکانپذیر است. اما استفاده از این نمودار چیزی نیست که تحلیلگران بخواهند بر اساس آن تصمیم به خرید یا فروش بگیرند و معمولا از آن به عنوان یک ابزار کمکی استفاده میکنند که روند پیشبینی شده توسط آنها را تایید میکند.
محور افقی در نمودار عمق بازار نشاندهنده قیمتی است که در آن سفارش خرید یا فروش ثبت شده و محور عمودی، حجم سفارشات ثبت شده در آن قیمت را نشان میدهد.
در نمودار بالا که نمودار بیت کوین بر حسب تتر است، محور افقی سفارشات ثبت شده برای خرید یا فروش را بر حسب تتر و محور عمودی تعداد بیت کوینهای ثبت شده برای خرید یا فروش را در قیمتهای مختلف نشان میدهد.
همانطور که در شکل بالا واضح است، مقدار ۲۲.۴ بیت کوین، از قیمت ۸,۰۹۸ تا ۸,۱۰۵ دلار برای فروش قرار گرفتهاند.
همانطور که از شکل نمودار عمق بازار نیز مشخص است، یک نمودار تجمعی است. یعنی مقدار سفارشات در هر قیمت با مقدار سفارشات قبلی جمع زده شده و نقطه بعدی نمودار بدست میآید.
برای پیدا کردن تعداد سفارشات خرید ثبت شده در قیمت ۹ هزار دلار، تمام سفارشات خرید ثبت شده در ۹ هزار دلار و کمتر از آن (تا قیمتی که در آن لحظه در حال معامله است) با هم جمع میشوند. به همین دلیل است که اگر به نمودار عمق بازار هر جفت ارزی از وسط نگاه کنیم، چه در قسمت سفارشات خرید (منحنی نمودار سبز رنگ) و چه سفارشات فروش (منحنی قرمز رنگ)، نمودار به صورت پلهای و صعودی است.
جمعبندی
نمودار عمق بازار که بر اساس سفارشات خرید و فروش انجام نشده در صرافیهای مختلف رسم میشود، میزان عرضه و تقاضا برای یک جفت ارز را در آینده نزدیک نشان میدهد. با استفاده از این نمودار میتوان مشخص کرد اگر سفارشات خرید و فروش انجام نشده در آینده با موفقیت انجام شود، یعنی سفارشی مثالی از یک شکاف قیمتی به آن اضافه نشده و همچنین از بین سفارشهای موجود نیز سفارشی لغو نشود، روند حرکت قیمت به چه صورت خواهد بود.
اما از آنجایی که امکان لغو سفارشهای خرید و فروش وجود دارد و در صورت لغو یک سفارش خرید یا فروش هیچ کارمزدی از معاملهگر کسر نمیشود، نهنگهای بازار در بسیاری از مواقع با قرار دادن سفارش خرید و فروش با حجم بالا و سپس لغو کردن آن، باعث فریب خوردن معاملهگران خرد میشوند.
علاوه بر امکان دستکاری بازار توسط نهنگها، دلیل دیگری که باعث میشود این نمودار به تنهایی قابل اتکا نباشد این است که نمودار در هر صرافی بر حسب سفارشات خرید و فروش همان صرافی رسم شده است و اطلاعات یک صرافی به تنهایی نمیتواند جهت حرکت قیمتی یک ارز را مشخص کند.
دیدگاه شما