ارزش گذاری شرکت ها در تحلیل بنیادی
هدف نهایی تحلیل بنیادی، پیدا کردن ارزش ذاتی سهام است و کارشناسان و تحلیلگران بازار سرمایه از تحلیل بنیادی برای رسیدن به ارزش واقعی و ذاتی شرکتهای بورسی استفاده میکنند. سرمایهگذاران با استفاده از فاکتورهایی مانند فروش شرکت، بهای تمام شده و درآمدهای عملیاتی و غیرعملیاتی شرکت، تشخیص میدهند که ارزش شرکت چه میزان میباشد. با استفاده از این ارزش، سرمایهگذار میتواند زمان مناسب برای ورود و خروج به بازار را تشخیص دهد و یک سرمایهگذاری پرسود را تجربه کند. مهمترین شاخص در فرآیند تحلیل بنیادی، صورتهای مالی شرکت میباشد.
صورتهای مالی شرکت انواع مختلفی دارد:
- ترازنامه
- صورت حساب درآمدی
- صورت حساب سود و زیان
- و غیره
تحلیلگرانی که از این روش استفاده میکنند، دارای رویکرد بلند مدت هستند و به این موضوع اعتقاد دارند که هر سهم در نهایت به سمت میانگین ارزش یا قیمت واقعی خود حرکت خواهد کرد.
انواع نسبتهای مالی
نسبتهای مالی از صورتهای مالی شرکت استخراج میشوند که یکی متداولترین روشهای تحلیل مالی به حساب میآیند. این نسبتها انواع مختلفی دارند و هر کدام از آنها یکی از ابعاد وضعیت مالی شرکت را مشخص میکنند:
نسبت نقدینگی
یکی از فاکتورهای مهم در ارزشگذاری شرکتها در تحلیل بنیادی، نسبت نقدینگی میباشد و نشاندهنده توانایی میزان پرداخت دیون و عمل به تعهدات کوتاه مدت شرکت است. این تعهدات را به صورتهای مختلف میسنجند:
نسبت جاری: توانایی شرکت برای پرداخت بدهی در کوتاه مدت با دارایی جاری
داراییهای جاری ÷ بدهی جاری = نسبت جاری
اگر عدد به دست آمده از "یک" کمتر باشد، یعنی شرکت در پرداخت بدهیها و عمل به تعهدات کوتاه مدت خود دچار مشکل است.
نسبت آنی: توانایی شرکت برای پرداخت بدهیهای کوتاه مدت خود از محل دارایی نقدی
دارایی سریع ÷ بدهیهای جاری = نسبت آنی
نسبت وجه نقد: توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه مدت از محل وجوه نقد میباشد. تفاوت این نسبت با نسبت آنی این است که حساب دریافتی در آن محاسبه نخواهد شد.
سرمایهگذاری کوتاه مدت + موجودی نقدی ÷ بدهیهای جاری = نسبت وجه نقدی
نسبت سودآوری
این نسبت، سودآوری منابع درآمدی شرکت و تأثیری که بر کل سود شرکت دارد را به نمایش میگذارد. بدیهی است که کسب سود، هدف تمامی فعالیتهای مالی و اقتصادی است و به همین دلیل، نسبتهای سودآوری در تعیین کفایت مدیریت، توانایی شرکت در زمینه کسب سود و نرخ بازگشت سرمایه و البته هنگام ارزشگذاری شرکت در تحلیل بنیادی، شاخصهای مهمی محسوب میشوند.
نسبت بازده داراییها: نشان میدهد یک شرکت با استفاده از منابعی که در اختیار دارد، چگونه سود به دست میآورد و بازده ایجاد میکند.
بازده دارایی = سود خالص ÷ میانگین جمع داراییها
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام: چگونگی کسب سود با استفاده از سرمایه سهامداران
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص حقوق صاحبان سهام
نسبت حاشیه سود ناخالص: به ازای هر ریال مبلغ فروش، چه مقدار سود کسب شده است. نتیجهای که به دست میآیدآیدآ، توانایی شرکت در کنترل قیمت و مدیریت هزینههای تولید را به نمایش میگذارد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص ÷ فروش
نسبت سود عملیاتی: تأثیری که میزان فروش محصولات یا خدمات در سود عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی ÷ فروش
حاشیه سود خالص: از رقم فروش شرکت، چه مقدار به سود خالص تبدیل شده است.
حاشیه سود خالص = سود خالص ÷ فروش
نسبت اهرمی یا سرمایهای
این نسبت نشان میدهد که یک شرکت برای انجام تعهدات بلند مدت و میان مدت خود چقدر توانایی دارد و چه میزان منابع مالی برای تسویه بدهیها و حقوق صاحبان سهام در اختیار دارد.
نسبت بدهی: این نسبت نقش بدهیهای جاری و بلند مدت را در تامین کل داراییهای شرکت نشان میدهد.
نسبت بدهی = مجموع بدهیها ÷ داراییها × ۱۰۰
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه: منظور از ارزش ویژه رقمی است که با کم کردن بدهیهای شرکت از داراییها به دست میآید. این نسبت نشان میدهد چه مقدار از ارزش ویژه برای خرید داراییهای ثابت خرج شده است، شرکت چه مقدار نقدینگی دارد و توانایی بازپرداخت بدهیهای جاری آن چقدر است.
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه = دارایی ثابت ÷ ارزش ویژه
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه: این نسبت نشاندهنده قدرت بستانکارها در مقایسه با سهامداران است.
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه = کل بدهی ÷ ارزش ویژه
نسبت کل بدهی جاری به ارزش ویژه: این نسبت بدهی کوتاه مدتی است که از محل دارایی جاری پرداخت میشود و دارای نرخ بهره بالاتری نیز میباشد.
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه = بدهی جاری ÷ ارزش ویژه
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه: منظور از بدهی بلند مدت مواردی است که سر رسیدی بیشتر از یک سال دارند. در محاسبه این نسبت معمولاً عدد نهایی ضرب در ۱۰۰ میشود و به صورت درصد اعلام خواهد شد:
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه = بدهیهای بلند مدت ÷ ارزش ویژه
نسبت مالکانه: این نسبت نشان میدهد که چه مقدار از داراییهای شرکت متعلق به سهامداران است و سهامداران چقدر در تامین سرمایه نقش دارند.
نسبت مالکانه = ارزش ویژه ÷ کل داراییها
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهی: در این نسبت بین حقوق صاحبان سهام و وامها و اعتبارات شرکت مقایسه صورت میگیرد. رقم به دست آمده در ارزشگذاری شرکتها در تحلیل بنیادی اثرگذار خواهد بود.
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها = حقوق صاحبان سهام ÷ کل بدهیها
هر چه این نسبت بالاتر باشد، یعنی وامها و بدهیها کمتر هستند و در نتیجه، ریسک مالی شرکت کمتر است.
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل داراییهای ثابت: این نسبت نشان میدهد که سهامدارن چقدر در تأمین نقدینگی برای خرید داراییهای ثابت نقش دارند.
نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت = حقوق صاحبان سهام ÷ داراییهای ثابت × ۱۰۰
نسبت فعالیت یا کارایی
کاربرد داراییهای شرکت با مقایسه حجم فروش و سرمایهگذاری در داراییهای مختلف، بازدهی و راندمان شرکت را ارزیابی میکند.
نسبت دوره گردش موجودی کالا: گردش موجودی کالا نشان میدهد که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت، در یک بازه زمانی مشخص چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است. دوره گردش موجودی کالا یعنی برای این که کالای ساخته شده به فروش برسد، چه قدر زمان لازم است.
دفعات گردش کالا = بهای تمامشده کالای فروشرفته ÷ متوسط موجودی کالا
متوسط موجودی کالا = موجودی ابتدای دوره + موجودی انتهای دوره ÷ ۲
با محاسبه این موارد، میتوان دوره گردش موجودی کالا را محاسبه کرد:
دوره گردش کالا = ۳۶۰ ÷ دفعات گردش کالا
هر چه این نسبت بالاتر باشد، دوره رکود کالا در انبار شرکت کمتر و احتمالا کارایی عملیاتی آن بالاتر است.
نسبت گردش دارایی : چگونگی میزان کسب درآمد و تأثیر آن در شرکت
نسبت گردش دارایی = فروش خالص ÷ کل دارایی
نسبت گردش داراییهای ثابت: نشان میدهد داراییهای ثابت چه مقدار روی درآمد اثر میگذارند. ابتدا متوسط دارایی را به دست میآوریم:
متوسط دارایی =دوره ابتدای ثابت دارایی + دوره انتهای ثابت دارای ÷ 2
رقم به دست آمده را در فرمول زیر به کار میبریم:
نسبت گردش داراییهای ثابت = فروش خالص ÷ متوسط دارایی ثابت شرکت
نسبت دوره وصول مطالبات: این دوره به بازه زمانی میان فروش محصول و دریافت هزینه اشاره دارد. ابتدا گردش مطالبات را به دست میآوریم:
گردش مطالبات = نسیه فروش سالیانه ÷ متوسط مطالبات
رقم به دست آمده را در فرمول زیر به کار میبریم:
دوره وصول مطالبات = 360 ÷ گردش مطالبات
نسبت دوره گردش عملیات: مجموع دوره وصول مطالبات و گردش موجودی و دوره زمانی از ابتدای خرید مواد اولیه تا تولید و عرضه کالا میباشد.
دوره گردش عملیات = دوره گردش موجودی کالا + دوره وصول مطالبات + دوره تولید کالا
شرکتهای غیر تولیدی از فرمول زیر استفاده میکنند:
دوره گردش عملیات = دوره گردش موجودی کالا + دوره وصول مطالبات
هر چه این دوره گردش کوتاهتر باشد، مدت زمان تبدیل به وجه نقد کوتاهتر میباشد و در نتیجه شرکت، "سرمایه در گردش" کمتری را نیاز خواهد داشت.
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش: موجودی کالا و مقدار گردش سرمایه در شرکت
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا ÷ سرمایه در گردش
نسبت گردش سرمایه جاری: نشاندهنده تأثیر سرمایه در گردش
نسبت گردش سرمایه جاری = فروش ÷ سرمایه در گردش
نسبت دوره بازپرداخت بستانکاران: ابتدا دفعات پرداخت به بستانکاران و حساب متوسط آنها را به دست میآوریم:
حساب متوسط بستانکاران = حسابها و اسناد پرداخت ابتدا و انتهای دوره ÷ حساب متوسط بستانکاران
نتایج به دست آمده را در فرمول زیر استفاده میکنیم:
نسبت دوره بازپرداخت بستانکاران = 365 ÷ دفعات پرداخت به بستانکاران
نسبت P/E
یکی از رایجترین روشهای ارزشگذاری در تحلیل بنیادی استفاده از نسبت P/E میباشد. برای محاسبه قیمت تحلیلی سهم باید دو عامل سود تحلیلی سهم و P/E تحلیلی را در نظر بگیریم.
انواع نسبت های مالی
عملکرد شرکت / سود هر سهم (eps) = تعداد سهام منتشره ÷ سود خالص
ارزیابی شرکت/ نسبت قیمت به سود (p/e) = سود هر سهم ÷ قیمت روز هر سهم
نسبت ارزش دفتری هر سهم = تعداد سهام منتشره ÷ مجموع حقوق صاحبان سهام
دریافت سود سهام را نشان می دهند :
بازده سود سهام = قیمت بازار هر سهم ÷ سود سهام پرداختی به هر سهم
نسبت پرداختی سود هر سهم = سود هر سهم ÷ سود سهام پرداختی به هر سهم
نسبت های نقدینگی :
حاشیه ایمنی اعتباردهندگان / سرمایه در گردش = بدهیهای جاری – داراییهای جاری
توانایی پرداخت بدهیهای جاری از محل داراییهای جاری/ نسبت جاری = بدهیهای جاری ÷ داراییهای جاری
توانایی دقیقتر برای پوشش بدهیهای جاری/ نسبت آنی (سریع) = بدهیهای جاری ÷ ( (پ.پ + موجودی کالا) - داراییهای جاری
نسبتهای فعالیت :
نشان دهنده سرعت وصول مطالبات/ نسبت حسابهای دریافتنی = متوسط حسابهای دریافتنی ÷ ب.ت.ک.ف
متوسط حسابهای دریافتنی = 2 ÷ (حسابهای دریافتنی پایان دوره + حسابهای دریافتنی اول دوره (متوسط دوره وصول طلب = نسبت حسابهای دریافتنی ÷ 365 نشان دهنده سرعت گردش کالا/ نسبت گردش کالا = = متوسط موجودی کالا ÷ ب.ت.ک.ف متوسط موجودی کالا = 2 ÷ )موجودی کالا پایان دوره + موجودی کالا اول دوره ( نسبت دوره گردش کالا = نسبت گردش کالا ÷ 365
توانایی به کارگیری موثرداراییها/ گردش مجموع داراییها = متوسط مجموع داراییها ÷ فروش خالص
نسبتهای اهرمی :
نشان دهنده داراییهایی است که از طریق بدهیها تأ مین شدند/ نسبت بدهی = مجموع داراییها ÷ مجموع بدهیها
توانایی پرداخت بدهیها/ نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام / نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = مجموع بدهیها ÷ مجموع حقوق صاحبان سهام
تحمل شرکت در کاهش سود / پوشش هزینه بهره = هزینه بهره ÷ سود قبل از بهره و مالیات
نسبتهای سود آوری :
درصد هرریال فروش را نشان می دهد که پس از کسر ب.ت.ک.ف باقی می ماند/ نسبت سود نا خالص = فروش خالص ÷ سود نا خالص
سودآوری درآمدها را نشان می دهد/ نسبت سود خالص = فروش خالص ÷ سود خالص
(r.o.i) بازده سرمایه گذاریهابرای اندازه گیری عملکرد شرکت می باشند، 2 نسبت :میزان کارایی مدیریت در بکارگیری منابع موجود در جهت کسب سود/ بازده مجموع داراییها r.o.a = متوسط مجموع داراییها ÷ سود خالص بازده سرمایه گذاری صاحبان سهام را نشان می دهد/ بازده حقوق صاحبان سهام e.o. R = (حقوق صاحبان سهام ÷ مجموع داراییها ) × بازده مجموع داراییها
وبلاگ موسسه حسابداری افشار محاسب البرز
وبلاگ مقالات تخصصی استخراج شده از سایت رسمی موسسه حسابداری افشار محاسب البرز www.ama-acc.ir
تجزیه و تحلیل نسبت های مالی
نسبتهای مالی، از ابزارهای سودمند و مفیدی در تجزیه و تحلیل و تعیین صورتهای مالی شرکتها به حساب میآید، که با در اختیار قرار دادن نسبت برخی از اقلام مهمحسابداری که در صورتهای مالی منعکس شده اند ، درک جامع و صحیحی از واقعیتهای مهم، در بازه نتایج عملیات و وضعیت مالی یک شرکت را ارائه میدهند.
با بررسی عمیقتر و موشکافانه و تحلیل نسبتهای مالی میتوان به آسیبشناسی فعالیت مالی یک واحد تجاری نیز دست یافت. نسبتهای مالی به چهار گروه عمده تقسیم میگردند:
1 - نسبتهای نقدینگی: این انواع نسبتهای اهرمی مالی نسبتها توانایی و قدرت واحد تجاری در پرداخت بدهیهای کوتاه مدت، در سر رسیدهای مختلف را اندازهگیری میکنند.
2 - نسبتهای فعالیت: با این نسبت میتوان میزان کارآیی یک واحد تجاری را در کاربرد و بکارگیری انواع منابع خود را اندازهگیری نمود.
3 - نسبتهای اهرمی: تامین انواع نیازهای مالی از طریق ایجاد بدهی را نمایش میدهد. در واقع این انواع نسبتهای اهرمی مالی نسبتها تعیین کننده این موضوعست که واحد تجاری تا چه حد نیازهای مالی خود را از منابع دیگران تامین کرده است.
4 - نسبتهای سودآوری: میزان دستیابی به موفقیت واحد تجاری را در فرآیند کسب سود و روش تامین آن از محل درآمد، فروش و سرمایهگذاری را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد.
اکنون بشرح جامعی از طبقه بندی انواع نسبتهای اهرمی مالی چهارگانه فوق می پردازیم.
1- ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎي ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ: اشاره نمودیم که این نسبت ها ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ و ﻗﺪرت واحد تجاری را در ﭘﺮداﺧﺖ بدهی های کوتاه مدت در سر رسید را اندازه گیری نموده و خود به دو زیر گروه تقسیم می شوند.
1-1-نسبت جاری یا نسبت سرمایه درگردش که از حاصل عملیات جبری تقسیم دارائیهاي جاري به بدهیهاي جاري بدست می آید و به عنوان شاخص توانایی واحد تجاری در پرداخت تعهدات کوتاه مدت از محل دارائیهاي جاري به بشمار می روند. این نسبت تعیین میکند که بستانکاران می توانند اطمینان داشته باشند که مطالبات آنان در سررسید باز پرداخت می گردد واحد این نسبت، عددی مثبت و معمولا بزرگتر از عدد یک است که البته هر چقدر بیشتر باشد انواع نسبتهای اهرمی مالی از نظر اعتباردهندگان بهتر و مطلوب تر است.
1-2: ﻧﺴﺒﺖ آﻧﻲ:این نسبت از حاصل عملیات جبری تقسیم دارائیهاي سریع بر جمع بدهیها حاصل میگردد، دارائیهاي سریع شامل وجوه نقد و بانک، اوراق بهادار کوتاه مدت و حسابهاي دریافتنی میباشد ، اقلامی همچون موجودي کالا، پیش پرداختها در محاسبه این نسبت لحاظ نمی شود تا بستانکاران و اعتباردهندگان کوتاه مدت بهتر بتوانند نقدینگی واحد تجاري را در بازپرداخت بدهی ها مورد ارزیابی قرار دهند.
2:ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎي ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ: با این نسبت می توان میزان ﻛﺎرآﻳﻲ یک واحد تجاری را در ﻛﺎرﺑﺮد انواع منابع خود اﻧﺪازه ﮔﻴﺮي نمود و خود به چهار شاخص اصلی قابل تقسیم میباشد.
2-1- گردش موجودی :این نسبت حاصل عبارت جبری تقسیم بهاي تمام شده کالاي فروش رفته بر متوسط موجودي یک دوره مالی بدست می آید (دقت گردد که بهاي تمام شده کالاي فروش رفته با عدد فروش اشتباه نگردد چنان که فروش در برگیرنده سود عملیاتی می باشد). پائین بودن این نسبت ممکن است ناشی از کاهش فروش یا افزایش موجودي طی دوره مالی باشد افزایش موجودي طی دوره ناشی از پیامدهایی همچون افزایش هزینه نگهداري و جریان خروجی نقدي در بر میگیرد. گردش بالاي موجودي ممکن است مشکلات کسري موجودي در پاسخگویی به نیازهاي مشتریان را سبب گردد.
2-2- گردش حسابهاي دریافتنی: این نسبت حاصل عبارت جبری از تقسیم خالص فروش نسیه بر متوسط حسابهاي دریافتنی به میباشد. در عمل صورت کسر بدلیل آنکه اغلب واحدهای تجاری فروش نسیه را به طور جداگانه گزارش نمی کنند، حاصل جمع فروش هاي طی یک دوره مالی است .
2-3-متوسط دوره وصول مطالبات: این نسبت حاصل عبارت جبری متوسط روزهایی که طول می کشد تا فروش نسیه وصول شود را میباشد و از تقسیم عدد 360 روز برگردش بدهکاران ناشی میگردد.
2-4- گردش جمع دارائی ها: این نسبت حاصل عبارت جبری تقسیم خالص فروش بر متوسط دارائی ها در یک دوره مالی میباشد. این نسبت بر چگونگی بهره وري و استفاده ازدارائیها تاکید جدی دارد.
3: ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎي اﻫﺮﻣﻲ: این نسبت تعیین کننده ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻧﻴﺎزﻫﺎي ﻣﺎﻟﻲ از ﻃﺮﻳﻖ اﻳﺠﺎد ﺑﺪﻫﻲ را میباشد. در واﻗﻊ اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ واحد تجاری ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ ﻧﻴﺎزﻫﺎي ﻣﺎﻟﻲ ﺧﻮد را از ﻣﻨﺎﺑﻊ سایرین ﺗﺎﻣﻴﻦ کرده اﺳﺖ و در دو شاخص دسته بندی می گردند.
3-1 -نسبت جمع بدهی ها به جمع دارائیها: این نسبت حاصل عبارت جبری توانائی شرکت در تحمل کاهش خالص دارائی ها براثر زیان هاي وارده بدون به مخاطره افتادن منابع اعتبار دهندگان میباشد، به هر میزان که این نسبت بالا باشد، نشان دهنده ریسک بالاي اعتبار دهندگان می باشد. عدد قابل پذیرش و مطلوب برای این نسبت بستگی به ثبات سودآوري در طول سال های متوالی و مختلف دارد هر چه ثبات سودآوري تاریخی بیشتر باشد اعتبار دهندگان و سرمایه گذاران نسبت هاي بالاتري را تحمل و پذیرش خواهند کرد
3-2-نسبت دفعات پرداخت بهره :این نسبت حاصل فرآیند محاسباتی است که بطور معمول از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات بر هزینه بهره بدست خواهد آمد . این نسبت براي میزان ارزیابی توان واحد تجاري در پرداخت هزینه بهره و سود تضمین شده سالیانه کاربرد دارد.
4- ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎي ﺳﻮد آوري : مبین ﻣﻴﺰان ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺷﺮﻛﺖ در تحصیل و کسب ﺳﻮد و نحوه ﺗﺎﻣﻴﻦ آن از منبع درآﻣﺪ، ﻓﺮوش و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاري را ﻣﻮرد ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻗﺮار ﻣﻲ دﻫﺪ و بسته به نوع تحلیل در هفت شاخص قابل تقسیم بندی میباشد.
4-1-نسبت سود خالص به فروش: این نسبت از حاصل عبارت جبری تقسیم سود خاص بر فروش خالص بدست میآید و میزان بازدهی را به ازاي هر ریال از فروش نشان میدهد. ضعف این نسبت این میباشد که بسیاري از هزینه ها و مخارج همانند هزینه تامین مالی و سود تضمین شده که در محاسبه سود خالص لحاظ شده اند ارتباطی به فعالیت فروش نداشته ولی در عدد نسبت محسوس میباشد.
4-2-نسبت سود عملیاتی به فروش: این نسبت از حاصل عبارت جبری تقسیم سودعملیاتی به فروش خالص بدست می آید اقلام غیر عملیاتی همچون درآمد و هزینه بهره، سود و زیان واگذاري دارائیها در محاسبه سود عملیاتی منظور نمی شود این نسبت معیار قویتر و کارآمد تری براي ارزیابی و سنجش سودآوري و فروش میباشد.
4-3-نسبت سود خالص به متوسط دارائیها: این نسبت از حاصل عبارت جبری تقسیم سود خالص به جمع دارائیها بدست میآید و معیار بهتري براي سنجش سودآوري شرکت در مقایسه با نسبت سود خالص به فروش و نسبت سود عملیاتی است به این دلیل که توان مدیریت را در بکار گیري موثر و هدفمند از دارائیها در ایجاد سود خالص نمایش میدهد.
4-4- نسبت بازده حقوق صاحبان سهام: این نسبت از حاصل عبارت جبری تقسیم سود خالص منهاي سود سهام ممتاز بر متوسط حقوق صاحبان سهام بدست می آید .این نسبت میزان موفقیت و کارآمدی مدیریت را در حداکثر نمودن بازده سهامداران عادي را نمایش میدهد.
4-5-در آمد هر سهم: این نسبت از حاصل عبارت جبری تقسیم سود خالص منهاي سود سهام ممتاز برتعداد سهام عادي بدست می آید.روند افزایش این نسبت تعیین کننده میزان رشد یک واحد تجاري است که از دیدگاه سرمایه گذاران رشد بالقوه بسیار مطلوب و موثر است و روند کاهشی سرمایه گذاران و سهامداران را نگران خواهد نمود.
4-6-نسبت قیمت به سود: این نسبت از حاصل عبارت جبری تقسیم ارزش بازار به سود هر سهم بدست می آید.
4-7 -بازده سود سهام: این نسبت از حاصل عبارت جبری تقسیم سود عادي برارزش بازار هر سهم قابل محاسبه است.
زیربنای تجزیه و تحلیل نسبت های مالی وجود صورتهای مالی است. صورتهای مالی محصول نهایی نظام حسابداری می باشد.کارآمد بودن نسبتهای مالی که از صورتهای مالییک واحد تجاری استخراج میگردد ارتباط بسیار نزدیکی به کارآمدی صورتهای مالی دارد.طبیعی است به هر میزان که نظام جامع عملیاتی حسابداری قوی و موثر باشد در نتیجه کیفیت صورتهای مالی ارتقاء پیدا نموده و نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی وابستگی شدیدی به نظام جامع عملیاتی حسابداری دارد.
به بیان دیگر انواع نسبتهای اهرمی مالی از مزایای عمده وجود یک نظام جامع حسابداری ، صرفنظر از کارکردهای کنترلی و انتظاراتی ذینفعان و همچنین الزامات قانونی می توان به فراهم آمدن بستری مناسب در ایجاد انواع شاخص های مهم در ارزیابی یک واحد تجاری اشاره نمود.
موسسه حسابداری افشار محاسب البرز مجری انواع خدمات حسابداری در کرج
موسسه حسابداری افشار محاسب البرز ارائه کننده بهترین خدمات حسابداری در کرج ، امور مالیاتی در کرج ، حسابرسی در کرج و خدمات آموزش حسابداری در کرج دارای اعتبار حرفه ای بالا در میان تمامی موسسات حسابداری کرج ، موسسات حسابرسی کرج و شرکتهای حسابداری کرج
نسبت های مالی و استفاده کاربردی از آن
نسبت های مالی (Financial Ratios) را می توان از جمله ابزار سودمند در تعیین ﻣﻮﻗﻌﻴﻴﺖ ﻣﺎﻟﻲ ﺷﺮﻛﺘﻬﺎ به حساب آورد.در داشبورد تحلیلی نماسهم سعی گردیده به جهت محاسبه این نسبت ها از منابع رسمی آزمون CFA و یا کتب معتبر مالی استفاده گردد و علاوه بر آن این نسبت ها مبتنی بر صورت های مالی حسابرسی شده پایان سال مالی شرکت ها محاسبه گردیده اند.لازم به ذکر است نسبت محاسبه شده در آخرین ستون نمودار مبتنی بر آخرین صورت مالی منتشره شده شرکت می باشد (برای مثال نسبت های مالی پالایشگاه نفت تهران را مشاهده کنید) همچنین توجه نمایید و بررسی نسبت مالی یک شرکت به تنهایی بیان گر تمامی جوانب پر اهمیت شرکت نمی باشد و در بسیاری از مواقع لازم تا مقادیر را با مقدار نسبت مالی در متوسط صنعت آن شرکت مقایسه صورت گیرد.
انواع نسبت های مالی
- نسبتهای سودآوری
- نسبتهای نقدینگی
- نسبتهای فعالیت
- نسبتهای اهرمی
- نسبتهای ارزشگذاری و رشد
در این نوشتار قصد داریم تعدادی از این نسبت ها را معرفی کنیم.
ﻧﺴﺒﺖ های ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ:
نسبت جاری :
این نسبت از تقسیم دارایی های جاری به بدهی های جاری تشکیل میگردد و بیان گر آن است که وضعیت جاری شرکت از لحاظ دارایی های سریع الوصول چگونه است هر چقدر میزان این نسبت بالاتر باشد نشان دهنده توانایی مالی شرکت در پرداخت بدهی های بلند مدت خود می باشد به این نکته باید توجه کرد که بالاتر بودن این نسبت بیشتر از متوسط صنعت در شرایط وجود تورم بالا ممکن است نشان دهنده عدم به کار گیری مناسب منابع در سرمایه گذاری های شرکت باشد.
فرمول محاسبه نسبت جاری در سایت نماسهم به شکل زیر است.
دارایی های جاری
نسبت آنی:
این نسبت بیان گر قدرت شرکت در تامین نیاز های لحظه ای و بدهی های کوتاه مدت است این نسبت در صورتی که مقدار بالاتر از صد را دارا باشد، نشان از وضعیت مطلوب در برخورد با شرایط بحرانی و بدهی های کوتاه مدت را می دهد و مقادیر کمتر از صد چالش جدی در فعالیت های جاری شرکت را بازگو می نماید.
فرمول محاسبه نسبت آنی در سایت نماسهم به شکل زیر است.
پیش پرداخت ها – موجودی مواد و کالا – دارایی های جاری
در مجموع می توان بیان نمود نسبت های نقدینگی وضعیت نقدینگی شرکت را در یک مقطع زمانی معین می نماید.این مطلب کمک خواهد کرد از آن به عنوان شاخصه ای قدرتمند جهت ارزیابی کیفیت سود شرکت ها استفاده نماییم.به طور مثال شرکت هایی که در صورت های مالی تعهدی خود میزان سود / درامد خود را به طور مستمر افزایش می دهند می بایست بازتاب چنین رویکردی در افزایش نقدینگی شرکت موثر باشد حال انکه چناچه به طور نسبی شاهد کاهش نسبت آنی شرکت باشیم میتوانیم چنین برداشت نماییم که شرکت در حال فروش محصولات خود عمدتا به شکل نسیه و بازپرداخت بلند مدت است و از این موضوع چنین میتوان برداشت نمود که شرکت دارای مشکل در بخش فروش محصول خود است که منجر میشود شرکت برای باقی ماندن در بازار رقابت دست به فروش نسیه و دادن امتیازات بیشتر به مشتریان است .
وضعیت تبادلات مالی با سایر ذینفعان
نسبت های مالی ابعاد دیگری را از تحلیل بنیادی شرکت ها نیز مشخص می نمایند و ان وضعیت تبادلات مالی کوتاه مدت شرکت با سایر ذینفعان است که از آن جمله تامین کنندگان مواد اولیه شرکت هستند بالا بودن نسبت های جریان نقدی یا به طور کلی نسبت های نقدینگی این موضوع را بیان مینماید که احتمالا شرکت دارای مزیت نسبی نسبت به حجم یا تقاضای خرید خود از سایرین است که این امر کمک کرده تا بتواند قدرت چانه زنی خود را در خرید مدت دار افزایش دهد.از سوی دیگر بازار مصرف محصولات خود نیز در کنترل یا تسلط نسبی شرکت میباشد که توانسته اجناس خود را به طور عمدتا نقدی یا کوتاه مدت بفروش برساند این موضوع در سوی دیگر نیز مورد اهمیت است از این جهت که بالا رفتن نسبت های مالی نقدینگی (نسبت جاری) ممکن است به جهت افزایش ذخایر مواد اولیه یا محصولات شرکت باشد که بسیار موثر است.
نسبت های مالی و موجودی مواد و کالا
همان طور که عنوان کردیم بالا بودن نسبت مالی نقدینگی در کنار بالا رفتن موجودی مواد و کالاهای شرکت میتواند شامل اطلاعات پر اهمیتی باشد اهمیت این موضوع از این نظر است که چنانچه نسبت آنی رشد کمتری در مقایسه یا نسبت جاری داشته باشد و از طرف دیگر رشد قابل قبولی در موجودی کالا در صورت مالی مشاهده انواع نسبتهای اهرمی مالی به معنی آن است که شرکت نه از جهت فروش بیشتر وضعیت نقدینگی خود را بهبود داده بلکه این افزایش ناشی از ایجاد رکود در بازار محصولات است.البته میتوان به این موضوع نیز توجه کرد که ممکن است این مسئله ناشی از دید مدیرت شرکت نسبت به آینده تورمی محصولات بوده باشد که تخمین زده است میتواند با نگهداری یا خرید بیشتر مواد مورد نیاز خود شرکت را از ریسک نوسانات بازار خارج نموده و از آن به عنوان مزیت رقابتی خود در آینده استفاده نماید.
از نسبت آنی چطور استفاده کنیم؟
همان طور که عنوان کردیم هدف از بررسی نسبت های نقدی بررسی جریان پایدار نقدینگی به شرکت است و داشتن اعداد مناسبی برای این نسبت ها درست بودن استراتژی توسعه شرکت و حصول اطمینان از حفظ جریان نقد آزاد شرکت ها منجر میگردد با این حال بررسی وجود اعداد بیشتر از میانگین صنعت نیز چنان مطلوب نیست و میتواند نشان دهنده بلااستفاده ماندن منابع تولیدی شرکت باشد بخصوص اینکه در اقتصاد خود دچار رشد تورمی بالا باشیم.استراتژی مدیریتی بلندمدت شرکت ها در چنین شرایطی در ابتدا میتواند گسترش بازار فروش و در گام بعد افزایش یا گسترش تولیدات شرکت باشد یا در صورت افق سرمایه گذاری کوتاه مدت میتواند سرمایه گذاری در سایر صنایع یا شرکت ها باشد. در نوشتار آینده چند مثال کاربردی از این نسبت را عنوان خواهیم کرد
7 ارسال شده در “ نسبت های مالی و استفاده کاربردی از آن ”
سلام و عرض ادب
ممنونم از مطلب جامع و کاملتون فقط یک سوالی که داشتم در صورتی که امکان داره یک نمونه کامل از تحلیل نسبت آنی هم و شکل فرمول محاسبه نسبت آنی برای سال جاری درج بفرمایید هم اگر امکان داره یک نمونه کامل شامل ترازنامه و سود وزیان یک شرکت رو هم برای محاسبه این نسبت تحلیل بفرمایید
و سوال انواع نسبتهای اهرمی مالی دوم هم که داشتم برای تحلیل بنیادی وضعیت نقدینگی شرکت های بورسی اطلاعات مربوطه را از گزارش مالی شرکت فرضا دوره سه ماهه با صورت حسابرسی شده سالیانه شرکت سهامی مقایسه کرد یا با ترازنامه شرکت در دوره مشابه سال قبل
با سلام و ممنون از اینکه مطالب برای شما مفید بوده
در خصوص سوال اول حتما یک تحلیل جامع از نسبت های نقدینگی برای شما تهیه میکنم
و در خصوص سوال دوم ما در هنگامی که میخواهیم عملکرد شرکت رو بررسی کنیم لازمه در دوره مشابه مقیاس صورت بگیره چون اغلب در خصوص سهام هایی که عملکرد مالی فصلی یا مقطعی دارند تحلیل دقیق تری میشه داشت
با این حال نسبت های که سرفصل های حسابداری را در ترازنامه دارند کمتر به تحلیل بنیادی مقطعی حساس هستند و شرکت های که بر مبنای مقادیر صورت سود و زیان یا صورت جریان نقد حاصل میشوند حساسیت بیشتری باید به خرج داد
با درود . فرمول نسبت آنی ( نسبت سریع ) که در مبحث تشریح نسبتهای مالی آمده اشتباه می باشد . فرمول محاسبه صحیح : دارایی های جاری ( به استثناء موجودی های انبار + سفارشات و پیش پرداختها ) تقسیم بر بدهی های جاری
در حالیکه ادمین شما صورت تقسیم رو کلا منفی و کسر کرده .
لطفا در صورت صلاحدید تصحیح بفرمائید . با سپاس رامین عباسی . مدیر مالی شرکت آذر باتری ارومیه ( سهامی عام )
ممنون از توجهتون
با سلام اشتباهی که شما منظورتونه به خاطر وجود پرانتز در فرمول شما است.
در کل “موجودی مواد و کالا” انواع نسبتهای اهرمی مالی چون دیر به وجه نقد تبدیل میشه و “پیش پرداختها” به دلیل اینکه اصولا به وجه نقد تبدیل نمیشه از دایره “داراییهای جاری” خارج میشن.
نسبت های مالی چیست؟
تحلیل نسبت های مالی با مقایسهی دو قلم در صورتهای مالی انجام میشود. نسبت نهایی میتواند به شیوهای تفسیر شود که با تفسیر هر قلم به شکل جداگانه امکانپذیر نیست. نسبت های مالی را میتوان براساس آنچه که اندازهگیری میکند؛ دستهبندی کرد: سودآوری، نقدینگی، فعالیت، اهرم، ارزشگذاری و رشد که هر کدام از آنها زیرمجموعههای خود را دارند.
فهرست نسبت های مالی
در اینجا فهرستی از نسبت های مالی مختلف معرفی میشود. در نظر داشته باشید که اکثر نسبتها را میتوان با ضرب کردن در عدد ۱۰۰، به درصد تبدیل کرد. هر نسبت به طور خلاصه معرفی میشود.
نسبتهای سودآوری
این نسبتها میزان ﻣﻮفقیت ﺷﺮﻛﺖ را درﻛﺴﺐ ﺳﻮد ﻣﻮرد ﺗﺠﺰیه و تحلیل ﻗﺮار میدﻫﺪ.
۱. نسبت سود ناخالص = سود ناخالص / فروش خالص
این نسبت میزان سود ناخالص تولید شده از فروش را ارزیابی میکند. سود ناخالص برابر با فروش خالص(فروش منهای بازده فروش، تخفیفها و اندوختهها) منهای هزینهی فروش است.
۲. بازده فروش = درآمد خالص / فروش خالص
این نسبت به عنوان «حاشیهی سود خالص» یا «نسبت سود خالص» نیز شناخته میشود و درصد درآمد ناشی از فروش را میسنجد. به طور معمول، هر چه عدد این نسبت بالاتر باشد، بهتر است.
۳. بازده داراییها = درآمد خالص / میانگین کل داراییها
در تحلیل مالی، این نسبت بازده سرمایهگذاری را اندازه میگیرد. همچنین جهت ارزیابی کارآیی مدیریت در استفاده از داراییها برای تولید درآمد به کار میرود.
۴. بازده حقوق صاحبان سهام = درآمد خالص / میانگین حقوق صاحبان سهام
درصد درآمد ناشی از هر ریال از حقوق صاحبان سهام را میسنجد.
نسبتهای نقدینگی
این نسبتها ﺗﻮاﻧﺎیی و ﻗﺪرت شرکت را در ﭘﺮداﺧﺖ بدهیهای کوتاه مدت نشان میدهد.
۱. نسبت جاری = داراییهای جاری / بدهیهای جاری
توانایی یک شرکت برای پرداخت تعهدات کوتاهمدت را با استفاده از داراییهای جاری (وجه نقد، اوراق بهادار قابل تبدیل، دریافتیهای جاری، موجودی و پیشپرداختها) ارزیابی میکند.
۲. نسبت آنی = داراییهای آنی / بدهیهای جاری
این نسبت، توانایی یک شرکت در پرداخت تعهدات کوتاهمدت را با استفاده از انواع نقدیتری از داراییهای جاری یا «داراییهای آنی» (وجه نقد، اوراق بهادار قابل تبدیل و حسابهای دریافتنی) میسنجد.
۳. نسبت نقدی = (وجه نقد + اوراق بهادار قابل تبدیل) / بدهیهای جاری
توانایی یک شرکت برای پرداخت بدهیهایش را با استفاده از وجه نقد و اوراق بهادار قابل تبدیل، اندازه میگیرد. اوراق بهادار قابل تبدیل، ابزار وام کوتاهمدتی هستند که به اندازهی وجه نقد ارزش دارند.
۴. سرمایهی در گردش خالص = داراییهای جاری – بدهیهای جاری
تعیین میکند که آیا یک شرکت میتواند با داراییهای جاری خود، تعهدات جاری خود را بپردازد؛ و اینکه مازاد یا کمبود چقدر است.
نسبتهای فعالیت
به کمک این نسبتها میتوان میزان ﻛﺎرآیی یک ﺷﺮﻛﺖ را در ﻛﺎرﺑﺮد منابع خود اﻧﺪازه گیری نمود.
۱. گردش مطالبات = فروش نسیهی خالص / میانگین حسابهای دریافتنی
کارآیی بسط نسیه و وصول آن را میسنجد. این نسبت میانگین تعداد دفعاتی را که شرکت در یک سال به وصول حسابهای باز خود میپردازد، نشان میدهد. نسبتهای بالا دلالت بر نسیهی مؤثر و فرآیند وصول دارند.
۲. میانگین دورهی وصول مطالبات = ۳۶۰ روز / گردش مطالبات
این نسبت به «گردش مطالبات برحسب روز» یا «دورهی وصول» معروف است و میانگین تعداد روزهایی را که یک شرکت مطالباتش را وصول میکند، اندازه میگیرد. هرچه این نسبت کوچکتر باشد، بهتر است. البته گاهی افراد به جای ۳۶۰، از عدد ۳۶۵ استفاده میکنند.
۳. گردش موجودی =هزینهی فروش / میانگین موجودی
نمایانگر تعداد دفعاتی است که موجودی، فروخته و جایگزین شده است. در نظر داشته باشید که بعضی نویسندگان در فرمول بالا، به جای هزینهی فروش از فروش استفاده میکنند. نسبت بالا نشاندهندهی این است که شرکت در مدیریت موجودیهایش کارآمد است.
۴. میانگین دورهی موجودی = ۳۶۰ روز / گردش موجودی
به عنوان «گردش موجودی برحسب روز» نیز شناخته میشود و نمایانگر تعداد روزهایی است که موجودی در انبار میماند. به عبارت دیگر، تعداد روزها را از زمان خرید موجودی تا فروش آن، میسنجد. همانند میانگین دورهی وصول مطالبات، هر چه این نسبت کوچکتر باشد بهتر است.
۵. گردش حسابهای پرداختنی = خریدهای نسیهی خالص / میانگین حسابهای قابل پرداخت
تعداد دفعاتی که یک شرکت حسابهای پرداختنیاش را در طول یک دوره میپردازد، نشان میدهد. نسبت کوچک طرفدار بیشتری دارد، چون بهتر است که پرداختها را تا حد امکان به تأخیر انداخت تا بتوان از پول برای اهداف مولد بیشتری استفاده کرد.
۶. میانگین دورهی پرداختنی = ۳۶۰ روز / گردش حسابهای پرداختنی
این نسبت به «گردش حسابهای پرداختنی بر حسب روز» یا «دورهی پرداخت» نیز معروف است و عدد میانگین روزهای سپری شدهی پیش از پرداخت تعهدات به عرضهکنندگان را میسنجد. برخلاف میانگین دورهی وصول مطالبات و میانگین دورهی موجودی، هرچه این نسبت بیشتر باشد، بهتر است (که در بالا توضیح داده شد).
۷. دورهی گردش عملیات = دورهی تولید و گردش کالا+ دورهی وصول مطالبات
تعداد روزهایی را که یک شرکت، چرخهی عملیاتی (مثلا خرید کالا، فروش آن، وصول میزان بدهی) را کامل میکند، میسنجد. هر چه چرخهی عملیاتی کوتاهتر باشد، یعنی شرکت فروش و وصول وجه نقد را سریعتر انجام میدهد.
۸. چرخهی تبدیل وجه نقد = چرخهی عملیاتی – میانگین دورهی پرداختنی
این نسبت میزان سرعت یک شرکت در تبدیل وجه نقد به وجه نقد را اندازه میگیرد. چرخهی تبدیل وجه نقد نمایانگر تعداد روزهایی است که یک شرکت برای خریدهایش پرداخت میکند، آنها را میفروشد و مقدار بدهی را وصول میکند. به طور معمول، این چرخه نیز همچون چرخهی عملیاتی، هرچه کوتاهتر باشد، بهتر است.
۹. گردش کل دارایی = فروش خالص / میانگین کل داراییها
کارآیی کلی یک شرکت در فروش را با استفاده از داراییهایش میسنجد. این فرمول شبیه بازده داراییهاست، با این تفاوت که به جای درآمد خالص، از فروش خالص استفاده میشود.
نسبتهای اهرمی
ﺗﺎمین نیازﻫﺎی مالی از ﻃﺮیق ایجاد بدهی را ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ. در واﻗﻊ این ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎ تعیین میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ نیازﻫﺎی
۱. نسبت بدهی = کل بدهیها / کل داراییها
نسبت داراییهای شرکت را که با بدهیها (تعهدات به شخص ثالت) سرمایهگذاری شده است، میسنجد. نسبت بدهی همچنین میتواند با استفاده از فرمول: ۱ منهای نسبت سرمایه، محاسبه شود.
۲. نسبت سرمایه = کل سرمایه / کل داراییها
نسبت کل داراییهایی که توسط سرمایه بهدست آمده است (مثلا سهام صاحبان و سود تجمعی شرکت) را تعیین میکند. نسبت سرمایه همچنین میتواند با استفاده از فرمول: ۱ منهای نسبت بدهی، بهدست آید.
معکوس نسبت سرمایه به عنوان ضریب فزایندهی سرمایه نیز شناخته میشود که برابر با کل داراییها تقسیم بر کل سرمایه است.
۳. نسبت بدهی-سرمایه = کل بدهیها / کل سرمایه
ساختار سرمایهی یک شرکت را ارزیابی میکند. نسبت بدهی-سرمایهی بیشتر از ۱ دلالت بر این دارد که شرکت زیر بار بدهی است و عدد کمتر از ۱ یعنی شرکت محافظهکار است.
۴. توان پرداخت بهره = سود قبل از بهره و مالیات / هزینهی بهره
تعداد دفعاتی را که هزینهی بهره به درآمد تبدیل شده است، میسنجد و مشخص میکند که آیا شرکت میتواند هزینهی بهرهاش را با استفاده از سود تولید شده بپردازد یا خیر.
نسبتهای ارزشگذاری و رشد
این نسبتها نشانگر پتانسیل یک شرکت برای رشد در آینده است.
۱. سود هر سهم (درآمد خالص – سود سهم ممتاز)/ میانگین سهام عادی معوقه
این نسبت، نسبت عواید هر سهم از سهام عادی را نشان میدهد. سود سهام ترجیحی از درآمد خالص کم میشود تا عوایدی در دسترس برای سهامداران عادی مشخص شود.
۲. نسبت قیمت به سود= قیمت بازار هر سهم / سود هر سهم
برای ارزیابی اینکه آیا سهامی بیش از حد گران یا ارزان است استفاده میشود. نسبت قیمت به سود نسبتا پایین میتواند نشاندهندهی این باشد که شرکت زیر قیمت است. به طور معکوس، سرمایهگذاران از شرکتهایی با نسبت قیمت به سود بالا، انتظار نسبت رشد بالاتری دارند.
۳. نسبت پرداخت سود سهام = سود نقدی هر سهم / سود هر سهم
نسبت درآمد خالصی که به مالکان تعلق میگیرد را تعیین میکند. همهی درآمد تعلق نمیگیرد، چون نسبت قابل توجهی برای عملیات سال آینده نگه داشته میشود.
۴. نسبت بازده سود سهام = سود نقدی هر سهم / قیمت بازار هر سهم
درصد بازگشت از طریق سود نقدی را در زمان مقایسه با قیمت پرداخت شده برای سهام اندازه میگیرد. بازده بالا برای سرمایهگذارانی جذاب است که به جای افزایش ارزش سرمایهی طولانیمدت، به دنبال سود نقدی هستند.
۵. ارزش دفتری هر سهم = حقوق صاحبان سهام عادی / میانگین سهام عادی
نشاندهندهی ارزش سهام بر پایهی هزینهی تاریخی آن است. ارزش حقوق صاحبان سهام عادی در دفاتر شرکتی بر میانگین سهام عادی پرداخت نشده تقسیم میشود.
نتیجهگیری
یک توصیهی مهم این است که در زمان محاسبهی یک نسبت که شامل یک قلم صورتِ درآمدی و یک قلم ترازنامه میشود، حتما قلم ترازنامه را به شکل میانگین حساب کنید. دلیل این کار این است که قلم صورت درآمد وابسته به یک دورهی کامل فعالیت است. قلم ترازنامه نیز باید منعکسکنندهی کل دوره باشد و به همین دلیل است که ما میانگین را حساب میکنیم.
نسبت های مالی دیگری نیز علاوه بر فهرست بالا وجود دارند، اما نسبتهای ذکر شده در این مقاله رایجترین نسبتهای مورد استفاده در ارزیابی کسبوکار هستند. در تفسیر نسبتها، بهتر است که برای مقایسه، مبنایی مثل نسبتهای تاریخی و استانداردهای صنعتی داشته باشید.
دیدگاه شما