حاشیه سود و کاربردهای آن در تحلیل مالی (Profit Margin)
حاشیه سود یکی از نسبتهای مهم مالی به شمار میرود که هدف از آن محاسبه میزان سودآوری یک بنگاه تجاری به ازای فروش است. هدف از محاسبه حاشیه سود در واقع محاسبه این است که یک بنگاه تجاری یا واحد اقتصادی به ازای هر ریال یا دلار فروش چقدر سودآوری کرده است. این نسبت بسیار مشهور است و تحلیلگران از آن برای مقایسه میزان سودآوری و فعالیت سودآورانه یک شرکت و مقایسه و تطبیق فعالیت سودآوری شرکتها با یکدیگر استفاده میکنند.
محاسبه این نسبت مالی اگرچه ساده است اما بسیار بااهمیت است چراکه به گفته بسیاری از تحلیلگران بیش از بقیه نسبتها میزان سودآوری شرکت را اندازهگیری میکند و کارایی آن نیز در مقایسه با سایر نسبتها بیشتر است. از همین رو این نسبت تبدیل به یکی از نسبتهای مشهور در تحلیل بنیادی شده که خود شرکتها نیز این نسبت را به صورت سه ماهه و سالانه گزارش میکنند. حاشیه سود با توجه به اینکه سودهای مختلفی در یک بنگاه تجاری گزارش میشوند انواع مختلفی دارد که به شرح زیر هستند:
حاشیه سود ناخالص اولین مورد از انواع مختلف حاشیه سود است که تحلیلگران برای بررسی فعالیتهای کلی شرکت از آن استفاده میکنند. محاسبه این نسبت بسیار ساده است و تمامی دادههای مربوط به این نسبت را میتوان از صورت سود و زیان استخراج کرد. فرمول محاسبه این نسبت به شرح زیر است:
حاشیه سود ناخالص = (سود ناخالص / فروش خالص) * ۱۰۰
میتوان فرمول را به شرح زیر به صورت جزئیتر نیز نوشت:
حاشیه سود ناخالص = ((فروش خالص – بهای تمامی شده کالا) / فروش خالص) * ۱۰۰
سود ناخالص در حالت کلی در واقع زمانی به دست میآید که بهای تمام شده کالاها را از فروش خالص کسر کنیم که به این صورت اولین سود گزارش شده در صورت سود و زیان یعنی سود ناخالص به دست میآید.
حاشیه سود عملیاتی شرکت یکی دیگر از انواع حاشیه سود است که بیشتر مربوط به فعالیتهای عملیاتی شرکت است. در واقع این سود بر فعالیت خود شرکت متمرکز است و اساسا کاری به فعالیتهایی که خارج از عملیات اصلی شرکت صورت گرفته ندارد. سود عملیاتی از کسر هزینههای عمومی و اداری یا کلا هزینههای عملیاتی از سود ناخالص شرکت به دست میآید. این نسبت در راستای فهم این مسئله است که به ازای هر دلار فروش، شرکت در نتیجه عملیات خود چقدر سود کرده است. سود عملیاتی نیز در صورت سود و زیان یک مرحله جلوتر است و فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی به شرح زیر است:
حاشیه سود عملیاتی = (سود عملیاتی / فروش خالص) * ۱۰۰
حاشیه سود عملیاتی از آنجا که سودآوری ناشی از فعالیتهای خود شرکت را اندازهگیری میکند نسبت مالی محبوب تحلیلگران است چرا که آنها بر این عقیده هستند این نسبت بیشتر از بقیه نسبتها میزان سودآوری شرکت را اندازهگیری میکند.
حاشیه سود قبل از مالیات به محاسبه این موضوع میپردازد که به ازای هر دلار فروش شرکت چقدر توانسته سود قبل از مالیات کسب کند. از آنجا که هزینه مالیاتی معمولا هزینه ثابتی است که شرکتها به دولتها میپردازند لذا سود قبل از مالیات نیز گاهی مورد توجه تحلیلگران قرار میگیرد. فرمول این نسبت به شرح زیر است:
حاشیه سود قبل از مالیات = (سود قبل از مالیات / فروش خالص) * ۱۰۰
به عنوان مثال اگر حاشیه سود قبل از مالیات شرکتی ۴۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۶۰ دلار هزینه کرده و ۴۰ دلار نیز توانسته سود کسب کند، البته سودی که هنوز مالیات آن پرداخت نشده است.
حاشیه سود خالص مهمترین نسبت در میان سایر حاشیههای سود محسوب میشود و در این نسبت مالی سود خالص نهایی شرکت مورد توجه قرار میگیرد. به لحاظ ریاضی فرمول حاشیه سود خالص به شرح زیر است:
حاشیه سود خالص = (سود خالص / فروش خالص) * ۱۰۰
حاشیه سود خالص به دنبال محاسبه این موضوع است که اساسا شرکت به ازای هر دلار فروش یا درآمد چقدر سود میکند. اگر حاشیه سود خالص شرکتی ۲۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۲۰ دلار سود خالص کسب میکند و ۸۰ دلار نیز بابت تمامی هزینهها پرداخت میکند. حاشیه سود خالص ۲۰ درصدی به معنی این است که ۲۰ درصد از فروش کل شرکت را سود خالص تشکیل میدهد. لازم به ذکر است که سود تقسیم شده شرکت در فرمول حاشیه سود جایگاهی ندارد و محاسبه نمیشود.
این نسبت میگوید که در حالت کلی اگر شرکتی قصد داشته باشد میزان حاشیه سود خالص خود را افزایش دهد؛ یعنی از ۲۰ درصد به ۲۵ درصد یا ۳۰ درصد برساند میبایست یا هزینهها را کاهش دهد و یا میزان فروش خود شرکت را افزایش دهد.
گاها در خبرها میخوانیم «حاشیه سود صنعت خودروسازی آمریکا کاهش یافت» و یا «حاشیه سود شرکتهای اروپایی کاهش یافته است»؛ این نشان میدهد که این نسبت مالی از اهمیت بسیار زیادی برای ارزیابی وضعیت سودآوری شرکتها و صنایع برخوردار است. به همین دلیل است که شرکتها به صورت سه ماهه و سالانه گزارش حاشیه سود خود را به سهامدارانشان ارائه کنند تا سهامداران این شرکت از وضعیت سودآوری این شرکتها مطلع شوند.
اگر حاشیه سود شرکتی نزدیک به صفر یا منفی باشد بدین معنی است که شرکت در تلاش برای حفظ خود از طریق کاهش هزینههاست و اگر نتواند در این وضعیت در آینده نزدیک تغییراتی ایجاد کند عملا فعالیت این شرکت تنها باعث زیان خواهد شد. اما بنگاههایی که حاشیه سود مثبت دارند نیز تلاش میکنند تا این نسبت را افزایش دهند یعنی درصد سودآوری شرکت از میزان فروش را از طریق مدیریت بیشتر هزینهها، جایگزین کردن تکنولوژیهای جدید و … افزایش دهند.
تحلیل نسبت مالی حاشیه سود
حاشیه سود شرکتهای صنایع مختلف با یکدیگر متفاوت است بنابراین ممکن است مقایسه حاشیه سود بین شرکتهایی از دو صنعت مختلف چالشبرانگیز باشد. به عنوان مثال میزان فروش و هزینههای دو شرکت مایکروسافت (صنعت تکنولوژی) و والمارت (خردهفروشی) بسیار متفاوت است چون ترکیب سرمایه آنها متفاوت است. شرکتهای خردهفروشی از قبیل والمارت اگرچه ممکن است حاشیه سود پایینی نسبت به شرکتهای تکنولوژی محور از قبیل مایکروسافت داشته باشند اما میزان گردش مالی آنها و گردش سود آنها بسیار بیشتر است.
حاشیه سود میزان گردش سود شرکتها را اندازهگیری نمیکند بنابراین به همین دلیل استفاده از این نسبت به تنهایی برای مقایسه دو شرکت از دو صنعت مختلف میتواند چالشبرانگیز باشد. مقایسه حاشیه سود شرکت مایکروسافت و گوگل منطق بیشتری دارد چرا که هر دو شرکت از یک صنعت هستند و ترکیب سرمایه آنها بسیار مشابه است. به عنوان مثال شرکتهای فروشنده محصولات لوکس دارای حاشیه سود بالایی هستند چرا که نسبت سود به فروش آنها بالاست اما گردش سود آنها بسیار پایین و میزان فروش آنها نیز کم است و به همین دلیل مقایسه یک شرکت فروشنده محصولات لوکس مانند لامبورگینی با یک شرکت فروشنده مواد مصرفی مانند «تارگت» از اساس اشتباه است.
شرکتهای تکنولوژی ممکن است در ابتدای فعالیت توسعهای خود هزینه زیادی متحمل شوند اما سپس میزان هزینه شرکت به شدت پایین میآید. به عنوان مثال شرکت مایکروسافت با توسعه ویندوز در مراحل ابتدایی ممکن است در ابتدای فعالیت خود به دلیل هزینههای تحقیق و توسعه حاشیه سود بالایی نداشته باشد، اما بعدها با فروش میلیونها نسخه از همان ویندوز بدون انجام هزینه حاشیه سود بالایی را به دلیل کاهش هزینهها و فروش زیاد رقم بزند.
مشاغلی از قبیل محصولات لوکس، تکنولوژی و همچنین مواد دارویی دارای حاشیه سود بالایی هستند. مثلا تولید دارو ممکن است در مرحل تحقیق و توسعه هزینه زیادی داشته باشد اما بعدها با ساخت مواد دارویی فروش این مواد در سراسر جهان با حاشیه سود بالایی همراه خواهد بود.
صنعت حمل و نقل، خردهفروشی و تعمیر و نگهداری وسایل نقلیه، کشاورزی، خودرو و .. دارای حاشیه سود پایینی هستند اما میزان فروش این محصولات بسیار بیشتر از محصولات بالایی هستند. محصولات کشاورزی ممکن است در معرض آسیبهای زیادی از قبیل آب و هوا، موجودی انبارهای زیادف عملیات اورهال و ذخیره و … قرار بگیرند و حاشیه سود آنها تحت تاثیر قرار بگیرد. بخش خودرو نیز به دلیل رقابت بسیار شدید، بی ثباتی تقاضای مصرف کننده و هزینه های عملیاتی بالا و پشتیبانی نیز حاشیه سود پایینی دارد.
حداقل سرمایه برای ترید در ارزهای دیجیتال چقدر است؟
یکی از سوالات رایجی که افراد تازه کار میپرسن اینه که حداقل سرمایه برای ترید در ارزهای دیجیتال چقدره؟ این سوال رو میشه از دو بعد در نظر گرفت.
• حداقل سرمایه برای ترید در ارزهای دیجیتال چقدره؟
• میزان سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال چقدره؟
اگر شمام میخواین وارد بازار ارزهای دیجیتال بشین و این سوالات رو در ذهن دارین، ادامه مقاله رو بخونین تا برای سوالاتون پاسخی مناسب بگیرین. برای اطلاعات بیشتر همچنین می تونین مقاله سرمایه گذاری یا هولد ارزهای دیجیتال را هم مطالعه کنید.
حداقل سرمایه برای خرید ارزهای دیجیتال چقدر است؟
همونطور که در بالا اشاره شد، به سوال حداقل سرمایه برای ترید در ارزهای دیجیتال از دو بعد میشه نگاه کرد.، بعد اول - حداقل سرمایه برای خرید ارزهای دیجیتال - خیلی پیچیده نیست و به صرافی بستگی داره که میخواین در اون خرید انجام بدین. شما با کمترین سرمایه هم میتونین ارزهای دیجیتال بخرین، این سرمایه به تومان میتونه فقط چند صد هزار تومان باشه. یا در صرافی های خارجی میتونین با 10 دلار و یا حتی کمتر سفارش گذاری حاشیه اولیه چقدر است؟ کنین.
با این حال ترید با این مقادیر توصیه نمیشه، چون صرافی برای خرید و فروش و انتقال رمزارزها کارمزدهایی رو اخذ میکنه، که با خرید حداقلی این کارمزدها میتونه بعد از مدتی سرمایه شما رو تحلیل ببره. بنابراین حداقل سرمایه برای خرید ارزهای دیجیتال رو فراموش کنین و سفارشات خریدتون به اندازه ای باشه که سود احتمالی شما در برابر کارمزد معاملات به حاشیه نره.
میزان سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال چقدر است؟
اما بعد دوم از موضوع حداقل سرمایه برای ترید در ارزهای دیجیتال - سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال - نیاز به کمی تامل داره. بهتره برای شروع با سرمایه ای وارد بازار بشین که در صورت از دست رفتنش هیچ مشکلی براتون پیش نیاد. شما میتونین با سرمایه مازادتون وارد بازار بشین مهارت کافی رو به دست بیارین و بعد سرمایه اصلیتون رو به صورت پلکانی و مرحله به مرحله وارد بازار کنین. در اینجا بهتون پیشنهاد میکنیم اگر یک فرد مبتدی در این بازار هستید مقاله هولد کردن ارزهای دیجیتال برای افراد مبتدی را هم مطالعه کنید
در ادامه مطلب به 5 عامل اشاره میکینم که هنگام تصمیم گیری در مورد میزان سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال باید در نظر داشته باشین:
• میزان تلورانس ریسک
مهمترین عامل در تصمیم گیری در مورد میزان سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال، میزان ریسک قابل تحمل برای هر فرده. بازار کریپتوکارنسی به نسبت بازارهای دیگه نوسانات شدیدتری داره. بنابراین وقتی در مورد میزان سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال میخواین تصمیم گیری کنین، مبلغی رو در نظر بگیرین که ریسک از دست دادن کل مبلغ رو قبول کرده باشین.
خودتون و این مبلغ (مثلا 200 میلیون تومن) رو در آینده تصور کنین و به سوالات پایین فکر کنین:
آیا درصورت از بین رفتن کل این سرمایه، احساس منفی بهتون دست میده؟
آیا خودتون رو بابت تصمیم به ورود به بازار و سرمایه گذاری این مبلغ مذمت میکنین؟
آیا ممکنه خوابتون دچار اختلال شده؟
آیا به خودکشی فکر میکنین؟
پاسخ به هر کدوم از این سوالات حتی اگه «بله شاید» هم باشه، باید مبلغ سرمایه گذاریتون رو پایین بیارین و دوباره همین سوالات رو از خودتون بپرسین. اگر از پاسخ خودتون به این پرسش ها مطمئن نیستین میتونین از یه دوست یا خانواده کمک بگیرین.
خلاصه مطلب اینکه باید ریسک از دست دادن کل مبلغ سرمایه گذاریتون رو قبول کرده باشین و مشکلی با این قضیه نداشته باشین.
• میزان تلورانس سود
عامل دیگه ای که در تصمیم گیری در مورد میزان سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال باید در نظر بگیرین میزان تلورانس سود هست. این سوال ممکنه یکم عجیب باشه ولی در هر صورت بهش فکر کنید: مبلغی رو در نظر بگیرین که در صورت از دست رفتنش احساسات منفی بهتون دست میده، اگر با همین مبلغ 20 برابر سود کنین چه اتفاقی میفته؟
این موضوع برای خیلی از سرمایه گذارها در سال 2017 موقعی که بازار کریپتو داشت منفجر میشد و رشد پارابولیک داشت اتفاق افتاد. به خاطر تصمیم (اشتباه) شون که کل پس انداز زندگیشون رو وارد بازار کردن، میتونستن میلیاردر بشن. ولی آیا به اندازه کافی منطقی بودن که سیو سود کنن و از بازار خارج بشن؟ خیلی از اونها تو بازار موندن و سال بعدی در 2018 به همون سطح قیمتی رسیدن که درش ورود کرده بودن. در بازار، کسایی موفق میشن که احساسات خودشون رو کنترل کنن و منطقی تصمیم گیری کنن.
دوباره برگردیم به سوال، اگه 20 برابر سود کنین چکار میکنین:
آیا خونه بزرگتر میگیرن؟ ماشین لاکچری میخرین؟
یا عاشق رمزارزهاتون میشین و تا اخر عمرتون هلدشون میکنین؟
بنابراین علاوه بر میزان تلورانس ریسک، باید میزان تلورانس سود رو هم در مبلغ سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال در نظر گرفت.
• زمان ورود
یکی دیگه از فاکتورهایی که در تصمیم گیری در مبلغ سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال تاثیرگذاره زمان بندی ورود هست. یقینا وقتی بازار کریپتوکارنسی داغه و رشد میکنه بیشتر در مورد بیت کوین و بقیه ارزهای دیجیتال میشنوین. این به این خاطره که در کل انسان و رسانه ها رغبت بیشتری به دنبال کردن ترندهای فعلی دارن.
اما آیا میدونین که بازارهای مالی از جمله بازار ارزهای دیجیتال از چرخه های صعودی و نزولی تکرار شونده تشکیل میشه؟ این چرخه های بازار معمولا یک تا دو سال طول میکشن. قیمت های رشد میکنن (حتی بیشتر از ارزش واقعیشون)، حباب ایجاد میشه، ممکنه این حباب ها بزرگتر هم بشن، ولی در نهایت، این حبابها میشکنن و قیمت ها سقوط میکنن.
بناربراین، زمان ورود مهمه و ممکنه مسیر حضور شما در بازار و دیدگاهتون به ارزهای دیجیتال رو تغییر بده. در نتیجه وقتی دارین تصمیم میگیرین میزان سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال چقدره، بررسی کنین و ببینین در حال حاضر در کجای سیکل بازار قرار داریم.
هر چقدر به ATH بازار نزدیک تر باشیم هم از نظر زمان و هم از نظر قیمت باید مبلغ کمتری رو سرمایه گذاری کنین. در مقابل، اگه قیمت فعلی مثلا 5000 دلار باشه و ATH بازار 20000 دلار دو سال پیش باشه، طبیعتا مبلغ سرمایه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال میتونه افزایش پیدا کنه.
البته این به معنی عدم ورود در میانه یه روند صعودی نیست. زمان بندی ورود صرفا در افزایش یا کاهش مبلغ سرمایه گذاری که قبلا در ذهن خود داشتین تاثیر داره نه در ورود یا عدم ورود.
• امکان تغییر تصمیم
یکی دیگه از فاکتورهایی که در تصمیم گیری در مبلغ سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال تاثیرگذاره امکان تغییر تصمیم هست. انسان ها ممکنه تصمیماتشون عوض بشه، مخصوصا اگه این تصمیم در مورد میزان سرمایه گذاری در یه بازار پرنوسان باشه. بنابراین قبل از اینکه در مورد مبلغ سرمایه گذاریتون در این بازار تصمیم بگیرین، جا برای تغییر این تصمیم و مبلغ بذارین. یکی از روش هایی که معمولا این مورد درش لحاظ میشه، ورود پلکانی در طول زمان هست. مبلغی که میخواین سرمایه گذاری کنین رو تعیین کنین، و این مبلغ رو در یه بازه 3، 6 یا 12 ماهه وارد بازار کنین.
فرضا میخواین 12 هزار دلار در طول 12 ماه سرمایه گذاری کنین، و بازار نزدیک اوج ATH خودش هست. عوض اینکه ماهی 1000 دلار سرمایه گذاری کنین، این مبلغ رو با 400 دلار شروع کنین و در ماه های بعدی با کاهش بیشتر قیمت این مبلغ رو افزایش بدین.
• متنوع سازی پورتفو
متنوع سازی پورتفوی سرمایه گذاری از عواملیه که در تصمیم گیری در مورد میزان سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال باید در نظر بگیرین. این عامل یکی از تکنیک هایی هست که هر سرمایه گذار بالغ و با تجربه ازش استفاده میکنه تا نقش شانس و اقبال رو در نتیجه سرمایه گذاری کاهش بده. به این صورت که فقط در بازار کریپتوکارنسی سرمایه گذاری نمیکنه بلکه سرمایه شو به بازارهای دیگه از جمله بازار املاک، طلا، دلار و سهام هم اختصاص میده.
بنابراین بهتره همه تخم مرغ هاتون رو در یه سبد نذارین. اختصاص 15 درصد از کل سرمایه به بازار ارزهای دیجیتال منطقی به نظر میرسه، در حالیکه سرمایه گذاری 30 درصدی کاملا اقدام ریسک آمیزی هست.
متنوع سازی شامل پورتفوی ارزهای دیجیتال شما هم میشه، به حاشیه اولیه چقدر است؟ این صورت که باید 10 رمزارز با پتانسیل بالا رو انتخاب و اونها رو ترید یا سرمایه گذاری کنین.
میزان سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال از نظر کارشناسان امور مالی
در ادامه نظرات 5 مشاور مالی در خصوص میزان سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال رو میاریم. این کارشناسان عموما نظر محتاطانه تری دارن.
• ویرشین سوبرامانیان Vrishin Subramaniam: 2 تا 5 درصد دارایی خالص
ویرشین سوبرامانیان موسس و برنامه ریز مالی در CapitalWe اعتقاد داره سرمایه گذارانی که به بازار کریپتو علاقه دارن 2 تا 5 درصد دارایی خالص خودشون رو میتونن در این بازار سرمایه گذاری کنن. «معمولا برای افرادی که حداکثر یک بار در هفته میتونن بازار رو رصد کنن ما حدود 2 تا 3 درصد رو توصیه میکنیم».
از دیدیگاه سوبرامانیان ریسک و پرنوسان بودن بازار کریپتو ارتباط داره با سابقه نسبتا کوتاه تر این بازار. این تحلیلگر به تریدرها و سرمایه گذارها توصیه میکنه میزان مبلغ سرمایه گذاری در بازار ارزهای دیجیتال رو با گذشت زمان و شناخت بیشتر از عملکرد این بازار میتونن اصلاح کنن. اما تا آن زمان، بهتره سهم کوچیکی از پورتفوی سرمایه گذارها به بازار کریپتو اختصاص پیدا کنه.
• تریسا موریسون Theresa Morrison: 1 تا 4 درصد پوتفوی سرمایه گذاری
تریسا موریسون، برنامه ریز مالی معتبر CFP در Beckett Collective اعتقاد داره میزان سرمایه گذاری شما در بازار کریپتو بستگی داره به میزان علاقه شما به این حوزه و آگاهیتون از این بازار.
موریسون افرادی رو که میخوان در این بازار سرمایه گذاری کنن رو به دو دسته تقسیم میکنه. سرمایه گذاران کنجکاو به کریپتو، و سرمایه گذاران آگاه به این کریپتو.
از نظر موریسون، افراد کنجکاو به کریپتو میتونن 1 درصد از داراییشون رو به جهت متنوع سازی پوتفوی سرمایه گذاریشون به بازار ارزهای دیجیتال اختصاص بدن. افراد آگاه به کریپتو میتونن استراتژی تخصیص سرمایه به کریپتو رو همونطور تنظیم کنن که برای دارایی های سنتی تنظیم میکنن.
با این حال، موریسون برای هر دو گروه توصیه میکنه کمتر از 5 درصد پورتفو سرمایه گذاری به دارایی های رمزارزی اختصاص پیدا کنه.
• دن هرون Dan Herron: حداکثر تا 1 درصد دارایی
دن هرون، حسابدار حرفه ای معتبر CPA اعتقاد داره بهترین روش اینه با سرمایه کم شروع کنین و با یادگیری بیشتر به میزان سرمایه تون اضافه کنین.
«من به مشتری های علاقه مند به بازار کریپتو میگم حداکثر تا 1 درصد از سرمایه شون رو وارد این بازار کنن و به مرور زمان و با شناخت بیشتر از این حوزه میتونن سرمایه بیشتری به این بازار اختصاص بدن. ولی در هر صورت این مبلغ بیشتر از 5 درصد سرمایه تون نشه. چون بازار کریپتو هنوز نسبتا نوپاست و برای اختصاص مبلغ بیشتر کمی زود به نظر میرسه».
• رایان استرلینگ Ryan Sterling: حداکثر تا 3 درصد کل دارایی های نقد
رایان استرلینگ، موسس Future You Wealth اعتقاد داره بازار کریپتو برای متنوع سازی پورتفو فرصت مناسبیه. اما با این حال، اختصاص بیشتر از 3 درصد رو توصیه نمیکنه.
« من همچنان از ارزهای دیجیتال به عنوان بخشی از سرمایه گذاری مشتری ها استفاده میکنم، ولی حداکثر تا 3 درصد کل دارایی های نقدشون».
• مایکل کلی Michael Kelly: 1 تا 2 درصد
مایکل کلی، تحلیلگر مالی معتبر CFA، اعتقاد داره بسته به شرایط سرمایه گذار، اختصاص سهم کوچیکی از سرمایه میتونه فرصت خوبی برای سرمایه گذاری سالم باشه. اما در عین حال، در مورد نوسانات بازار کریپتو هشدار میده.
«بسته به نرخ خاص ریسک به سود هر فرد، سرمایه گذاری حداقلی بین 1 تا دو درصد میتونه فرصت بالقوه مناسبی ایجاد کنه».
جمع بندی و نتیجه گیری
در این مقاله در مورد حداقل سرمایه برای ترید در ارزهای دیجیتال گفتیم که این موضوع میتونه دو بعد داشته باشه:
بعد اول، حداقل سرمایه برای خرید ارزهای دیجیتال که ارتباط پیدا میکنه به پلتفرم و حاشیه اولیه چقدر است؟ صرافی که درش فعالیت میکنین و میتونه چند صد هزار تومان یا ده دلار و حتی پایین تر باشه.
بعد دوم، مربوط به مبلغ سرمایه بهینه برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال هست که فاکتورهایی رو در این مورد بیان کردیم که بتونین تصمیم گیری درستی در این زمینه داشته باشین، این فاکتورها عبارتند از: میزان تلورانس ریسک، میزان تلورانس سود، زمان ورود، امکان تغییر تصمیم و متنوع سازی پورتفو هست.
درآمد یک معامله گر روزانه
معامله گران به دلیل استفاده از شیوه های مختلف مدیریت ریسک، استراتژی های متنوع معاملاتی و همچنین مقادیر مختلف سرمایه موجود برای معاملات، درآمدهای بسیار متفاوتی دارند. همچنین تعداد کمی از معامله گران روزانه درآمدهای خود را بجز خدمات درآمد داخلی (IRS) به دیگران اعلام می کنند، بنابراین نمی توان به جواب قطعی در رابطه با متوسط درآمد روزانه یک معامله گر دست پیدا کرد. در این مقاله قصد داریم علاوه بر بررسی میزان درآمد یک معامله گر، در رابطه با عوامل تاثیرگذار بر میزان درآمد یک معامله گر روزانه (Day Trader)، ریسک های مالی و میزان موفقیت آنها صحبت کنیم.
درآمد یک معامله گر روزانه (Day-Trader)
در معاملات روزانه، از دست دادن پول بسیار آسان می باشد. Brad Barber (براد باربر) و Terrance Odean (ترنس اودین) از محققان دانشگاه کالیفرنیا، یک مقاله تحقیقاتی در این زمینه ارائه دادند که طبق آن نشان داده شد تعداد زیادی از سرمایه گذاران فردی، پرتفوی غیر متنوعی دارند و سوداگرانه و به ضرر خود معامله می کنند. همچنین متحمل هزینه های دلالی بالایی می شوند.
معامله گران روزانه سعی می کنند از حرکت ها و روندهای قیمت در روز سود کسب کنند. البته معاملات روزانه جز فعالیت های پر ریسک است و اکثر معامله گران روزانه پول خود را در این معاملات از دست می دهند، اما برای برخی از معامله گران نیز بسیار سود آور است.
در تعیین سود بالقوه معاملات روزانه، عوامل متعددی نقش دارند که از جمله آنها می توان به میزان سرمایه اولیه معامله گر، استراتژی های مورد استفاده او و همچنین بازارهایی که در آن فعالیت دارد اشاره کرد. معامله گران روزانه با تجربه، سعی دارند فعالیت خود را جدی بگیرند و به استراتژی های خود پایبند باشند.
فعالیت های معامله گران روزانه
معمولا معامله گران روزانه، سهام، معاملات آتی، کالاها، ارزها از جمله رمز ارزها را مورد هدف خود قرار می دهند و پیش از فروش مجدد، برای ساعت ها، دقیقه ها و حتی ثانیه ها، موقعیت هایی را حفظ می کنند. آنها در روز وارد پوزیشن می شوند به همین دلیل به حاشیه اولیه چقدر است؟ آنها معامله گران روزانه گفته می شود. هدف آنها این است که از حرکات کوتاه مدت قیمت سود ببرند. معامله گران روزانه برای تقویت بازده، از اهرم استفاده می کنند که البته می تواند زیان را نیز تقویت کند.
برای بقای یک معامله گر روزانه، تنظیم دستورات توقف ضرر و امتیازهای سود و عدم ریسک زیاد، امری ضروری می باشد. معامله گران حرفه ای معمولا توصیه می کنند که افراد بیش از ۱ درصد از سبد خود را ریسک نکنند. یعنی در صورتی که ارزش یک سبد 50,000 دلار می باشد، بیشترین ریسک در هر معامله 500 دلار است. کلید مدیریت ریسک این است که افراد نباید اجازه دهند یک یا دو معامله بد آنها را از بین ببرد.
اگر معامله گران پایبند به استراتژی ریسک ۱ درصد باشند و دستورات توقف ضرر و امتیازات سودآوری را تعیین کنند، می توانند سود خود را ۱.۵ درصد در نظر بگیرند در حالی که ضرر آنها به ۱ درصد محدود است. البته این امر مستلزم نظم و انضباط می باشد.
نمونه ای از استراتژی معاملات روزانه در عمل
برای سهام معاملات روزانه که در آن حداکثر ریسک 0.04 دلار و هدف 0.06 دلار می باشد و همچنین نسبت ریسک/پاداش ۱ به ۱.۵ است، استراتژی را در نظر می گیریم. یک معامله گر با 30,000 دلار که حداکثر ریسک در هر معامله را 300 دلار در نظر می گیرد، 7500 سهم در هر معامله، ریسک را در سقف 300 دلار بدون احتساب کمیسیون، نگه می دارد.
60 معامله سودآور است: 60 × 0.06 دلار × 7500 سهم = 27000 دلار.
45 معامله بازنده هستند: 45 × 0.04 دلار × 7500 سهم = 13500 دلار.
سود ناخالص 27,000 دلار - 13,500 دلار = 13,500 دلار است.
اگر کمیسیون در هر معامله 30 دلار باشد، سود 10,500 دلار یا 13,500 دلار است (30 × 100 معامله).
البته این مثال نظری است و عوامل متعددی می تواند باعث کاهش سود شود. همچنن از نسبت ریسک/پاداش ۱ به ۱.۵ استفاده می شود به این دلیل که یک عدد نسبتا محافظه کارانه می باشد و فرصت هایی را که در تمام روز در بازار سهام رخ می دهد را منعکس می کند.
کسب درآمد بالقوه و طول عمر شغلی در معاملات روزانه
یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر پتانسیل درآمد و طول عمر شغلی این است که آیا معامله گر به صورت مستقل معامله می کند یا برای موسسه ای مانند صندوق تامینی یا بانک.
معامله گرانی که در یک موسسه کار می کنند، سرمایه بیشتری را با توجه به دسترسی به اطلاعات و ابزارهای سودمند دارند و پول خود را به خطر نمی اندازند. اگر چه برخی از شرکت های تجاری مستقل، اجازه استفاده از پلتفرم ها و نرم افزارهای خود را به معامله گران روزانه می دهند اما از آنها می خواهند که سرمایه خود را به خطر بیندازند.
عوامل مهم دیگری نیز وجود دارد که می توانند بر پتانسیل درآمد یک معامله گر روزانه تاثیرگذار باشند. از جمله آنها می توان به این موارد اشاره کرد:
1-بازارهایی که در آن معامله می کنند.
بازارهای مختلف مزایای متنوعی را برای معامله گران به دنبال دارند. سهام عموما سرمایه برترین طبقه دارایی می باشند. افراد می توانند نسبت به سایر طبقات دارایی مانند معاملات فارکس یا آتی، با سرمایه کمتری معاملات خود را شروع کنند.
2- میزان سرمایه
اگر معامله گری با 3000 دلار شروع به معامله گری کند، نسبت به فردی که با 30,000 دلار شروع به معامله کرده، پتانسیل درآمد کمتری دارد.
3- زمان
تعداد کمی از معامله گران روزانه می توانند فورا طی چند روز یا چند هفته به موفقیت دست پیدا کنند. به طور کلی توسعه استراتژی ها، سیستم ها و رویکردهای تجاری سودآور در طول چندین سال تحقق می یابند.
حقوق تریدر روزانه
معامله گرانی که برای خود و یا یک شرکت تجاری کار می کنند، حقوق و دستمزد معمولی دریافت نمی کنند. بلکه درآمد آنها ناشی از سود خالص آنها می باشد. این سودها شامل باقی مانده کارمزد و کمیسیون معاملات، هزینه نرم افزار معاملاتی یا اتصال به صرافی ها و همچنین هر seat fee پرداخت شده به یک شرکت تجاری می باشد.
معامله گران روزانه معمولا درآمدهای پر نوسانی دارند. به همین دلیل تعداد زیادی از شرکت ها به جای دستمزد، به معامله گران، draw (قرعه کشی) می دهند. در واقع مقدار کمی پول برای رفع نیازهای روزمره معامله گران می باشد که به صورت ماهانه برداشت می شود. درآمدهای اضافی نیز تحت عنوان پاداش به آنها پرداخت می شود. بنابراین در صورتی که معامله گران روزانه، برای پوشش قرعه کشی، سود حاشیه اولیه چقدر است؟ معاملاتی کافی نداشته باشند، به شرکت بدهکار می شوند.
طبق گزارش Glassdoor، میانگین درآمد معامله گران روزانه حدود 74,000 دلار در سال 2021 بوده است. البته درآمد برخی از معامله گران روزانه 6 رقمی و برخی دیگر حتی منفی می باشد.
نحوه آغاز معاملات روزانه
آغاز معاملات روزانه مشابه تلاش در سرمایه گذاری نمی باشد. هر سرمایه گذار احتمالی می تواند فقط با چند صد دلار ضمن خرید سهام یک شرکت، آن را به مدت چندین ماه و حتی چندین سال حفظ کند. با این حال سازمان تنظیم مقررات صنعت مالی (FINRA) قوانینی را برای افرادی که معاملات چهار روزه یا بیشتر را در مدت پنج روز کاری در همان حساب انجام می دهد را تعیین می کنند. این قوانین معامله گرانی که مرتبا معامله می کنند را ملزم به نگه داشتن حداقل 25,000 دلار در حساب های خود می کند و در صورتی که موجودی حساب آنها پایین تر از این سطح باشد، نمی توانند معامله کنند. به این ترتیب معامله گران باید علاوه بر 25,000 دلار، سرمایه کافی داشته باشند تا بتوانند به سود برسند. همچنین از آنجایی که ترید روزانه به تمرکز بالایی نیاز دارد، حفظ آن در کنار یک شغل روزانه امری دشوار است.
این قوانین به معامله گران روزانه امکان معامله بیش از 25,000 دلار حاشیه تعمیر و نگهداری را می دهد. اکثر معامله گران روزانه باید آمادگی به خطر افتادن سرمایه خود را داشته باشند. علاوه بر این که معامله گران روزانه به حداقل سرمایه نیاز دارند، به یک پلتفرم معاملاتی یا کارگزار آنلاین و نرم افزار برای ثبت معاملات، ردیابی موقعیت ها وانجام تحقیقات دارند. کمیسیون کارگزاری و مالیات بر سود سرمایه کوتاه مدت نیز می تواند اضافه می شود.
همچنین معامله گران روزانه باید همه هزینه های فعالیت های تجاری را بررسی کنند تا مشخص شود که آیا امکان سودآوری وجود دارد یا خیر.
یک معامله گر روزانه چند معامله در روز می تواند انجام دهد؟
بسیاری از معامله گران روزانه بسته به استراتژی به کار گرفته شده، به طور متوسط در روز ده ها تا صدها معامله انجام می دهند. برخی از معامله گران روز می توانند با سیستم های معاملات الگوریتمی و با فرکانس بالا (HFT)، ده ها هزار معامله فردی را به کمک کامپیوتر در یک روز انجام دهند. برای اینکه معامله گر روزانه کارگزار خود را به عنوان معامله گر الگو انتخاب کنند، تنظیم کننده ها بیان می کنند که فقط باید در طول پنج روز کاری، چهار روز معاملات انجام دهند.
میزان موفقیت معامله گران روزانه
نرخ موفقیت یا همان میزان کسب درآمد از معاملات روزانه بسیار پایین می باشد. با توجه به منبع، فقط حدود 5 الی 25 درصد معامله گران می توانند به صورت مستمر درآمد داشته باشند و این ثابت می کند که حدود 95 درصد از معاملات روزانه منجر به شکست می شوند.
ریسک های مالی معاملات روزانه
از دست دادن سرمایه، بدیهی ترین خطر در ترید روزانه می باشد و از آن جایی که تعداد کمی از معامله گران روزانه می توانند در طول زمان به سود دست پیدا کنند، بنابراین بهتر است که معامله گران زمان و پول خود را در فعالیت های سازنده تری صرف کنند.
سخن پایانی
افرادی که به دنبال تریدر برای کسب درآمد هستند، باید بدانند که ترید روزانه یک سرگرمی یا فعالیت گاه به گاه نیست و اگر چه برای کسب درآمد از آن و یا پیش بینی متوسط نرخ بازدهی در هر دوره هیچ تضمینی وجود ندارد اما اگر از استراتژی های درستی استفاده کرده باشند می توانند علاوه بر به حداقل رساندن ضرر، میزان سود خود را افزایش دهند.
نظم، صبر، سرمایه کافی، مدیریت ریسک و آموزش های لازم تمام آن چیزی است که افراد برای تبدیل شدن به یک معامله گر روزانه به آنها نیاز دارند.
سود خوب برای کسبوکارمان چقدر است؟ چگونه باید این سود را محاسبه کنیم؟
دغدغه اصلی صاحب هر کسبوکاری، بازگشت سرمایهای است که صرف شروع کارش کرده و پس از آن به طور قطع، کسب موفقیت و رسیدن به نتایجی که بهخاطر آن کسبوکار را راه انداخته و حفظ روند روبهرشد خدمترسانی در کنار سوددهی است. به عنوان مثال شما هرگز چنین جملهای را از صاحب یک کسبوکار نخواهید شنید: «من تمایلی به کسب سود بیشتر در کسبوکار خود ندارم.»
معمولا هدف اصلی صاحبان مشاغل بهدست آوردن بیشترین درآمد ممکن و افزایش ظرفیتهای درآمدزایی در کسبوکارشان در طی گذر زمان است. آگاهی از درآمد شرکت موضوع مهمی است اما میزان درآمد به تنهایی اطلاعاتی کافی برای اندازهگیری مقدار رشد ظرفیت کسبوکار کوچک شما بهدست نمیدهد.
برای بهدست آوردن درک جامعی از حسابها و ترازنامه نهایی شرکت، دانستن دادههای مربوط به حاشیه سود از نکتههای مهم و ضروری محسوب میشود. حاشیه سود تعیین میکند که چند درصد از درآمد خالص شرکت شما از فروش حاصل شده است. این رقم در هزینههای کسبوکار نیز تاثیر دارد و توانایی شرکت شما را در مدیریت هزینههای مرتبط با فروش اندازه میگیرد.
فرمول حاشیه سود
برای محاسبه حاشیه سود کسبوکار خود از این فرمول استفاده کنید:
بیایید متغیرهای این معادله را بیشتر تجزیه و تحلیل کنیم:
- درآمد خالص: برای محاسبه درآمد خالص، مبلغ کل هزینهها را از میزان کل درآمد کم کنید.
- فروش خالص: فروش خالص را با کم کردن مبلغ برگشت از فروش از میزان کل فروش محاسبه کنید.
عددهای مورد نیاز برای محاسبه مقادیر بالا را میتوانید در ترازنامه شرکت پیدا کنید. به مثال زیر توجه کنید:
صاحب یک شرکت تهیه و فروش مواد غذایی، طی یک سال کوکیهای مخصوص خود را به مبلغ ۱۰۰ هزار دلار به فروش انبوه رساند. این شرکت مبلغ ۵۰۰۰ دلار بازپرداخت صادر کرده و فروش خالصش را به ۹۵۰۰۰ دلار رسانده است. در همین سال، این شرکت ۷۰ هزار دلار هزینه داشته و درآمد خالصش ۳۰ هزار دلار شده است.
با این اعداد، فرمول نحوه محاسبه حاشیه سود این شرکت تولید مواد غذایی به این صورت است:
حاشیه سود = ۳۰.۰۰۰$ ÷ ۹۵.۰۰۰$ × ۱۰۰ = ۳۱.۵٪
حاشیه سود محاسبه شده در بالا به ما میگوید که این شرکت میتواند ۳۱.۵٪ از فروش را به سود تبدیل کند. این مثال نسبتا سادهای بود اما مقادیر حاشیه سود و پیچیدگیهای آن در هر شرکتی میتواند بسیار متفاوت با دیگری باشد زیرا هزینههای هر کسبوکار با دیگری تفاوت بسیاری دارد.
چگونگی محاسبه حاشیه سود
در اینجا دو روش محاسبه حاشیه سود را که برای کسبوکارهای کوچک مفید و کاربردی است مطرح میکنیم.
- حاشیه سود ناخالص
- حاشیه سود خالص
۱. حاشیه سود ناخالص
تغییرات معادله حاشیه سود محاسبه میکند که شرکت شما پس از حساب کردن مبلغ حاصل از فروش کالاها به چه میزان سود دست یافته است. مبلغ فروش کالاها شامل هزینههای مستقیم مربوط به تولید و فروش محصول شرکت شماست. این رقم شامل هزینههای غیر عملیاتی (هزینههایی که بهطور مستقیم در تولید و فروش نقش ندارند) نمیشود.
برای محاسبه حاشیه سود ناخالص از این معادله استفاده کنید:
مثال: اگر امسال شرکت شما ۲ هزار دلار درآمد کسب کرده باشد، مجموع هزینههای تولید محصول شما برای امسال ۶۵۰ هزار دلار بوده است. نحوه محاسبه حاشیه سود ناخالص به شکل زیر است:
حاشیه سود ناخالص = (۲.۰۰۰.۰۰۰$ – ۶۵۰.۰۰۰$) ÷ ۲.۰۰۰.۰۰۰$ = ۶۷.۵$
در حالت ایدهآل، حاشیه سود ناخالص شرکت شما باید به اندزهای بالا باشد که بتواند هزینههای عملیاتی را پوشش دهد و علاوه بر آن مقداری از سود باقی بماند. هر مبلغی که باقی بماند میتواند صرف هزینههای دیگر نظیر پرداخت سود سهام یا ضمانت برای بازاریابی شود.
همچنین این عدد میتواند بهجای محاسبه حاشیه سود کل شرکت، به محاسبه حاشیه سود یک محصول خاص هم کمک کند. برای محاسبه حاشیه سود ناخالص یک محصولِ بهخصوص، از درآمد بهدست آمده از فروش محصول و هزینههای مربوط به تولید آن محصول استفاده کنید.
۲. حاشیه سود خالص
حاشیه سود خالص محاسبه میکند که چه مقدار از درآمد کل شما سود است. حاشیه سود خالص به جای اینکه مثل سود ناخالص تنها هزینه مستقیم تولید و فروش یک محصول را اندازه بگیرد، تمامی مخارج (شامل هزینههای عملیاتی و غیرعملیاتی) را حساب میکند.
برای محاسبه حاشیه سود خالص از این معادله استفاده کنید:
مثال: اگر کسبوکار شما ۲ میلیون دلار درآمد کسب کند و کل هزینهها ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار باشد، میتوانید حاشیه سود خالص را اینگونه حساب کنید:
حاشیه سود خالص = (۲.۰۰۰.۰۰۰$ – ۱.۵۰۰.۰۰۰$) ÷ ۲.۰۰۰.۰۰۰$ = ۲۵%
انتظار میرود حاشیه سود خالص بیشتر کسبوکارها کمتر از حاشیه سود ناخالص آنها باشد. این مسئله ناشی از اضافه شدن هزینههای غیرعملیاتی است. اگر دیدید حاشیه سود خالصتان از مقداری که میخواهید یا مقداری که برای حفظ کسبوکارتان به آن نیاز دارید کمتر است، میتوانید به دنبال راههایی باشید که به کاهش هزینههایتان کمک میکند. راهها مربوط به کاهش هزینهها، از اینکه سعی کنیم در مدتزمانی کوتاه درآمد را به شکل چشمگیری افزایش دهیم، آسانتر هستند.
حاشیه سود خوب چقدر است؟
نکتهای که دانستن و توجه به آن بسیار اهمیت دارد این است که هیچ رقم مشخصی وجود ندارد که آن را به عنوان سود خوب بشناسیم و بر طبق آن رقم سود خوب را از بد جدا کنیم. در حقیقت این که سود شرکت شما چقدر خوب است تا حد زیادی به نوع کسبوکار شما بستگی دارد.
در سال ۲۰۱۹، شرکتهای بازرگانی بالاترین میزان سود را با میانگین نزدیک به ۵۰٪ گزارش دادند. در همان زمان شرکتهای تولیدکننده به طور میانگین تنها ۱۰٪ سود کسب کردهاند. به احتمال قوی دلیل این موضوع وجود هزینههای زیاد مواد اولیه و نیروی کار برای شرکتهای تولیدکننده در مقایسه با شرکتهای تجاری بوده که هزینههای عملیاتی کمتری دارند. زمانی که میخواهید عملکرد شرکت خود را بر پایه کسب میزان سود ارزیابی کنید، به دنبال رقم متوسط سود در زمینه کسبوکار خودتان باشید.
مضاف بر این، قدمت و میزان فعالیت کسبوکار شما نقش مهمی در این جریان بازی میکند. به طور قطع هزینههای یک شرکت نوپا و تازهتاسیس بیشتر است و همین موضوع منجر به کاهش حاشیه سود آنها نسبت به شرکتهای قدیمیتر خواهد شد.
داشتن درک درست از مسائل مربوط به حاشیه سود شرکت شما شاخص مهمی در سنجش عملکرد خوب در کسبوکارتان است. آیا راهاندازی یک کسبوکار شخصی از جمله آرزوهای شماست؟ اگر چنین است مطالعه چنین مفاهیمی به شما کمک میکند. اگر بهتازگی صاحب کسبوکار شدید، حال که نحوه محاسبه حاشیه سود را فراگرفتید، میتوانید آن را اندازهگیری کنید. منتظر نظرات شما هستیم.
سوالهای رایج
بهدست آوردن حاشیه سود چه کمکی به شما میکند؟
محاسبه حاشیه سود به شما کمک میکند تا بفهمید آیا در مسیر درستی قدم حاشیه اولیه چقدر است؟ برمیدارید یا خیر. یعنی اینکه ادامه فعالیت در این بیزینس برای شما سودآور است یا جز ضرر و زیان و به مرور زمان ورشکستی، حاصلی برایتان ندارد.
چگونه میتوان فهمید که حاشیه سود خوبی دارید یا خیر؟
حاشیه سود بالاتر از ۴۰ درصد، رقم بسیار خوبی است و معمولا برای شرکتهای بزرگ و با سابقه حاصل میشود. پایین رفتن این رقم به مراتب بستگی به میزان سابقه، تجربه، کیفیت و نوع کسب و کار بستگی دارد اما برای تشخیص خوب یا بد بودن آن میتوانید، میانگین سود حاشیه در زمینه فعالیت خود را پیدا کرده و درصد بهدست آمده بهوسیله شرکت خود را با آن مقایسه کنید.
https://zp-pdl.com/get-a-next-business-day-payday-loan.php zp-pdl.com https://www.zp-pdl.com https://www.zp-pdl.com http://www.otc-certified-store.com/supplements-and-vitamins-medicine-usa.html https://zp-pdl.com/best-payday-loans.php https://zp-pdl.com/fast-and-easy-payday-loans-online.php долгосрочный займ онлайн на картубыстрый займ на киви без отказаденьги через интернет займ долгосрочный займ онлайн на картубыстрый займ на киви без отказаденьги через интернет займ
اختلاف قیمت محصولات سایپا بین کارخانه و بازار/ حاشیه سود چقدر است؟
فقط ١.٢ درصد متقاضیان دریافت خودرو از طریق سامانه یکپارچه سراغ محصولات سایپا رفتند. وزارت صمت قبلا با حذف برخی محصولات از فرآیند قرعهکشی، کمتقاضا بودن آنها را پذیرفته بود.
فروش خودرو در سامانه یکپارچه درحالی سومین مرحله خود را پشت سر میگذارد که فقط ۱.۲ درصد از ثبتنامکنندهها سراغ محصولات سایپا رفتند. با پایان مهلت نامنویسی، شش میلیون و ۶۸۴ هزار و ۳۸۴ نفر برای دریافت خودرو اقدام کردند که سهم سایپا از این تعداد متقاضی حدود ۸۰ هزار نفر محاسبه میشود. یکی از دلایل کمتقاضا بودن محصولات سایپا حاشیه سود ناچیز آنهاست. متقاضیانی که به واسطه اولین مرحله فروش خودرو در سامانه یکپارچه سراغ محصولی مثل کوییک رفتند و سه ماه منتظر ماندند، الان میتوانند آن را نهایتا با سود ۱۹ درصدی بفروشند درحالی که این رقم برای برخی محصولات داخلی مثل پژو ۲۰۶ تیپ ۲ حدود ۱۰۰ درصد است. تیبا و تیبا ۲ در بازار مثل ۲۰۶ طرفدار دارند و به ترتیب با اختلاف ۶۸ و ۵۳ درصدی نسبت به کارخانه معامله میشوند اما سایپا در دو مرحله اخیر فروش خودرو هیچکدام از آنها را عرضه نکرده است.
حاشیه سود محصولات داخلی؛ تیبا ۶۸ درصد، کوییک ۱۲ درصد
فروش خودرو در سامانه یکپارچه سه ماه پیش کلید خورد. سایپا در اولین مرحله اواخر اردیبهشت تیبا، ساینا و کوییک را در نسخههای مختلف عرضه کرد و الان متقاضیانی که کوییک دندهای، کوییک R و کوییک S را بعد از موعد سه ماهه تحویل گرفتند و قصد فروش آنها را در بازار آزاد دارند، بین ۱۴ تا ۱۹ درصد سود میکنند. درحالی که این رقم برای برخی از مدلهای ایرانخودرو مثل پژو ۲۰۶ تیپ ۲ و دنا تیپ یک حدود ۱۰۰ درصد برآورد میشود. این ارقام حاصل اختلاف قیمت خودروهای داخلی بین کارخانه و بازار است. متقاضیان دریافت کوییک دندهای R اردیبهشت امسال ۱۷۸ میلیون تومان به حساب سایپا واریز کردند و الان این مدل را در بازار آزاد حدود ۲۰۴ میلیون تومان خرید و فروش میکنند. اختلاف ۲۶ میلیونی قیمت کوییک دندهای R بین کارخانه و بازار همان حاشیه سود ۱۴ درصدی بهشمار میرود که نسبت به سایر محصولات ساپیا کمتر است. قیمت کوییک دندهای S که در کارخانه ۱۸۴ میلیون تومان اعلام شده، در بازار آزاد به ۲۲۰ میلیون تومان رسیده و اختلاف قیمت این یکی بین کارخانه و بازار معادل ۱۹ درصد محاسبه میشود. حاشیه سود کوییک دندهای هم مثل کوییک دندهای S حدود ۱۹ درصد است. سایپا در اولین مرحله فروش خودرو در سامانه یکپارچه تیبا، تیبا ۲ و ساینا دندهای را هم عرضه کرده بود که اختلاف قیمت این سه محصول بین کارخانه و بازار بیشتر از ۵۰ درصد است و جزو مدلهای پرطرفدار سایپا محسوب میشوند. با این حال در سومین مرحله فروش خودرو خبری از آنها نبود.
دیدگاه شما