یازده فرمول برتر حسابداری
فرمول برتر حسابداری این فرمول اساسی برای ایجاد ترازنامه دقیق باید در تعادل باقی بماند. این بدان معناست که کلیه معاملات حسابداری باید فرمول را در حالت تعادل نگه دارند. در غیر این صورت ، حسابدار خطایی انجام داده است.
دارایی ها = بدهی ها + حقوق صاحبان سهام)
فرمول درآمد پایدار
مانده مانده + سود خالص – زیان خالص – سود سهام = مانده مانده
این مقاله را نیز بخوانید: نرم افزار مدیریت املاک
فرمول صورت درآمد
درآمد (فروش) – هزینه ها = سود
به خاطر داشته باشید که درآمد و فروش ممکن است به جای یکدیگر استفاده شود. سود و درآمد خالص نیز ممکن است به جای یکدیگر استفاده شود. از صورت سود و زیان به صورت سود و زیان نیز یاد می شود.
حاشیه ناخالص
فروش – بهای تمام شده کالای فروش رفته
حاشیه ناخالص درآمد خالص یا سود یک شرکت نیست. سایر هزینه ها مانند هزینه های فروش ، عمومی و اداری (SG و A) برای رسیدن به درآمد خالص کسر می شوند.
درآمد عملیاتی (درآمد)
سود ناخالص – هزینه های فروش ، عمومی و اداری = سود عملیاتی –سایر هزینه ها=سود خالص قبل از کسر مالیات-مالیات ۲۵% =سود خالص
فرمول حسابداری – جریان های نقدی
شروع مانده نقدی + منابع جریان نقدی (استفاده ها) از عملیات + منابع جریان نقدی (استفاده ها) از محل تأمین مالی + منابع جریان نقدی (استفاده ها) از سرمایه گذاری = پایان مانده نقدی
این فرمول منابع نقدی را اضافه می کند و موارد استفاده نقدی را کم می کند.
این مقاله را نیز بخوانید: ثبت سند حقوق و دستمزد
فرمول موجودی کالا
موجودی اولیه + خریدها – بهای تمام شده کالای فروش رفته = بهای تمام شده کالای موجود در انبار
فرمول برتر حسابداری ( فروش خالص )
فروش ناخالص – تخفیف فروش – برگشت از فروش = فروش خالص
ارزش دفتری دارایی های ثابت (قابل استهلاک)
بهای تمام شده کالای خریداری شده-استهلاک انباشته
استهلاک خط مستقیم
بهای تمام شده کالای خریداری شده-ارزش اسقاط ضربدر* حاصل درصد صد تقسیم/ بر عمر مفید=استهلاک یک سال در فرمول حسابداری مهم است.
استهلاک نزولی مضاعف
بهای تمام شده کالای خریداری شده سال اول ضربدر* ۱۰۰ تقسیم/ بر عمر مفید ضربدر* ۲ و سال های بعد ارزش دفتری ضربدر* درصد بالا
در صورتی که می فرمول فروش خالص چیست؟ فرمول فروش خالص چیست؟ خواهید لینک کوتاه شده این مطلب را برای دیگران به اشتراک بگذارید، روی این باکس کلیک کنید.
یازده فرمول برتر حسابداری
فرمول برتر حسابداری این فرمول اساسی برای ایجاد ترازنامه دقیق باید در تعادل باقی بماند. این بدان معناست که کلیه معاملات حسابداری باید فرمول را در حالت تعادل نگه دارند. در غیر این صورت ، حسابدار خطایی انجام داده است.
دارایی ها = بدهی ها + حقوق صاحبان سهام)
فرمول درآمد پایدار
مانده مانده + سود خالص – زیان خالص – سود سهام = مانده مانده
این مقاله را نیز بخوانید: فرمول فروش خالص چیست؟ نرم افزار مدیریت املاک
فرمول صورت درآمد
درآمد (فروش) – هزینه ها = سود
به خاطر داشته باشید که درآمد و فروش ممکن است به جای یکدیگر استفاده شود. سود و درآمد خالص نیز ممکن است به جای یکدیگر استفاده شود. از صورت سود و زیان به صورت سود و زیان نیز یاد می شود.
حاشیه ناخالص
فروش – بهای تمام شده کالای فروش رفته
حاشیه ناخالص درآمد خالص یا سود یک شرکت نیست. سایر هزینه ها مانند هزینه های فروش ، عمومی و اداری (SG و A) برای رسیدن به درآمد خالص کسر فرمول فروش خالص چیست؟ فرمول فروش خالص چیست؟ می شوند.
درآمد عملیاتی (درآمد)
سود ناخالص – هزینه های فروش ، عمومی و اداری = سود عملیاتی –سایر هزینه ها=سود خالص قبل از کسر مالیات-مالیات ۲۵% =سود خالص
فرمول حسابداری – جریان های نقدی
شروع مانده نقدی + منابع جریان نقدی (استفاده ها) از عملیات + منابع جریان نقدی (استفاده ها) از محل تأمین مالی + منابع جریان نقدی (استفاده ها) از سرمایه گذاری = پایان مانده نقدی
این فرمول منابع نقدی را اضافه می کند و موارد استفاده نقدی را کم می کند.
این مقاله را نیز بخوانید: ثبت سند حقوق و دستمزد
فرمول موجودی کالا
موجودی اولیه + خریدها – بهای تمام شده کالای فروش رفته = بهای تمام شده کالای موجود در انبار
فرمول برتر حسابداری ( فروش خالص )
فروش ناخالص – تخفیف فروش – برگشت از فروش = فروش خالص
ارزش دفتری دارایی های ثابت (قابل استهلاک)
بهای تمام شده کالای خریداری شده-استهلاک انباشته
استهلاک خط مستقیم
بهای تمام شده کالای خریداری شده-ارزش اسقاط ضربدر* حاصل درصد صد تقسیم/ بر عمر مفید=استهلاک یک سال در فرمول حسابداری مهم است.
استهلاک نزولی مضاعف
بهای تمام شده کالای خریداری شده سال اول ضربدر* ۱۰۰ تقسیم/ بر عمر مفید ضربدر* ۲ و سال های بعد ارزش دفتری ضربدر* درصد بالا
در صورتی که می خواهید لینک کوتاه شده این مطلب را برای دیگران به اشتراک بگذارید، روی این باکس کلیک کنید.
بازده سهام چیست؟ | بررسی فرمول محاسبه بازده سهام به زبان ساده
واضح فرمول فروش خالص چیست؟ است که هر سرمایهگذار به دنبال کسب درآمد بیشتر از سرمایهگذاری است. اما سرمایهگذاری راه و روش خاص خود را دارد و بهتر است به عنوان سرمایهگذار، حداقل ایده کلی در مورد میزان بازدهی قابل دریافت، قبل از شروع سرمایهگذاری خود را داشته باشید. اما این سوال مطرح میشود که چطور سود سرمایهگذاری در بازارهای مالی به خصوص بازار بورس را محاسبه کنیم؟
پاداشی که سرمایهگذار به دلیل سرمایهگذاری طی دورهای به دست میآورد، بازده سرمایهگذاری نام دارد. در محاسبه بازده سرمایهگذاری برای تمامی گزینههای سرمایهگذاری باید محاسبه کنیم که چه میزان سود در مقابل چه میزان هزینه پرداختی به دست میآوریم. به این ترتیب، میتوانیم میزان بازده سرمایهگذاری را تا حد درستی اندازهگیری کنیم.
با وجود اینکه محاسبه نرخ بازده سرمایهگذاری، قبل از ورود به بازار ضروری است، اما این محاسبه نمیتواند به تنهایی معیار خوبی برای تصمیمگیری باشد. زیرا، درصد بازده سرمایهگذاری فقط بر سود مالی تمرکز دارد و البته از این جهت نیز مشابه بسیاری از معیارهای سودآوری عمل میکند. به این ترتیب، این معیار شرایط جانبی را در نتیجه نهایی در نظر نمیگیرد. تحلیلگران متخصص و سرمایهگذاران با تجربه، برای محاسبه نرخ بازده مورد انتظار از یک سرمایهگذاری مشخص، در کنار بازده سرمایهگذاری از اطلاعات و دادههای اقتصادی نیز استفاده میکنند. در این متن قصد داریم تا به طور اختصاصی به بررسی بازده سهام و کارایی محاسبه آن بپردازیم. با فرمول فروش خالص چیست؟ ما همراه باشید.
تعریف بازده سهام
بازده سهام (Stock returns) معيار با اهميتي در تصميمگيری مالی و به معنای میزان سود و تغییرات قیمتی یک سهام است. در محاسبه بازده سهام تغییرات قیمتی که از مرحله افزایش سرمایه و یا از سود سهمی به وجود میآیند، در فرمول وارد نمیشوند. بازده سهام به شکل درصد بیان میشود. با توجه به درصد بازده سهام میتوانید برای سهام مورد نظرتان تصمیمات درست، که به کسب سود مناسب یا جلوگیری از ضرر و زیان منجر شود، اتخاذ کنید. بنابراین، بازده سودی است که به صورت مستقیم از محل سرمایهگذاری به دست میآورید و یا سودی است که از تغییرات قیمت ناشی میشود.
سرمایهگذار موفق باید بداند که چقدر از سرمایه خود را درگیر سرمایهگذاری کرده و چقدر هزینه برای کسب سود از سرمایهگذاری پرداخت نموده است. این هزینهها باید با سود به دست آمده مقایسه شوند تا ارزشمندی سرمایهگذاری محاسبه شود. در این بین، بازه زمانی درگیری سرمایه نیز بسیار با اهمیت است. اطلاع از بازده سهام یا هر سرمایهگذاری دیگر، نوعی ابزار انگیزشی محسوب میشود.
همانطور که اشاره کردیم، بازده سرمایهگذاری به صورت درصد بیان میشود. گاهی این مسئله ممکن است در محاسبات باعث سردرگمی شود.
به عنوان مثال؛ فرض کنید سرمایهگذار X مبلغی معادل با 100 تومان و سرمایهگذار Y مبلغ 25 هزار تومان سود از یک سرمایهگذاری کسب کرده باشند. در نگاه اول به این اطلاعات ممکن است سرمایهگذار Y را در سرمایهگذاری خود موفقتر بدانید. در صورتی که ممکن است با در نظر گرفتن سرمایه اولیه و هزینههای مربوط، تصورات به کلی بهم بریزد. اگر هزینه سرمایهگذاری فرد X برابر با 500 تومان باشد، او 20 درصد در جریان این سرمایه گذاری بازده دارد. این در حالی است که، در فرد Y اگر هزینه سرمایهگذاری 250 هزار تومان بوده باشد، او 10 درصد بازده کسب کرده است.
همانطور که در مثال بالا مشاهده کردید، بررسی میزان موفقیت یک سرمایهگذار تنها به درصد سود او اتکا ندارد و درصد بازده اطلاعات کافی برای سرمایهگذاری در اختیار شما قرار نمیدهد.
فرمول محاسبه بازده در بورس
بازده سرمایهگذاری از دو بخش بازده قیمتی و بازده نقدی تشکیل میشود که در ادامه نحوه محاسبه آنها را بررسی میکنیم.
بازده سرمایه یا بازده قیمتی
بازده سرمایه به تفاوت بین قیمت خرید و فروش یک ورق بهادار یا دارایی خاص گفته میشود و از طریق فرمول زیر محاسبه میشود:
قیمت خرید / (قیمت خرید – قیمت فروش) = بازده قیمتی
بازده نقدی سرمایه گذاری
به سودی که به صورت جریانات نقد در دوره به دست سرمایهگذار میرسد، بازده نقدی میگوییم. به عنوان مثال؛ بازده نقدی سهام که به DPS معروف است و سالانه دریافت میشود، جریان نقد دورهای محسوب میشود. البته، گاهی ممکن است طی دوره سرمایهگذاری، جریان نقد دورهای وجود نداشته باشد. در چنین شرایطی بازدهی نقدی صفر در نظر گرفته میشود. بازده نقدی با فرمول زیر محاسبه میشود:
قیمت خرید / جریان نقد = بازده نقدی
محاسبه بازده کل سرمایه گذاری
برای محاسبه بازده کل کافیست تا بازده نقدی و بازده سرمایهای که از فرمولهای بالا به دست آورده شده است را با یکدیگر جمع کنید. پس، فرمول بازده کل نیز به صورت زیر خواهد بود:
بازده نقدی + بازده سرمایهای = بازده کل
همانطور که مشاهده کردید، محاسبه بازده سهام به راحتی انجام میشود. البته، این محاسبات مختص به دست آوردن درصد بازده سهام نیست. سرمایهگذاران دیگر بازارهای مالی نیز با توجه به نوع سرمایهگذاری و استراتژی معاملاتی خود میتوانند بازده سرمایهگذاریهای مختلف را محاسبه کنند.
محاسبه بازده سهام چه کارایی دارد؟
شاید بتوانیم مهمترین کارکرد درصد بازده سهام را این بدانیم که با این عدد معاملهگر میتواند از این که تا چه اندازه به هدف خود نزدیک شده و بازدهی قابل انتظار خود را کسب کرده است، آگاه شود. این مسئله از آن جهت اهمیت دارد که نتیجه آن میتواند نشان دهد که فرد در معاملات خود بر فرمول فروش خالص چیست؟ اساس استراتژی انتخابی تا چه میزان موفق بوده است. در صورت عدم موفقیت، مشخصاً مشکلی وجود دارد که سرمایهگذار باید در اولین زمان ممکن نسبت به حل آن اقدام کند و یا حتی در مواردی استراتژی خود را تغییر دهد.
به همین دلیل، نیاز است تا محاسبه بازده سهام را دورهای و منظم انجام دهید و نتایج را ذخیره کنید. در طول زمان با مقایسه نتایج میتوانید روند صعودی و یا حتی نزولی پیشرفت خود را به خوبی مشاهده کنید. این مسئله میتواند شما را با واقعیت سرمایهگذاری روبهرو فرمول فروش خالص چیست؟ کند.
توجه داشته باشید که، محاسبه بازده سهام تنها برای بررسی سهام خریداری شده نیست. حتی اگر سهمی خاص را برای خرید مد نظر دارید، میتوانید در یک بازه زمانی مشخص قیمت و سود نقدی تعلق گرفته به آن را محاسبه کنید. اگر عدد به دست آمده بازده مناسبی را نشان میدهد، باید برای ورود به سهم مورد نظر شرایط را آماده کنید.
عوامل تاثیرگذار در بازده سهام
در خصوص عوامل تاثیرگذار در بازده سهام باید این را بدانیم که، دستیابی به این عوامل نیاز به بررسی پیشینه سهام بازار دارد. بر این اساس، با توجه به مطالعات صورت گرفته در این زمینه، از مهمترین عوامل تاثیرگذار در بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- نسبت نقدینگی
- نسبت اهرمی
- نسبت فعالیت
- نسبت سودآوری
- نسبتهای بازار
- نسبت مبتنی بر جریان نقدی
- شاخصهای ریسک
- مدیریت سود
- پیشبینی سود
- سرمایهگذاری واقعی
- ویژگیهای شرکت
- و .
مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام
با وجود این که محاسبه بازده سهام برای سرمایهگذاری در بازار بورس کارایی بسیاری دارد، اما نمیتوان از مشکلات آن چشمپوشی کرد. یکی از آشکارترین عیوب محاسبه بازده سهام وارد نكردن هزينههای موثر به محاسبات است. بنابراین، نمیتوان زمان را که مهمترین هزینه موثر در بازده سرمایه است، عملا در محاسبات تاثیر داد.
جهت دستیابی به اهمیت زمان فرض کنید که سهمی را در بازار خریداری کرده و آن را برای مدت زمان 50 سال نگهداری کردهاید. طی مدت 50 سال به سود 100 درصد رسیدهاید. آیا با گذشت مدت زمان طولانی 50 ساله و در نظر گرفتن تورم، دیگر مسائل اقتصادی و ارزش زمانی پول، این سود ارزش قابل قبولی دارد؟ پس، به طور واضح نسبت سود به هزینه به تنهایی اهمیت ندارد. زمان نیز درصد چشمگیری از موفقیت در سرمایهگذاری را درگیر میکند. اما با این وجود، در محاسبه بازده سهام به طور کلی نادیده گرفته میشود.
البته، این مسئله راه حل دارد. برای حل این مشکل باید به نوعی این فاکتور را در بازده سهام وارد کنید. برای مثال؛ میتوانید درصد بازده به دست آمده را بر طول دوره تقسیم کنید. با این کار مشخص میکنید که در طول زمان مشخص، چه اندازه بازدهی وجود داشته است. این اطلاعات را با سودآوری دیگر بازارهای مالی، بانک و … مقایسه کنید. نتیجه این مقایسه شما را برای ادامه حضور و یا ترک بازار متقاعد خواهد کرد.
بازه زمانی طولانیتر برای محاسبه بازده، پاسخ کاملتری ارائه میدهد و نقش نوسانات معمولی و روزمره در سهام، فرمول فروش خالص چیست؟ در نتیجه کم رنگتر خواهد شد. محاسبه در بازه زمانی کوتاه بازده را درگیر نوسانات خواهد کرد.
مشکل دیگر در این مفهوم این است که، اگر تمام هزینهها را به درستی محاسبه نکنید، حاصل درستی برای بازده سرمایهگذاری به دست نخواهید آورد. گاهی هزینههای مورد انتظار در یک سرمایهگذاری عمداً یا سهواً به درستی محاسبه نمیشود. به عنوان مثال؛ در ارزیابی نرخ بازده سرمایهگذاری در سهام شرکتهای فعال در بازار سرمایه، کلیه هزینههای مرتبط باید در نظر گرفته شود. این موارد شامل کارمزد کارگزاریها نیز میشود. این دسته از فرمول فروش خالص چیست؟ هزینهها میتوانند به میزان چشمگیری درصد بازده سهام یا دیگر سرمایهگذاریها را کاهش دهند.
ریسک سرمایه گذاری
سرمایهگذاری در تمام بازارهای مالی ریسکهای مربوط به خود را دارد؛ زیرا هر لحظه ممکن است که بازار تحت تاثیر عوامل مختلفی مثل: نوسانات بازار، تورم، مشکلات اقتصادی، مشکلات تجاری و . قرار بگیرد. تمام این موارد ریسک را به سرمایهگذاری اضافه میکنند. به این ترتیب، هر فرد قبل از ورود به هر بازاری باید به شرایط اقتصادی، روحیات سرمایهگذاری، میزان ریسکپذیری، درجه صبر در شرایط حساس و . توجه کند و متناسب با نتیجه این بررسی، گزینههای مختلف در سرمایهگذاری را انتخاب کند.
در سیستم مالی احتمال اختلاف بازده مورد انتظار و بازده واقعی را ریسک میگوییم. هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، اصطلاحاً ریسک سرمایهگذاری بیشتر میشود. ریسکها انواع مختلفی دارند و افراد نیز از لحاظ درجه ریسکپذیری به گروههای مختلفی تقسیم میشوند.
در تعمیم ریسک به مفهوم بازده سرمایهگذاری میتوانیم بگوییم که، درصد بازده نسبت به ریسک تنظیم نمیشود. با این وجود، طبق اصلی که در دنیای سرمایهگذاری مشهور است، بازده سرمایهگذاری رابطه مستقیمی با ریسک دارد. به این ترتیب، به هر میزان که احتمال بازده سرمایهگذاری بیشتر باشد، ریسک احتمالی نیز بیشتر خواهد بود.
سرمایهگذاری بدون ارزیابی ریسک احتمالی و تنها با اتکا بر درصد بازده سرمایهگذاری، ممکن است نتیجه نهایی را بسیار متفاوت از نتیجه پیشبینی شده کند.
سخن پایانی
امروزه نرمافزارهای بسیاری محاسبات بازده سهام را برای سهام شرکتهای فعال بازار سرمایه انجام میدهند. استفاده از درصد بازده سهام، رفتار و استراتژی معاملاتی معاملهگر را بر اساس یک مقدارِ اندازهگیری به چالش میکشد. این محاسبات امکان مقایسه بین استراتژیهای معاملاتی را برای شما فراهم میکند. این مسئله میتواند برای سرمایهگذاران بازار اهمیت زیادی داشته باشد.
بازده سهام به شما نشان میدهد که تا چه اندازه سرمایهگذاری شما موفقیتآمیز بوده و به سمت اهدافتان پیش میرود. این ارزیابی به شما کمک میکند ترکیب مناسبی از اوراق بهادار و سهام را برای به حداکثر رساندن بازده در افق زمان سرمایهگذاری خود انتخاب کنید.
به طور کلی فاکتور زمان در محاسبه بازده وارد نشده است؛ اما وارد کردن بازه زمانی به شیوه ذکر شده در مقاله، رفتار شما را بهتر و درستتر نشان خواهد داد.
شاید بتوانیم مهمترین کارکرد درصد بازده سهام را این بدانیم که با این عدد معاملهگر میتواند از این که تا چه اندازه به هدف خود نزدیک شده و بازدهی قابل انتظار خود را کسب کرده است، آگاه شود.
نسبت p/nav در بورس چیست؟ | بررسی کاربرد نسبت p/nav
p/nav در بورس چیست؟ یکی دیگر از مفاهیمی که قطعاً در بورس با آن سر و کار خواهید داشت و در انجام معاملات و کاهش ریسک بسیار کاربردی است.
p/nav در بورس چیست؟ این مفهوم را در بین صدها اصطلاح و مفاهیم دیگر در تحلیل بنیادی مطالعه می کنید. محاسبه آن توسط کارشناسان انجام گرفته و معمولاً توسط خود شرکت ها منتشر میشود اما بررسی و مقایسه آن به عهده خود سرمایه داران خواهد بود. کار سخت و پیچیده ای نیست و در این مقاله به شما آموزش می دهیم که چگونه این عدد را تفسیر کرده و از آن استفاده کنید.
p/nav در بورس چیست؟
انواع تحلیل های بنیادی و تکنیکال در بورس مطرح است که شاید بیشتر در مورد تحلیل تکنیکال شنیده و با انواع مفاهیم و نمودارهای آن آشنا شده باشیم. تحلیل فاندامنتال یا بنیادی یکی دیگر از تحلیلهای است که در کنار تکنیکال برای بررسی شرایط بازار مورد استفاده قرار می گیرد و خب البته پیچیدگی های خاص تحلیل تکنیکال را نیز ندارد. تحلیل بنیادی با اینکه آوازه اش کمتر از تکنیکال پیچیده دلیل نمی شود که به آن پرداخته نشود.
هر چقدر دانش خود در این زمینه را تقویت کنید ضرر نکرده و در نهایت تصمیمی که می گیرید چندین قدم به موفقیت نزدیک تر خواهد بود. مفهوم اصلی که در تحلیل بنیادی به آن پرداخته می شود، ارزش واقعی و یا ذاتی سهم است. اینکه اگر سهامی امروز در بازار بورس به قیمت 1000 ریال به فروش می رسد آیا واقعاً به قیمت 1000 ریال می ارزد؟ یا کمتر و یا بیشتر؟ خب پاسخ به سؤال به این مهمی راهگشای هر سهامداری بوده و بر تصمیمات وی تأثیر می گذارد.
شناخت ارزش واقعی سهم و مقایسه آن با قیمت روز این اجازه را به سهامدار می دهد که تصمیم بگیرد، یک سهام را بخرد یا اگر آن را خریداری کرده است تا چه مدت زمانی سهام داری کند و در نهایت آن را به فروش برساند. کار سختی نیست، تنها وظیفه شما مقایسه دو عدد است که در ادامه مطالب برایتان شرح خواهیم داد.
نحوه محاسبه p/nav
نحوه محاسبه nav طبق فرمول زیر انجام می شود:
مجموع دارایی های روز شرکت مجموع بدهی های شرکت (صندوق) تقسیم بر تعداد سهام شرکت= ارزش ذاتی سهام (nav)
Nav که مخفف Net Asset Value بوده به ارزش واقعی و ذاتی (ارزش خالص) یک سهم اشاره دارد. مفهوم p/nav در بورس نیز نسبت قیمت (Price) سهم به ارزش واقعی آن است. قیمت پایانی سهم را در پایان هر روز کاری میتوانید از سایت سازمان بورس و یا از طریق تریدرهایی که بر روی گوشی یا لپ تاپ خود دارید مشاهده کنید.
p/nav در بورس چیست؟ عددی ست که به صورت درصد ارائه میشود. برای بررسی نسبت p/nav در بورس میتوانید به سایت کدال مراجعه کرده و اطلاعات لازم در این باره را به دست آورید. پیش از هر چیز لازم است بدانید که چگونه این درصد را تفسیر کنید. اگر p/nav به دست آمده معادل 100 درصد باشد به معنای این است که ارزش ذاتی سهم با قیمت روز آن برابر است. در صورتی که این رقم کمتر از 100 درصد بود یعنی ارزش ذاتی بیشتر از قیمت پایانی و اگر بیشتر از 100 درصد بود به ارزش ذاتی کمتر از قیمت پایانی اشاره دارد.
کاربرد p/nav در بورس
- اطلاع از این عدد می تواند به سرمایه داران مسیر روشنی را نشان دهد اما چگونه؟ در صورتیکه p/nav شرکتی بیشتر از 100 درصد باشد نشان می دهد که برای سرمایه گذاری ریسک بالایی خواهید داشت و اگر دارنده سهام هستید بهتر است با بررسی دیگر ابعاد اقدام به فروش سهام خود کنید یا حتی اگر این عدد صددرصد بود بهتر است منتظر تغییر آن نباشید و برای فروش آن هر چه سریع تر تصمیم گیری کنید.
- اما اگر شرایط بالعکس بوده و این عدد کمتر از 100 درصد باشد به شما میگوید که برای سرمایه گذاری در این شرکت با ریسک کمتری روبه رو هستید زیرا هنوز قیمت پایانی سهم به ارزش ذاتی خود نرسیده و امید به رشد قیمت هنوز می جوشد. در چنین شرایطی فروش سهم کار عاقلانه ای نیست و بهتر است تا رسیدن به ارزش ذاتی صبوری به خرج داده و سهام داری کنید.
در این روزها افرادی زیادی به بازار بورس ایران و فارکس وارد شدهاند. اما این را بخاطر داشته باشید فرمول فروش خالص چیست؟ که اولین گام برای موفقیت در این زمینه، یادگیری مفاهیم و اصطلاحات بورس است. برای آشنایی با این اصطلاحات بهتون پیشنهاد می کنیم مقاله " اصطلاحات بورس " را مطالعه کنید.
نکاتی که باید در مورد p/nav بدانید
- معمولاً شرکت های بزرگ در گزارشات ماهیانه خود میزان ارزش خالص دارایی های خود را مشخص می کنند و شما با مراجعه به سایت کدال قادر خواهید بود که این رقم را در زمان های مختلفی که مد نظر دارید بررسی کرده و سپس به معاملات خود بپردازید.
- p/nav در بورس چیست؟ مفهومی است که برای شرکت های سرمایه گذاری به کار می رود. این گونه شرکتها فعالیت تولیدی ندارند و معمولاً بر روی صنایع یا شرکت های دیگر سرمایه گذاری کرده و شما سهام آن ها را خریداری می کنید. شرکت های تولیدی از مفهوم p/e استفاده می کنند. علت تفاوت این مفاهیم در این دو نوع شرکت این است که به دست آوردن مجموع ارزش دارایی ها در شرکت تولیدی بسیار پیچیده تر است زیرا در این موارد شما باید ارزش و قیمت ماشین آلات، ابزار، زمین و . را به دست آورید و سپس بدهی ها را از آن کم کنید. به همین خاطر از روش دیگری برای شرکت های تولیدی استفاده می شود.
هرکجا که وضعیت سهام یک شرکت از سمت تحلیلگران بازار و سرمایه گذاران مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد به نوع مستقیم یا غیر مستقیم پای eps هم در میان است. که جز پرکاربردترین اصطلاحات بورسی بین سرمایه گذاران تازه کار و حرفه ای است. برای آشنایی بیشتر مقاله " eps چیست " را مطالعه کنید
همانطور که ملاحظه فرمودید با استفاده از اصطلاحات و مفاهیمی که در تحلیل بنیادی وجود دارد میتوانید معاملات دقیق تری انجام دهید که در نهایت به سود بیشتر برای شما منتهی شود. البته از آنجایی که کار از محکم کاری عیب نمی کند سعی کنید هر دو نوع تحلیل را در کنار هم پیش ببرید.
p/nav در بورس چیست؟ یک راهکار بسیار کاربردی برای شما به عنوان سرمایه گذار است تا با بررسی و تفسیر آن بتوانید تصمیم بگیرید که آیا سهام مورد نظرتان در قیمتی که هست ارزش خرید دارد یا خیر؟ برای محاسبه این عدد که همیشه به صورت درصد ارائه می شود بدهی های یک شرکت سرمایه گذاری را از خالص دارایی های روز آن کسر کرده و بر تعداد سهام آن شرکت تقسیم می کنند. عدد به دست آمده nav گفته می شود.
اما نقش p یا قیمت در این بین چیست؟ همیشه nav باید با قیمت پایانی روز مقایسه شود. که اگر قیمت پایانی بیشتر از ارزش ذاتی سهام بود نشان دهنده ریسک بالا برای خرید سهم است زیرا هر لحظه امکان ریزش قیمت وجود دارد. اگر هم که کمتر از ارزش ذاتی سهام بود که خب شرایط فرق میکند یعنی سهام جای رشد داشته و میتوان بر روی آن سرمایه گذاری کرد. کاربرد p/nav در بورس برای سرمایه گذاران بسیار مفید خواهد بود.
نسبت تبلیغات به فروش
نسبت تبلیغات به فروش (Advertising to Sales Ratio)، که به اختصار “A to S” نیز خوانده می شود، اثربخشی یا موفقیت استراتژی های تبلیغاتی یک شرکت را اندازه گیری می کند. به عبارتی، نسبت تبلیغات به فروش؛ برای تعیین اینکه سرمایه گذاری ها و منابع شرکت در حوزه تبلیغات تا چه اندازه در ایجاد فروش جدید مفید است، کاربرد دارد.
هرچه این نسبت کمتر باشد بهتر است. زیرا نشان می دهد که فعالیت تبلیغاتی؛ فروش بالایی را نسبت به مقدار هزینه ای که صرف تبلیغات شده است، ایجاد می کند.
فرمول محاسبه نسبت تبلیغات به فروش
نسبت تبلیغات به فروش با فرمول زیر قابل محاسبه است:
اعداد مورد نیاز این فرمول؛ در “صورت درآمد(سود و زیان)” شرکت قابل دسترسی است.
مثالی از نسبت تبلیغات به فروش:
فرض کنید چند شریک تجاری اخیراً اقدام به تأسیس یک شرکت در حوزه مد و تولید لباس کرده اند. این شرکت با نام Luxury Goods.Inc ثبت شده است که یک برند تجاری لوکس برای افراد بسیار متمول است. پس از چهار سال فعالیت، صورت درآمد (صورت سود و زیان) شرکت به شرح زیر است:
مؤسسان شرکت، با بررسی صورت درآمد (صورت سود و زیان) دریافتند که درآمد خالص آنها در هر سال نسبت به سال قبل کاهش یافته است. یکی از اعضا، به پشتوانه سوابق فعالیت مالی خود تصمیم می گیرد با محاسبه هزینه ها به عنوان درصدی از درآمد، نگاه دقیق تری به موضوع داشته باشد:
وی به سرعت متوجه می شود که هزینه فروش و بازاریابی و مخارج فروش باعث کاهش درآمد خالص می شود. هزینه فروش و بازاریابی و مخارج فروش به ترتیب ۷ و ۸ درصد افزایش یافته است.
سایر اعضا معتقدند که افزایش هزینه های فروش، ناشی از تعرفه های تجاری و هزینه های واردات بوده است. این شرکت در ایالات متحده فعالیت می کند و چرم مرغوب خود را از چین تهیه می کند. به علاوه، افزایش هزینه های فروش و بازاریابی نتیجه توسعه گستره تبلیغات شرکت بصورت تبلیغات چاپی و مجلات است که عملکرد خوبی نداشته اند.
بنابراین، بنیانگذاران تصمیم دارند که برنامه بازاریابی خود را دوباره ارزیابی کنند تا روشی با صرفه تر برای دستیابی به بازار هدف خود پیدا کنند. آنها امیدوارند با انجام این کار هزینه های بازاریابی و فروش را کاهش دهند و مسیر حرکت خود را تقویت کنند.
تاثیر حوزه فعالیت صنعتی بر نسبت تبلیغات به فروش
توجه به این نکته مهم است که هیچ تبلیغات ایده آلی برای نسبت فروش وجود ندارد و این امر بستگی به حوزه صنایع دارد. به عنوان مثال، برای کالاهای خُرد مانند لباس یا عطر ، این نسبت می تواند به اندازه ۱۰٪ باشد. در حالی که در صنایع کاغذ و محصولات کاغذی می تواند نسبت حداقلی 0٪ را نشان دهند. بنابراین ، هنگام تعیین اینکه آیا نسبت تبلیغات به فروش شرکتی بالا یا پایین است ، مقایسه این رقم با میانگین زمینه فعالیت حائز اهمیت می باشد.
برای مثال موارد زیر؛ نسبت تبلیغات به فروش درسال ۲۰۱۷ ، برای صنایع مختلف است:
پارک های تفریحی: ۶.۲ ٪
خدمات ارتباطی: ۴.۹ ٪
تجهیزات رایانه ای و اداری: 1٪
کارگزاران وام: ۱۷.۳ ٪
تفسیر نسبت فروش به تبلیغات
همانطور که قبلاً گفته شد، نسبت تبلیغات به فروش؛ نشان دهنده اثربخشی استراتژی های تبلیغاتی یک شرکت است. مهم است که نسبت تبلیغات به فروش را در یک حوزه صنعتی و بر اساس زمینه فعالیت مقایسه کنیم.
در مثال فوق، تعیین یک نسبت واحد دیدگاه مناسبی در مورد اثربخشی استراتژی های بازاریابی منتج به فروش در یک شرکت ارائه نمی دهد.
اگر میانگین صنعتی نسبت تبلیغات به فروش در مثال بالا ۲۵٪ باشد، می توان نتیجه گرفت که شرکت Luxury Goods با راندمان بالاتری نسبت به رقبای خود فعالیت می کند.
همیشه نسبت کمتر، مطلوب است زیرا مسیر حرکت تجاری را بهبود می بخشد. در مقابل، نسبت بالا؛ ممکن است به ضرر سودآوری یک شرکت باشد. با این حال، به خاطر داشته باشید که موارد استثناء نیز وجود دارند. برای یک شرکت، نسبت ۱٪ و سیر نزولی درآمد بر مبنای حوزه فعالیت، ممکن است نشان دهنده این باشد که این شرکت تبلیغات کافی در جهت افزایش درآمد خود انجام نمی دهد.
دیدگاه شما