احساسات بازار «Market Sentiment» چیست؟ برای آشنایی بیشتر با مفهوم احساسات بازار، خواندن این مقاله را از دست ندهید.
معاملهگران با احساس
طی یک سال اخیر شاهد ورود افراد بسیاری به بازار بورس بودهایم. بهطوری که تعداد فعالین بازار سرمایه از چندهزار نفر، هماکنون به بیش از دهمیلیون نفر رسیده است. باتوجه به استقبال گسترده مردم از بازار سرمایه، اهمیت آموزش در بورس بیش از پیش احساس میشود.
در مقاله قبل درباره منتورینگ معاملهگری و اهمیت آن بحث کردیم. در این مقاله قصد داریم به بررسی منتورینگ در ایران و دوره منتورینگ معاملهگری فیندو بپردازیم.
منتورینگ معاملهگری در ایران
دورههایی با عنوان منتورینگ معاملهگری، چندان در ایران متداول نیستند؛ اما بهتازگی این دورهها توسط تعداد محدودی از مؤسسهها در ایران برگزار میشوند. متأسفانه دورههایی که تحت این عنوان در ایران برگزار میشوند، بیشتر در حوزه آموزش و پشتیبانی خدمات ارائه میدهند و کمک بیشتری به دانشپذیران خود نمیکنند.
بهطور کلی معاملهگر شدن نیازمند تلاش و پیگیری مستمر است. دوره منتورینگ ایدهآل، دورهای است که در انتهای آن معاملهگرانی حرفهای پرورش دهد. بنابراین کیفیت خدمات ارائه شده اهمیت بسزایی دارد.
مثلث موفقیت در بورس
سه ضلع مثلث طلایی موفقیت در بورس، آموزش، مهارت و تجربه است. آموزش شامل مباحثی مانند تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی، تابلوخوانی و. میشود. این آموزشها با بهترین کیفیت برای شرکتکنندگان در دوره منتورینگ فیندو در نظر گرفته شده است.
برخی از مهارتهایی که برای موفقیت در بورس به آن نیاز دارید عبارت است از:
- خود کنترلی
- مدیریت هیجان
- تفکر سیستمی
برای بهبود این مهارتها، در پروژه منتورینگ فیندو حرفهایها کنار شما هستند و با تمرین، تکرار و آموزش سعی در بهبود این مهارتها در شما دارند.
ضلع دیگر این مثلث، تجربه است. با شرکت در این دوره معاملهگران با احساس میتوانید از تجربه افرادی که تا پایان دوره کنار شما خواهند بود، استفاده کنید. برای افزایش تجربه شما، خدماتی مانند مشورت با مربیان، جلسات با خبرگان بازار، پشتیبانی مستمر، برگزاری کارگاههای روانشناسی بازار و. در نظر گرفته شده است.
منتورینگ معاملهگری در فیندو
منتورینگ معاملهگری فیندو با خدماتی منحصربهفرد در تلاش است تا در پایان دوره، معاملهگرانی حرفهای پرورش دهد. خدماتی که در دوره منتورینگ بورس به دانشپذیران خود ارائه خواهیم داد، عبارتند از:
- آموزش باکیفیت و کامل
- دسترسی کامل به آموزشهای موجود در سایت فیندو
- پشتیبانی مستمر
- جلسات تحلیل بازار
- جلسات اصلاح پرتفو
- جلسات تحلیل صنعت
- کارگاههای تخصصی
- حضور روانشناس برای مسائلی مانند کنترل هیجان، تربیت ذهنی معاملهگر و.
- اشتراک یکساله فیندو پلاس
خدماتی که در دوره منتورینگ بازارهای جهانی به دانشپذیران خود ارائه خواهیم داد، عبارتند از:
- آموزش باکیفیت و کامل بازار فارکی و رمزارزها
- جلسات تحلیل بازار
- جلسات لایو ترید(معاملات زنده)
- پشیبانی مستمر توسط منتور
- جلسات سنتیمنتال یا روانشناسی بازار
- جلسات آنالیز معاملات
طول این دوره یک سال است. در طول این یک سال علاوه بر آموزش باکیفیت، پشتیبانی مستمر و رفع اشکال به صورت حرفهای ارائه میشود. در این پروژه تلاش میکنیم تا علاوه بر اینکه شرکتکنندگان در پایان دوره به یک معاملهگر حرفهای تبدیل شوند، ذهنشان نیز آماده معاملهگری شود.
چرا افراد به منتورینگ معاملهگری نیاز دارند؟
معاملهگری مانند یک سفر است. باید در این مسیر همراه و همسفر خوبی را انتخاب کنید. بهتر است در این سفر فردی همراهتان باشد که پیشتر این سفر را رفته باشد و با سختیهای این مسیر آشنا باشد. بنابراین چنین فردی میتواند شما را راحتتر و سریعتر به مقصد برساند. راههای اشتباهی که خودش رفته را به شما نشان میدهد و همین مسئله باعث میشود که اشتباهات کمتری مرتکب شوید. برای حرفهای شدن لازم نیست که خودتان شخصاً تجربه کسب کنید. چراکه این کار میتواند برایتان گران تمام شود. برای جلوگیری از بروز این هزینهها، میتوانید از تجربه افراد آگاه استفاده کنید.
هدف اصلی هر فردی که در این مسیر قدم میگذارد، حرفهای شدن است. در فیندو با پشتیبانان و مربیان حرفهای خود، در تلاش هستیم تا شما را در این مسیر یاری کنیم. هیچ یک از سوالهای شما در این مسیر بیپاسخ نمیماند. فیندو در کنار شماست تا حرفهای شوید.
احساسات سرمایه گذاران و تاثیر آن بر بازار
چرخه احساسات در بازار
احساسات ما چگونه بر بازار اثر میگذارد؟
احساسات سرمایه گذاران عاملی است که در کوتاهمدت بازار را هدایت میکنند، احساساتی از جمله ترس و طمع. معاملهگران و سرمایه گذاران غالباً تحت تاثیر یک نیاز روانشناختی عمل میکنند. به عنوان مثال « ترس از دست دادن »، گاهی باعث میشود که ما سهمی را بخریم که در آن قیمت توجیه خرید ندارد اما به خاطر ترس از دست رفتن فرصت و جا ماندن از بازار اقدام به خرید میکنیم. در بازارهای نزولی نیز سرمایه گذاران غالباً سهام خود را با قیمتهای بسیار پایینتر از ارزش خود به فروش میرسانند، چراکه ترس از دست دادن سرمایه بر آنها غلبه میکند.
هر دوی اینها نمونههایی هستند که نشان میدهند احساسات سرمایه گذاران چطور آنها را را وادار به تصمیماتی میکند که پایه منطقی ندارند. همچنین نشان میدهد که چرا عمده بالا و پایین رفتن بازار معمولاً با سطوح مثبتنگری و منفینگری همراه است. احساس معامله گران درست قبل از نقطه اوج بازار در بالاترین حد مثبت و درست قبل از کف قیمت بازار در پایینترین حد مثبت قرار دارد.
احساسات بازار «Market Sentiment» چیست؟
برای آشنایی بیشتر با مفهوم احساسات بازار، خواندن این مقاله را از دست ندهید.
البته احساسات و حالات ذهنی دیگری هم هستند که علاوه بر موارد بالا برخی از سرمایه گذاران درگیر آنها میشوند و هر از گاهی میتوانند بر روند کلی بازار نیز تاثیر بگذارند.
انواع دیگر احساسات تاثیرگذار بر بازار
کسالت: اغلب زمانی که حجم معامله و نوسانات قیمت بسیار کم باشد، احساس کسالت و خستگی در سرمایه گذاران ایجاد میکند. در چنین حالتی افراد ممکن است برای اینکه تغییری انجام دهند و این حس را از بین ببرند، سهمی را انتخاب کنند که با استراتژی سرمایهگذاری آنها مطابقت ندارد.
هیجان و اشتیاق: اغلب زمانی اتفاق میافتد که پرتفوی سرمایه گذاری فردی بسیار خوب عمل میکند و سود زیادی را ایجاد کرده است. این حالت ذهنی باعث ایجاد اعتماد به نفس کاذب در افراد شده و در نهایت ممکن است آن شخص حاضر شود بیش از حد تحمل خود ریسک کند چرا که به خود بسیار مطمئن است.
ناامیدی و سرخوردگی: زمانی اتفاق میافتد که فرد سرمایه گذار با بازار همراه نبوده و جا مانده است و هر استراتژی هم که در پیش میگیرد کارساز نیست. این احساس باعث میشود تا فرد سرمایه گذار از استراتژی سرمایه گذاری خود پیروی نکند و مدام از این شاخه به آن شاخه بپرد.
امیدواری: بین آن دسته از سرمایهگذارانی رایج است که هیچگاه نمیخواهند واقعیت یک موضوع و موقعیت را قبول کنند. آنها خیلی ساده ضررها را نادیده میگیرند و امیدوارند که موقعیت آنها بهبود یابد.
اضطراب: بیشتر زمانی اتفاق میافتد که فرد احساس میکند جریان بازار خیلی بزرگ است و چیزی تحت کنترل او نیست. در این حالت نمیتواند تصمیم درستی بگیرد و هیجانی عمل میکند.
معاملهگران با احساس
ممکن است تا کنون مطالبی دربارۀ معاملهگری دربازار سهام شنیده باشید و بخواهید تفاوت آن را با سرمایهگذاری در بازار متوجه شوید. در این مطلب به تفاوت بین این دو مفهوم پرداخته خواهد شد و همچنین در ادامه، یکی دیگر از مفاهیم مشابه تحت عنوان سفتهبازی نیز مورد بررسی قرار میگیرد. برای شروع لازم است بدانید که معاملهگری و سرمایهگذاری دو ماهیت کاملاً متفاوت دارند و سفتهبازی ترکیبی از هر دوی این موارد است و میتواند بخشهایی از هریک از این دو را داشته باشد.
معاملهگری استفاده از فرصتهای بازار برای کسب سود در کوتاهمدت است و معاملهگر با استفاده از نوسانات بازار اقدام به خریدوفروش سهام میکند. با این شرایط، معاملهگری کار بسیار پرریسکی است؛ چراکه نوسانات کوتاهمدت بازار تا حد زیادی تصادفی و پیشبینیناپذیر هستند. اگر قصد معاملهگری در بازار سهام را دارید، باید مواردی را بدانید و رعایت کنید تا ریسک کار خود را به حداقل برسانید.
تمایز سرمایهگذاری، معاملهگری و سفتهبازی
ممکن است فکر کنید که سرمایهگذاری در سهام، معاملهگری سهام و سفتهبازی موارد مشابهی هستند؛ اما این روشها در عمل تفاوتهای بسیاری با هم دارند.
- سرمایهگذاری در سهام : سرمایهگذاری بر پایۀ عوامل بنیادی سهمها (درآمد، فروش، صنعت، چشمانداز و . ) بنا شده است، و با توجه به این که این عوامل در بلندمدت پیشبینیپذیر هستند، قیمت سهم نیز در این شیوۀ تحلیلی برای بلندمدت ارزیابی میشود. سرمایهگذاران بلندمدت تا زمانی که معاملهگران با احساس چشم انداز صعودی و عوامل مؤثر بر روند صعودی پابرجا هستند، کنار میایستند و به نوسانات و حرکتهای زیگزاگ کوتاهمدت کاری ندارند. از مزایای این روش این است که سرمایهگذار با این روش هزینۀ معاملات کمتری میپردازد، چراکه پیدرپی خریدوفروش نمیکند. نکتۀ منفی این شیوه نیز این است که در برخی موارد ممکن است قیمت سهم شروع به اصلاح کند (یعنی موقتاً کاهش یابد) یا نوسانات کوتاهمدت را تجربه کند که در این شرایط سرمایهگذاران باید بسیار صبور باشند.
- معاملهگری سهام : در معاملهگری معمولاً فعالیت بیشتری در طول دورههای زمانی روزانه، هفتگی یا ماهیانه انجام میگیرد. معاملهگران بهسرعت از موقعیتهای زیانده خارج میشوند و سهمهای برندۀ خود را نیز با سودی کم به فروش میرساند تا بتواند در کف قیمتی بعدی بار دیگر برای خرید در قیمت مناسب اقدام نمایند. معاملهگری منجر به پرداخت کامزد معاملات بیشتر میشود. برای معاملهگران عوامل بنیادی، نقشی کلیدی ندارند یا در بهترین حالت عامل حاشیهای و فرعی محسوب میشوند؛ چراکه نوسانات کوتاهمدت سهام بیشتر تحت تأثیر هیجانات مقطعی و احساس بازار در لحظهای خاص است که بیشتر خود را در نمودارهای قیمتی و حجم معاملات نشان میدهد.
- سفتهبازی در سهام : سفتهبازی نوعی از قماربازی مالی است. البته ممکن است استفاده از این کلمه قدری تند باشد؛ اما حداقل به شما کمک میکند تا درک صحیحتری از این رفتار داشته باشید. در این حالت فرد سفتهباز در حال سرمایهگذاری نیست؛ بلکه بر اساس حدس خود دربارهی آینده، سهم خاصی میخرند. سفتهبازی در اغلب موارد مانند معاملهگری سهام رویکردی کوتاهمدت است؛ اما میتواند با رویکرد بلندمدت نیز انجام بگیرد.
معاملهگری سفتهبازی کوتاهمدت است و سفتهبازی دارای ابعاد و بررسیهایی بسیار محدودتر از سرمایهگذاری است. بهعبارتدیگر، سفتهبازی دارای همپوشانی با هر دو شیوهی خریدوفروش سهام یعنی سرمایهگذاری و معاملهگری است؛ اما همپوشانی آن با معاملهگری بسیار زیادتر است.
در مطالب بعدی بهشکل کاملتر تفاوتهای سرمایهگذاری، معاملهگری و سفتهبازی را با ذکر جزئیات بیشتر تشریح خواهد شد.
معاملهگران با احساس
معامله گران حرفه ای چگونه سود می کنند؟
معامله گران حرفه ای چگونه سود می کنند؟
من مطمئنم شما تعجب خواهید کرد که معامله گران حرفه ای موفقیت های بیشتری در دوره بلندمدت دارند. موفقیت در چند معامله آسان است اما چطور به صورت مداوم و ثابت موفقیت کسب کنیم و موفقیت در معامله گری بلند مدت به چه نحوی می تواند به منبع درآمد تمام وقت برای شما تبدیل شود؟ معامله گران حرفه ای چه کارهای متفاوتی نسبت به شما انجام می دهند؟
یک روز معمولی در زندگی معامله گر حرفه ای احتمالا بسیار متفاوت از زندگی شما باشد. آن ها در مورد کاری که میخواهند انجام دهند فکر می کنند که در بسیاری از موارد می توانید عادات روزانه یک معامله گر حرفه ای را یاد بگیرید. معامله گر مبتدی معاملهگران با احساس نگاه به نمودار را همانند مسابقه درنظر میگیرد که برای یافتن یک معامله باید بسیار سخت تلاش کند در حالی که معامله گر حرفه ای با آرامش کامل طبق روال جاری و معمول خود عمل می کنند زیرا می دانند هیچ عجله ای در امر معامله گری وجود ندارد.
معامله گر مبتدی به طور مداوم در حال فکر کردن روی معاملاتی زنده ای است که در حال انجام دادن است در حالی که معامله گر حرفه ای به فرآیند شخصی اعتماد دارد و طرح معامله گری خود را به شیوه ای تدوین کرده است که بدون نیاز به چک کردن لحظه ای معاملات جای نگرانی برای او باقی نگذارد.
ذهن معامله گر حرفه ای به چه صورتی است و چگونه فکر میکنند؟
معامله گران حرفه ای ذهن خود را درک می کنند و در می یابند به چه صورتی خصوصیات شخصیتی (فراچرات:خودشناسی، هر ویژگی اخلاقی شما تاثیر مستقیم روی معاملات شما دارد) خود را با موفقیت در معامله گری دخالت دهند. آن ها را شناسایی می کنند و در حل این مسایل روانی به دنبال راهکار خواهند بود تا اینکه به معامله گر و فرد برتری به عنوان نتیجه این مهم دست یابند. برخی از این مسایل شامل معامله بیش از حد ، قمار در بازار ترس از ورود به یک معامله حریص بودن معامله انتقام جویانه و غیره می باشد.
جهت شکل گیری شیوه توسعه و گسترش یک روش معامله گری سود آور نیاز دارید تا به یک معامله گر حرفه ای تبدیل شوید. این چیزی است که شما باید بر روی آن کار کنید و به تنهایی اتفاق نخواهد افتاد. با آموزش شروع کنید. با یادگیری در مورد مشکلات متدوال معامله گری و درک اینکه چرا شما باید با آن ها کار کنید و سرانجام یک طرح و برنامه عملی را توسعه دهید که با آن ها بجنگید و امیدوار باشید سرانجام برای همیشه آن ها را شکست دهید.
معامله گران حرفه ای می دانند همیشه ممکن نیست در یک معامله باشند
بخش عمده ای از معامله گران حرفه ای معاملهگران با احساس معامله گران میان روزی نیستند(منظور معامله گران کوتاه مدتی) چونکه به صورت کاملا صادقانه بگویم که موفقیت در معاملات میان روزی به شدت سخت و دشوار می باشد. اکثر معامله گران حرفه ای صبور هستند و به دنبال نوسانات کوچک و کسب سود کم با تلاش بسیار فراون وارد بازار نشده اند لذا معامله گران حرفه ای تفکر و تمایل شخصی خود در مورد بازار را دخالت نمی دهند.
آن ها بیشتر به صورت عینی و واقعی به بازار نگاه می کنند. آیا این معامله کنونی به عنوان مرز و قوانین معامله گری ام است؟ اگر چنین باشد سپس طرح معامله ام را اجرا می کنم و اگر نباشد معامله انجام نخواهم داد و غیر این روش هیچ انتخاب دیگه ای وجود ندارد.
اختلاف اصلی در طرز فکر بین یک معامله گر مبتدی و حرفه ای این است که معامله گر حرفه ای هیچ ضرورتی در تغییر رویکرد طرح معامله گری اش ندارد. او به سادگی بازی را پیش می برد زیرا برنده شدن در این بازی مهم ترین هدف اوست و صرفا برای پول این دسته از معامله گران تلاش نخواهند کرد بلکه پول یک محصول جانبی از انجام تمام مواردی است که در معامله گری اتفاق خواهد افتاد.
معامله گر حرفه ای وقتی که اکثر افراد در ترس و واهمه هستند
شاید بیشتر از هر چیز دیگری از مشخصه یک معامله گر حرفه ای این است که آن ها وقتی که دیگران کاری انجام نمی دهند و خنثی عمل می کنند وارد معامله می شوند. شاید به صورت خاص تر یک معامله گر حرفه ای معمولا در طرف مقابل معامله گر مبتدی قرار میگیرد.
به عنوان مثال یک روند ممکن است همانند سایر روزها خیلی ضعیف به نظر برسد اما معامله گر حرفه ای می داند که بازارها می توانند بسیار بیشتر از فکری که عموم مردم میکنند حرکت کنند حتی زمانی که بیش از حد کم یا زیاد به نظر برسد بازارها می توانند همچنان به گسترش خود ادامه دهند. بنابراین معامله گران حرفه ای هیچ مشکلی برای خرید در قله بالاتر در روند صعود یا فروش در کف پایین تر در روند نزولی ندارند در حالیکه معامله گران مبتدی تلاش خواهند کرد که در کف یا سقفی وارد معامله شوند که این امر به مرور زمان به صورت پیوسته و متوالی دچار ضررهایی خواهند شد که به ناچار در در ادامه روند وجود دارد.
استراتژی یک معامله گر حرفه ای
برای پیشبرد یک استراتژی معامله گری یک معامله گر باید صبر حرفه ای داشته باشد که این امر ممکن است به صورت همیشه به عنوان الگویی از قیمت به صورت چارت های سیاه و سفید نمایش داده شود. برخی از متخصصان فقط زمانیکه شرایط بازار مناسب است برای ورود اقدام میکنند این یعنی همان صبر هوشمندانه. این دانش ورود ممکن است ترکیبی از دانش تکنیکال و فاندامنتال یا یکی از آن دو باشد. نکته اینجاست که یک حرفه ای می داند همیشه همان چیزی که به دنبال آن هستیم نخواهد شد بنابراین به دنبال راهی هستند که انرژی و پول خود را هدر ندهند.
آن ها استراتژی خود را از طریق سال ها یادگیری و آزمون و خطا توسعه داده اند و همین طور از طریق خواندن نمودار و تجزیه و تحلیل بازار به دانسته های خود افزوده اند.آن ها در استراتژی معامله گری خود اعتماد به نفس بالایی دارند و شک نمی کنند آیا روشی که در پیش گرفته اند کار می کند که از آن روش استفاده کنند. اگر شما به استراتژی خود با اعتماد به نفس 100% مطمئن نیستید پس بهتر است بر روی استراتژی خود دوباره فکر کنید و یک راه جدید یاد بگیرید.
تمساح و تیرانداز
به وضوح نمی توانید برای هر معامله گر حرفه ای مواضع و استراتژی های مشترک تعریف کنید اما یک موضوع مشترک وجود دارد که در همه استراتژی ها قابل مشاهده و متداول است. همه ما از یک رویکرد تک تیرانداز برای معامله گری استفاده می کنیم که اساسا فقط بدان معناست که تجارت ما در لبه پرتگاه قرار دارد و ما نمی توانیم گلوله ای را از دست بدهیم.
یکی دیگر از موارد مشترک در استراتژی بازار این است که یک معامله گر حرفه ای چگونه به مانند یک تمساح رفتار می کند. یک کروکودیل به یک ماشین کشتار تشبیه می شود. این استراتژی شکار خود را از طریق میلیون ها سال تلاش و تکامل توسعه داده است و به نقطه ای که آن را عادت می نامیم تبدیل شده است (فراچارت: معامله گری را به صورت عادت در آوردن رازیست که همه به دنبال آن هستند). حال با داشتن یک صبر هوشمندانه می توانید این استراتژی را احساس کنید.
مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک
منظور از حرفه ای بودن یک طرح و برنامه ریزی مناسب برای مدیریت ریسک و سرمایه است که شما به احتمال زیاد می توانید انجام دهید. آیا شما درک می کنید که چرا مدیریت ریسک بسیار مهم است و همین طور حفظ سرمایه شما. آیا اهمیت داشتن یک استراتژی خروج مناسب برای معامله گری خود را می دانید؟
اجرای حرفه ای این استراتژی ها نیاز به داشتن برنامه ای برای درک آن معاملهگران با احساس ها دارد. یک معامله گر حرفه ای آگاه است که در بازارهای سهام به درستی نمی توان ریسک خطر را کاهش داد. با درنظر گرفتن ریسک در معامله می توان یک معامله آسان تری انجام داد.
آگاه بودن از نوسانات بازار فعلی
معامله گران حرفه ای آگاهی زیادی از نوسانات بازار دارند. آن ها تغییرات نوسانات را اغلب درک کرده اند و می دانند که نیاز به تنظیم یک رویکرد و استراتژی جدید دارند. برای مثال شما هم می توانید همین فاصله حد ضرر و یا رسیدن به اهداف سود در بازار را هنگامی که بازار در نوسان است قرار میگیرد درک کرده و بهترین استراتژی را انتخاب کنید.
طرح معامله گری
یک معامله گر حرفه ای طرح تجاری خود را در یک پایه و اصول محکم و استوار متشکل از سه نقطه اصلی شامل طرز فکر، روش و پول مورد بحث قرار می دهد. این مبحث به عنوان 3M از تجارت مورد مطالعه قرار می گیرد. بدون درک این بدون درک این 3M شما موفق نخواهید شد. شما باید پایه و احساس تجارت خ ود را بر اساس همین طرح 3M طراحی کنید. اگر مدیریت پول خود را در نظر نگیرید حتی اگر استراتژی خود را در وضعیت روانی مناسب قرار دهید باز با شکست مواجه خواهید شد. همین طور در مورد بخش های دیگر اگر یکی از این 3 مورد نباشد با شکست روبرو خواهید شد.
ادامه مطالعه و یادگیری به صورت حرفه ای
حرفه ای ها بیشتر از دیگران یاد می گیرند و بیشتر از دیگران تجربه کسب می کنند. در تطبیق دادن خود و ندانستن خود نترسید بلکه همه آن را به صورت واضح یاد بگیرید. ویژگی یک فرد هوشمند و موفق معاملهگران با احساس این است که به ندانسته های خود اعتراف می کند و به طور مداوم تلاش به یادگیری بیشتر دارد. یک مرد فقیر فکر می کند که همه چیز را می داند بنابراین دیگر قدمی در جهت پیشرفت و رشد دانش خود برنمی دارد.
مرد ثروتمند فروتن و صبور است و می داند که برای بدست آوردن ثروت خود باید به مطالعه ادامه دهد. تشنگی و عطش برای رشد دانش شخصی او سیری ناپذیر است بنابراین اگر شما واقعا می خواهید به معامله گری به عنوان منبع درآمد تفکر کنید باید یاد بگیرید اینکه چطور معامله ای انجام دهم و هرگز این کار را تا زمان رسیدن به موفقیت کامل رها و متوقف معاملهگران با احساس نکنید.
شاخص ترس و طمع چیست و در بازارهای مالی چه کاربردی دارد؟
بازارهای مالی در چنگال دو احساس ترس و طمع هدایت میشوند. بیشک این احساسات سبب نوسانات در بازار میشوند و هدف آنها همه سرمایهگذاران است؛ درحالیکه سرمایهگذارانی مانند وارن بافت بر این باورند که «بترسید زمانی که دیگران طمع میکنند و طمعکار باشید زمانی که دیگران میترسند»، اما تجربه ثابت کرده است که این شیوه، رویکرد مناسبی نیست؛ چراکه سبب میشود سرمایهگذاران سرمایهگذاری کمتری در بازارها انجام دهند. اگر جزء سرمایهگذارانی هستید که بهدلیل نگرانی از نوسانات، استرس بسیاری دارید، پیشنهاد میکنیم از شاخص ترس و طمع برای مدیریت پرتفوی خود استفاده کنید. همچنین با استفاده از احساسات بازار برای افزایش سرمایه، درست زمانی که بازار روند نزولی دارد، میتوانید از پرتفوی خود محافظت کنید و ریسک کار را کاهش دهید.
شاخص ترس و طمع چیست؟
تا زمانی که سرمایهگذاران سرمایه خود را در بازارهای سهام میگذارند، قیمتها ثابت نمیماند. آنها ابتدا جوانب بازار را بررسی کرده و سپس سرمایهگذاری میکنند. بهتر است بدانید تنها عقل نیست که بر تصمیمگیریهای سرمایهگذاران تأثیر میگذارد، بلکه احساسات نیز در این میان مؤثر است. ترس و طمع از جمله احساساتی به شمار میآیند که همیشه در مباحث سرمایهگذاری دخیل بوده و هستند.
زمانی که دنیای سرمایهگذاری شرایط خوبی دارد و خبری از اتفاقات بد نیست، حرص و طمع سرمایهگذار را درگیر میکند؛ بنابراین او برای به حداکثر رساندن سرمایه خود در این مسیر قدم میگذارد. در مقابل برخی زمانها بهدنبال نگرانی از دست دادن سرمایه، ترس وجود سرمایهگذار را فرامیگیرد که این مسئله در نتیجه پخش اخبار بد و پیشبینیهای رکود اتفاق میافتد. بهطورکلی معمولاً احساسات سرمایهگذار جایی میان ترس شدید و طمع شدید قرار میگیرد. همچنین زمانی که ترس و طمع وجود داشته باشد، احتمال معامله سهام در سطوح غیرمنطقی بیشتر است؛ بنابراین CNNMONEY شاخصی را برای اندازهگیری این دو احساس ایجاد کرده است. در ادامه همراه ما باشید تا با این شاخص بیشتر آشنا شوید.
احساسات چگونه بر بازار سهام اثر میگذارند؟
اگر به نمودار قیمت شاخص بورس نگاهی بیندازید، متوجه میشوید قیمتها کاملاً در نوسان هستند. معمولاً این نوسانات ربطی به سود شرکتها یا بهطورکلی اقتصاد ندارند. افزایش نوسانات نشاندهنده درگیری معاملهگران با احساساتی مانند ترس و طمع است، اما ترس تنها به معنای از دست دادن نیست، بلکه میتواند قیمتها را بهشکل چشمگیری افزایش دهد.
چرخه احساسات در بازار
هر زمان که احساسات بازار خنثی یا نزدیک به آن باشد، تصمیمگیریها منطقیتر هستند برعکس زمانی که بازار جهت میگیرد، وجود ترس و طمع سبب میشود تصمیمگیریها بر پایه احساسات معاملهگران صورت بگیرد. به یاد داشته باشید که ترس، قیمت بازار را به پایینتر از حد واقعی و درمقابل طمع، قیمت را به بالاترین حد میرساند.
چه احساسات دیگری میتوانند بر بازار تأثیرگذار باشند؟
بهطورکلی ترس و طمع بر کل بازار و معاملهگران تأثیرگذار هستند، اما احساسات زیر نیز گاهی بر سرمایهگذار یا کل بازار غالب میشوند:
اجتناب ناپذیر بودن دخالت احساسات در سرمایه گذاری
- بیحوصلگی سبب میشود در مواقعی که میزان نوسانات بازار پایین آمده است، معاملهگران برخلاف استراتژیهای خود عمل کرده و موقعیتهای معاملاتی خود را مدام عوض کنند.
- منطقی است زمانی که معاملهگران سود بالایی کسب میکنند، از سرمایهگذاریهای خود احساس رضایت داشته باشند. درنتیجه بهدنبال این احساسات خوشحالی و هیجان، میزان ریسک هم افزایش مییابد.
- برعکس مورد بالا، زمانی که معاملهگر از سرمایهگذاریهای خود احساس رضایت ندارد یا با بازار هماهنگ نباشد، ناامیدی بر او غلبه میکند و درنتیجه استراتژیهای خود را رها میکند.
- احساس امید بیشتر معاملهگرانی را تهدید میکند که حاضر نیستند خطاهای خود را بپذیرند و اعتقاد دارند که همچنان باید امیدوارانه به راه خود ادامه دهند تا به نتایج دلخواه خود دست یابند.
- اضطراب و نگرانی زمانی رایج است که معاملهگر احساس کند کنترل اوضاع را از داده است یا از پس آن برنمیآید.
چگونه شاخص ترس و طمع را در بازار اندازهگیری کنیم؟
معمولاً سرمایهگذاران نمیتوانند چشماندازهای خود را بهطور واضح بیان کنند؛ پس نتیجه میگیرند که احساسات بازار قابل اندازهگیری نیستند. درواقع احساسات بازار را میتوان بهطور غیرمستقیم با اندازهگیری اثرات این دو احساس در بازار محاسبه کرد، اما این رویکرد کامل نیست و به همین دلیل باید همیشه این شاخص در کنار شاخصهای دیگر استفاده شود.
برخی از شاخصها، عملکرد داراییهای امن یا پرخطر و برخی دیگر از آنها نوسانات را اندازهگیری میکنند. تحلیل گزارشهای خبری و تفسیر رسانههای اجتماعی نیز یکی از همین شاخصهایی است که باید محاسبه شوند؛ بنابراین شما میتوانید متنهایی را از این منابع جمعآوری و با استفاده از فناوریهای پردازش زبان طبیعی (NLP) آنها را تجزیه و تحلیل کنید.
درک شاخص ترس و طمع
بهطورکلی اندیکاتور ترس و طمع از هفت جزء تشکیل شده که همیشه هریک از این اجزا زیرمجموعه یکی از پنج گروه زیر قرار میگیرد:
این شاخص از هفت جزء زیر تشکیل شده و میانگینی از این اجزاست:
1. تغییرات معاملهگران با احساس قیمت سهام
نوسانات بازار با مقایسه سطح شاخص S&P 500، با میزان تعادل خودش در طول 125 روز اندازهگیری میشود. اگر شاخص کمتر از حد تعادل باشد، ترس غالب است و در صورتی که بالاتر از حد تعادل باشد، طمع غالب خواهد بود.
2. قدرت قیمت سهام
قدرت قیمت سهام براساس نسبت سهامی که در 52 هفته به بالاترین و پایینترین حد خود در بورس اوراق بهادر نیویورک رسیده باشند، تعریف میشود. از این تعداد سهامهایی که در 52 هفته به بالاترین حد خود میرسند، نشاندهنده طمع بیشتر و تعداد سهامی که در 52 هفته به پایینترین حد خود میرسند، نشاندهنده ترس هستند.
3. وسعت قیمت سهام
براساس مقایسه سهام در حال پیشرفت معاملهگران با احساس با سهامی که در حال کاهش هستند، وسعت قیمت سهام بهصورت روزانه محاسبه میشود. همچنین برای محاسبه شاخص ترس و طمع از شاخص مجموع حجم McClellan NYSE استفاده میشود.
4. امکان خرید و فروش
امکان خرید و فروش براساس نسبت حجم حق فروش و حق خرید محاسبه میشود. زمانی که فعالیتهای معاملاتی برای فروش بیشتر باشد، ترس و زمانی که فعالیتهای معاملاتی برای خرید افزایش یابد، طمع غالب میشود.
5. نوسانات بازار
شاخص معروف VIX (Volatility) برای نشاندادن نوسانات بازار استفاده میشود؛ هرچه نوسانات بیشتر باشند، میزان ترس نیز افزایش مییابد.
6. تقاضا برای اوراق قرضه
با توجه به افزایش تقاضا برای اوراق قرضه، سرمایهگذاران بیش از آنکه متوجه ریسک کار باشند، نگران بازدهی آن هستند که این خود بیانگر غالببودن طمع است.
7. تقاضای پناهگاه امن
زمانی که ترس غالب میشود، سرمایهگذاران برای حفاظت از سرمایه خود، آنها را از بورس خارج یا آنها را به سرمایههای امن تبدیل میکنند که این فرایند به Risk off Trade معروف است. درنتیجه افزایش تقاضا برای سرمایههای امن نشاندهنده افزایش سطح ترس است.
نحوه اندازه گیری شاخص ترس و طمع
این اندیکاتورها بین 0 تا 100 بهصورت زیر اندازهگیری میشوند:
مزایا و معایب شاخص ترس و طمع
مزایا
- شاخصهای احساسات برای تأیید تحلیل تکنیکال کاربرد دارند. همچنین میتوان از شاخصهای احساسات برای تأیید سرمایهگذاریهای بلندمدت براساس تحلیل بنیادی استفاده کرد.
- این دو احساس برای تصمیمگیری درباره بهترین زمان خروج یا ورود به موقعیتهای بازار بسیار مفید هستند.
- شاخصهای احساسات میتوانند درباره احساساتی که ممکن است بر تصمیمگیریهای سرمایهگذار تأثیرگذار باشد، هشدار دهند. همچنین این شاخصها به شما کمک میکنند از وسوسهها جلوگیری کنید.
- این شاخص از هفت مؤلفه تشکیل شده است و به هیچ متغیری وابسته نیست؛ بنابراین این امر تأثیرات عوامل خارجی را که ممکن است بر یکی از متغیرها تأثیرگذار باشد، حذف میکند.
معایب
- احساسات بازار بهتنهایی قابل استفاده نیستند. گاهی اوقات ترس شدید به معنای فرصتهای کوتاهمدت است؛ در صورتی که در مواقعی دیگر ممکن است سرآغاز بازار نزولی باشد. همچنین برعکس این اتفاق برای طمع نیز صدق میکند؛ بنابراین هنگام معامله باید عوامل دیگری نیز در معاملهگران با احساس نظر گرفته شوند.
- عواملی که به اصلاحات عمده و نزولی بازار اشاره میکنند، ناشی از شاخصهای احساسات نیستند، بلکه بیشتر به عوامل اقتصادی مربوط میشوند.
- شاخصهای احساسات بازار نمیتوانند رویدادهای غیرقابل پیشبینی (black swan event) را که سبب آشفتگی بازار میشوند، پیشبینی کنند؛ بنابراین هیچ استراتژیای نمیتواند با استراتژی پوشش پورتفوی (Portfolio Hedging) برابری کند؛ زیرا این استراتژی 10 راه برای پوشش سبد سهام ارائه میدهد که به کاهش ریسک بازار ارائه منجر میشود.
سرمایه گذاران چگونه باید از شاخصهای ترس و طمع به نفع خود استفاده کنند؟
بهطورکلی دو راه برای استفاده از این شاخصها وجود دارد:
1. ابزاری برای کنترل احساسات بازار
اندیکاتور ترس و طمع برای درک ارزش بازار و درکل روند کلی قیمت بازار بسیار مفید است. روندهای اولیه کوتاهمدت و بلندمدت را میتوان با استفاده از میانگینهای 10، 50 و 200 روزه تعیین کرد؛ بنابراین زمانی که شاخص بالاتر از میانگین باشد، روند صعودی و در مقابل زمانی که پایینتر باشد، روند نزولی است؛ بنابراین اگر قیمت بالاتر از میانگینهای 10 یا 50 روزه باشد، اما در عین حال به میانگین 200 روزه هم نرسد، روندهای کوتاهمدت و میانمدت صعودی هستند و در مقابل روندهای بلندمدت نزولی میشوند. در این میان، طیفی از معیارهای مختلف ارزشگذاری سهام که برای دانستن چگونگی بازار سهام یا بخشهای مختلف آن ارزشگذاری میشوند، به شما کمک میکنند. برداشت یا بینش سرمایهگذاران برای ارزشگذاریها بسیار مهمتر از خود ارزشهای واقعی هستند.
به علاوه شاخصهای احساسات بازار از جمله ابزارهای لازم برای تشخیص زمانسنجی در بازار به شمار میآیند. همچنین فرصت مناسب برای دریافت سود اغلب زمانی رخ میدهد که شاخص سطح بالایی از طمع را در طول بازار صعودی نشان دهد. در این صورت شما میتوانید از این فرصت استفاده کنید و اندازه معاملات خود را کاهش دهید، اما بهترین شانس شما برای خرید سهام زمانی است که شاخص ترس در بالاترین سطح در طول بازار صعودی باشد. همچنین استفاده از دلار یکی از محبوبترین رویکردها برای سرمایهگذاری در ETF است. از شاخص ترس و طمع برای تعیین بهترین زمان استفاده کنید و تا زمانی که احساسات به سمت منفیشدن حرکت میکنند، دست نگه دارید.
2. ابزاری برای تأیید اقدامات
احساسات بازار برای درک تغییرات ترس به طمع یا طمع به ترس استفاده میشود. تغییر در احساسات یا باقیماندن در یک روند مداوم احساسات ممکن است در ایدههای سرمایهگذاری کمککننده باشد. همچنین بعد از سقوط بازار سهام یا یک اصلاح بزرگ بسیار ارزشمند و کاربردی است. سرمایهگذاران زمانی باید منتظر تأیید پایینترین قیمت باشند که روند میانمدت یا بلندمدت از بالا به پایین حرکت کند. همین امر سبب کاهش ریسک افتادن در جهش گربهمرده میشود. (جهش گربه مرده به زمانی گفته میشود که بعد از یک بازار نزولی، یک بازیابی موقت و کوتاهمدت اتفاق میافتد، اما همچنان روند نزولی ادامه پیدا میکند که دراصطلاح به آن جهش گربهمرده میگویند؛ یعنی حتی اگر گربهمردهای هم بهاندازه کافی دور و سریع بیفتد، جهش میکند).
شاخص ترس و طمع در بازارهای ارز دیجیتال
CNNMONEY در ابتدا شاخص فوق را ابزاری کلی برای درک بهتر این ایجاد کرد که چگونه احساسات سرمایهگذار بر تصمیمگیریهای او در بازار سهام اثر میگذارند، اما بازار ارزهای دیجیتال از این قافله عقب نماند و این شاخص بهعنوان مؤلفهای برای تشخیص صعودی یا نزولیبودن این بازار پا به عرصه گذاشت. این شاخص بیشتر برای سرمایهگذارانی مناسب است که احساسات بر تصمیمگیریهای آنها مؤثر است.
Crypto FGI برای ارزیابی قیمتگذاری در بازار ارزهای دیجیتال استفاده میشود. این شاخص احساسات مؤثر بر روند سرمایهگذاری روی ارزهای دیجیتال، بهویژه بیتکوین را اندازهگیری میکند. FGI بر اساس دو احساس ترس و طمع، میزان تمایل سرمایهگذاران برای خرید و فروش ارزهای دیجیتال را بررسی و مشخص میکند که این احساسات تا چه میزان بر نوسانات دنیای کریپتو تأثیرگذار هستند.
شاخص ترس و طمع ارزهای دیجیتال چگونه محاسبه میشود؟
بهطورکلی این شاخص بیشتر بیتکوین را اندازهگیری میکند، اما بهدلیل همبستگی بیتکوین با بیشتر رمز ارزهای دیگر، این شاخص ابزاری برای اندازهگیری کل ارزهای دیجیتال است. اندیکاتور ترس و طمع کریپتو از 6 طریق بررسی و اندازهگیری میشود:
نحوه بررسی شاخص ترس و طمع در دنیای کریپتو
نوسانات 25 درصد
با اندازهگیری قیمت بهروز بیتکوین و مقایسه آن با معاملهگران با احساس میانگینهای نوسانات در 30 و 90 روز گذشته میزان نوسانات مشخص میشود. در همین راستا افزایش نوسانات به معنای ترس بازار است.
حرکت و حجم بازار 25 درصد
حجم بهروز بازار بیتکوین و حرکت بازار با هم اندازهگیری میشوند و سپس آن را با میانگین 30 و 90 روز گذشته مقایسه میکنند؛ در نتیجه مقدار زیاد این معاملهگران با احساس عدد طمع و مقدار پایین آن ترس را نشان میدهد.
رسانه های اجتماعی 15 درصد
در اینجا احساسات بازار بر اساس پستهای بهاشتراک گذاشتهشده در فضاهای مجازی، هشتگها، واکنش به پستها و غیره تجزیه و تحلیل میشوند. اگر این تعاملات در دورهای کوتاه افزایش یافته باشد، نشاندهنده طمع سرمایهگذاران است.
نقش فضاهای مجازی در دنیای ارزهای دیجیتال
تسلط 10 درصد
در اینجا سهم بازار بیتکوین در مقایسه با ارزش کل بازار ارزهای دیجیتال دیگر اندازهگیری میشود. اگر سهام بیتکوین از بقیه ارزهای دیجیتال بیشتر شود، نشاندهنده کاهش توجه سرمایهگذاران به ارزهای دیگر و طمع در بازار بیتکوین است. در مقابل اگر سهام بازار بیتکوین از بقیه ارزها کمتر باشد، توجه سرمایهگذاران را به دیگر آلت کوینها نشان میدهد.
ترندها 10 درصد
این شاخص میزان جستوجوی بیتکوین را در گوگل یا عبارات و کلمات کلیدی مرتبط به آن را بررسی میکند. درنتیجه اگر این جستوجوها روند افزایشی داشته باشند، نشاندهنده بازاری با روند صعودی هستند.
نظرسنجی ها 15 درصد
این شاخص از پلتفرم مشخصی برای درک افکار عمومی در راستای دنیای ارزهای دیجیتال استفاده میکرد که دیگر متوقف شده و در تجزیه و تحلیل به همراه بقیه شاخصها استفاده نمیشود.
سخن پایانی
احساسات نقش بسزایی در کشف قیمتهای بازار دارند. در این میان ترس و طمع احساسات قدرتمندی هستند که میتوانند در جهتگیریهای بازارها اثرگذار باشند. فرقی نمیکند در بازارهای سهام یا ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری میکنید، تنها چیزی که سرمایهگذاری شما را امنتر میکند و ریسکها را کاهش میدهد، استفاده از شاخص ترس و طمع است. این شاخص تلاش میکند زمانی که ترس یا طمع بیشازحد در بازار وجود دارد، سرمایهگذاران را آگاه کند. با اینکه این شاخص ابزار مفیدی برای سنجش احساسات بازار است، بهتنهایی کافی نیست و باید در کنار شاخصهای دیگر استفاده شود.
دیدگاه شما