شاخص های تولید: شاخص های اصلی و نمونه ها
شاخص های تولید معیارهای متفاوتی هستند که شرکتها برای ارزیابی ، تجزیه و تحلیل و نظارت بر فرایندهای تولید استفاده می کنند. این معیارهای عملکرد معمولاً برای ارزیابی موفقیت در برابر اهداف و اهداف استراتژیک خاص استفاده می شود.
اندازه گیری ، تجزیه و تحلیل و بهبود شاخص های تولید به طور موثر به همان سادگی که به نظر می رسد نیست. در حالی که شاخص های خاصی وجود دارد که برای عملکردهای خاص شغلی به خوبی کار می کنند ، اما معمولاً به ترکیبات مختلفی از شاخص ها برای اطمینان از تحقق هدف تجارت گسترده تر نیاز است.
در تولید ، هر حوزه بهبود یا هدف استراتژیک به طور کلی به شاخص های متعددی نیاز دارد. اینها در اطراف هدف استراتژیک خاص شما گروه بندی شده اند.
سازمان MESA (انجمن راه حل های سازمانی تولیدی) تحقیقاتی را برای کمک به بازار تولید در شناسایی مهمترین شاخص ها انجام داده است.
با دستیابی به این شناسایی شاخص ها ، سازمان به تصمیم گیرندگان کمک می کند تا اهمیت این شاخص ها و همچنین ارتباط آنها با برنامه های اندازه گیری و استفاده از راه حل های اندازه گیری را درک کنند. نرم افزار.
شاخص های اصلی تولید
طبق آخرین بررسی شاخص ها ، در زیر شاخص های تولید بیشتر مورد استفاده سازندگان دسته ای ، فرآیندی و ترکیبی است:
برای بهبود تجربه مشتری و زمان پاسخگویی
زمان چرخه تولید
مدت زمان لازم برای تولید یک محصول مشخص را اندازه گیری می کند ، از زمان صدور سفارش تولید تا زمان تحویل محصولات نهایی.
زمان ایجاد تغییرات
این زمان برای تغییر خط تولید ، از زمان اتمام یک محصول ، برای شروع تولید یک محصول متفاوت ، اندازه گیری می شود.
برای بهبود کیفیت
عملکرد با کیفیت
درصد محصولاتي را كه براي اولين بار در طي فرآيند توليد به درستي توليد شده اند ، بر اساس مشخصات ، بدون ضايعات و دوباره كار كردن نشان مي دهد.
رد مشتری یا بازگشت محصول
بر اساس دریافت محصولات معیوب یا خارج از مشخصات ، تعداد دفعات مشتری محصولات را پس می زند و آنها را پس می دهد.
میزان رد
درصدی از واحدهای تولیدی است که در طی یک دوره زمانی خاص یا تعداد زیادی رد می شوند.
برای بهبود کارایی
عملکرد تولید
مقدار محصولی را که در مدت زمان مشخصی روی دستگاه ، خط یا کارخانه تولید می شود اندازه گیری می کند.
استفاده از ظرفیت
نشان می دهد که چه مقدار از کل ظرفیت تولید در هر زمان استفاده می شود.
اثربخشی کلی تیم
این شاخص چند بعدی ضریب در دسترس بودن کیفیت x عملکرد x است و برای نشان دادن اثربخشی عمومی مراکز تولید یا یک خط تولید کامل استفاده می شود.
برنامه تولید یا دستاورد
این ارزیابی می کند که در یک برنامه زمانی مشخص به چند درصد از زمان تولید مطلوب رسیده است.
برای کاهش موجودی کالا
موجودی / شیفت
استفاده کارآمد از مواد موجودی را اندازه گیری کنید. این محاسبه با تقسیم هزینه کالای فروخته شده بر متوسط موجودی تولید شده برای تولید آن کالا محاسبه می شود.
برای اطمینان از انطباق با استانداردها
حوادث بهداشتی و ایمنی
تعداد حوادث بهداشتی و ایمنی را که در طی یک دوره زمانی مشخص ثبت شده اند اندازه گیری می کند.
تعداد رویدادهای عدم انطباق در یک سال
تعداد دفعاتی را که یک نیروگاه خارج از دستورالعمل های قوانین انطباق نظارتی طی یک دوره یک ساله کار می کند ، اندازه گیری می کند. این نقض ها باید از نظر زمان خاص عدم انطباق ، دلایل و مصوبه ها کاملاً مستند باشد.
برای کاهش تعمیر و نگهداری
درصد سفارشات کار پیشگیری و نگهداری در مقابل اصلاحی
نشانگر میزان نگهداری پیشگیرانه در مقایسه با تعمیر و نگهداری بدون برنامه ، هر چند وقت یکبار انجام می شود.
Downtime vs. زمان عمل
این رابطه بین زمان خرابی و زمان کار ، یک شاخص مستقیم در دسترس بودن دارایی های تولیدی است.
برای کاهش هزینه ها و افزایش سودآوری
هزینه تولید به عنوان درصدی از درآمد
نسبت کل هزینه های تولید به کل درآمد حاصل از کارخانه تولید.
سود عملیاتی خالص
بازده مالی سرمایه گذاران را چه قبل یا بعد از مالیات برای کارخانه تولید اندازه گیری می کند.
میانگین حاشیه مشارکت در واحد
این به عنوان نسبت حاشیه سود تولید شده توسط یک کارخانه تولید هنگام تولید یک واحد یا حجم خاص محاسبه می شود.
هزینه انرژی در واحد
هزینه انرژی (برق ، بخار ، گاز و . ) مورد نیاز برای تولید یک واحد یا حجم خاص را اندازه گیری می کند.
مثال ها
فرمول شاخص اثربخشی تجهیزات عمومی
اثربخشی کلی تجهیزات (EGE) مجموعه ای کاملاً پذیرفته شده از شاخص های غیر مالی است که نشان دهنده موفقیت تولید است.
EGE اثر بخشی یک مرکز تولید را به سه جز separate جداگانه اما قابل اندازه گیری تقسیم می کند: در دسترس بودن ، عملکرد و کیفیت. هر جز component جنبه ای از فرآیند را ثبت می کند که می تواند به نوبه خود هدف بهبود باشد.
EGE = در دسترس بودن x عملکرد x کیفیت
در دسترس بودن = زمان اجرا / کل زمان
درصد زمان تولید واقعی ماشین بین زمان تولید موجود ماشین.
عملکرد = شمارنده کل / شمارنده استاندارد
درصد کل قطعات تولید شده توسط دستگاه بین میزان تولید استاندارد دستگاه.
کیفیت = واحدهای خوب تولید شده / کل واحدهای تولید شده
درصد قطعات خوب از کل قطعات تولید شده توسط دستگاه.
مثال محاسبه شاخص EGE
بگذارید این یک تأسیسات تولیدی باشد که قرار است در یک شیفت 8 ساعته (480 دقیقه) با وقفه 30 دقیقه ای برنامه ریزی شده کار کند. در هنگام شیفت کاری ، مرکز به دلیل خرابی دستگاه (زمان برنامه ریزی نشده) به مدت 60 دقیقه غیرفعال بود.
زمان اجرا = 480 دقیقه برنامه ریزی شده - 30 دقیقه زمان استراحت برنامه ریزی شده - 60 دقیقه توقف برنامه ریزی نشده = 390 دقیقه.
در دسترس بودن = 390 دقیقه / 480 دقیقه = 81.25٪
مرکز تولید در این شیفت کاری مجموعاً 242 دستگاه تولید کرد.
شمارنده استاندارد قطعه تولید شده 40 واحد در ساعت است. یعنی هر 1.5 دقیقه یک قطعه تولید شود. سپس دارای:
شمارنده کل = کل واحدهای تولیدی / زمان اجرا
شمارنده استاندارد = 1 / زمان استاندارد
بازده = (واحد تولید شده * زمان استاندارد) / زمان اجرا
عملکرد = (242 واحد * 1.5 دقیقه) / 390 دقیقه = 93.08٪
از مجموع 242 واحد تولید شده ، 21 واحد معیوب بود.
اجازه دهید میزان رد شود: (واحدهای معیوب / واحدهای تولید شده) * 100
بنابراین میزان رد (= 21/242) * 100 = 8.68٪ بود
کیفیت = (واحدهای تولید شده - واحدهای معیوب) / واحدهای تولید شده
کیفیت = (242 - 21) / 242 = 91.32٪.
سرانجام ، شما باید:
EGE = (در دسترس بودن = 81.25٪) * (عملکرد = 93.08٪) * (کیفیت = 91.32٪) = 69.06٪
۷ شاخص کلیدی عملکرد تولید
هفت شاخص کلیدی عملکرد تولید (KPI) کدامند محاسبه شاخص تولید محاسبه شاخص تولید و سازمانها چگونه میتوانند آنها را بهکارگیرند؟ برای پاسخ به این سوال اول باید به سه سوال کوچکتر اما مهم پاسخ داد؛ اول اینکه شاخص کلیدی عمکلرد یا KPI چیست؟ دوم اینکه KPIهای همسو با کسبوکارمان را چهطور انتخاب کنیم؟ و سوم چگونه میتوان این شاخصهای کلیدی را در سازمان پیادهسازی کرد. در این مقاله قصد داریم به این سه سوال مهم پاسخ دهیم. قبل از اینکه بهسراغ پاسخ به این سوالها برویم لازم است بدانیم تاثیر شاخصهای کلیدی عمکلرد تولید نه فقط بر یک حوزه که تمام فرایند مدیریت تولید، از برآورد تولید و برنامه ریزی تولید تا برنامه تولید و انبار و ارسال را شامل میشود. شاخصهای کلیدی عملکرد تولید حتی میتوانند عملکرد بخشهای مختلف محاسبه شاخص تولید نرم افزار MRP و مدیریت کارخانه را نیز تحت تاثیر قرار دهند.
KPI چیست و چه تفاوتی با متریک دارد؟
اگر صاحب کسبوکار یا مدیری هستید که وظیفه برنامهریزی و گزارشدهی دارد حتما بارها با واژههایی مثل متریکها و شاخصهای کلیدی عملکرد روبهرو شدهاید. آنچه اینجا اهمیت دارد دانستن این نکته است: تمام KPIها متریک هستند اما همه متریکها KPI نیستند. بیایید با این پیشزمینه کوتاه به سراغ بررسی این دو برویم.
بهعنوان مدیر کارخانه یا تولید روزانه با دادههای زیادی سروکار دارید. دادههایی مثل تعداد محصول تولید شده، دقایق توقفات دستگاهها و خط تولید، تعداد محصولات معیوب یا غیراستاندارد و. . تمام این دادههای کمی که در اختیار شما قرار میگیرند متریکها هستند. درواقع از متریکها برای ارزیابی کمّیِ عملکرد یا پیشرفت فرایندها استفاده میشود. برای مثال اگر تعداد کل محصولات تولید شده شما در یک شیفت کاری برابر ۱0 هزار باشد، این عدد یک متریک برای ارزیابی عملکرد حجم تولید است.
شاخص کلیدی عملکرد یا همان KPI برای مشخص کردن اهداف کسبوکار استفاده میشود. در واقع مدیران با استفاده از KPIها مجموعهای از دادهها، همان متریکها، را جمعآوری و تحلیل میکنند و برای کسبوکار ماموریت تعیین میکنند. اگر بخواهیم مثال بالا را ادامه دهیم: از مجموع ۱۰ هزار محصول تولیدشده، ۲ هزار محصول معیوب و غیراستاندارد است. تا اینجا ما با متریکها سروکار داریم. حال اگر مدیر و تصمیمگیران کسبوکار بخواهند تعداد محصولات معیوب را از ۲ هزار به هزار و پانصد برسانند یک شاخص کلیدی عملکرد تعریف کردهاند.
همانطور که مشخص است شاخص کلیدی عملکرد برای تعیین اهداف و ماموریتهای کسبوکار از متریکها استفاده میکند. تفاوت اصلی این دو از هم اما در هدفی است که دنبال میکنند. متریکها برای اندازهگیری کمّیِ عملکرد و KPI برای تعیین اهداف سازمانی با استفاده از متریکها. این یعنی بعد از طی یک مدت مشخص میتوانید با استفاده از KPIها تعیین کنید که اهداف تعریف شده موفق بودهاند یا نه. موضوعی که برای متریکها صادق نیست و نمیتوان از آنها برای اندازهگیری میزان موفقیت سازمان استفاده کرد.
شاخص کلیدی عملکرد تولید را چگونه انتخاب کنیم؟
یک جستوجوی ساده در اینترنت کافیست تا لیستهای بیپایانی از انواع شاخصهای کلیدی عملکرد تولید را ببینیم. KPIها برای هر سازمانی که به فکر رشد و توسعه است نهتنها لازم که حیاتیاند. این شاخصها بهخصوص برای کسبوکارهای تولیدی اهمیت دوچندانی دارند. سازمانهای تولیدی برای اینکه سودآورتر و بهینهتر تولید کنند نیاز به شاخصهای کلیدیای دارند تا آنچه واقعا موردنیازشان است را تعیین و مسیر رسیدن به آنها را مشخص کنند.
این که در عبارت شاخص کلیدی عملکرد کلمه کلیدی را میبینیم بیدلیل نیست. این شاخصها باید بیانگر اصلیترین اهداف سازمان و مهمترینشان باشد. اهدافی که سازمان شما را تعریف میکند و رسیدن و نرسیدن به آنها بهنوعی موفقیت و عدم موفقیت سازمان را نشان میدهد. بهطورکلی یک کسبوکار نباید بیش از ۱۰ شاخص کلیدی عملکرد داشته باشد. این ده شاخص هم باید در تمام حوزههای سازمان پراکنده باشند و صرفا در یک یا دو بخش متراکم نشوند. برای مثال یک سازمان تولیدی باید در تمام حوزههای کسبوکاریاش KPIهای مختلف را تعیین کند. برای مثال اثربخشی تولید، رضایت مشتری، تولید بههنگام و رضایت کارکنان شاخصهاییاند که تاثیرشان بر تمام بخشهای سازمان است.
هر سازمانی برای تعیین KPIهای خود باید به هویت و محاسبه شاخص تولید هدف اصلیاش نگاه کند. مثلا شاخص کلیدی عملکرد تولید برای یک سازمان تولیدی بهتر است با نظر گرفتن این موارد باشد:
- بیانگر اهداف استراتژیک سازمان باشد. قبل از انتخاب شاخص باید بدانید که میخواهید به چهچیزی دست پیدا کنید. بعد از مشخص کردن اهداف، KPI باید به شما برای اندازهگیری میزان رسیدن به اهداف کمک کند.
- قابل سنجش و اندازهگیری باشد. پر واضح است که نمیتوانید بدون داشتن ابزار اندازهگیری، میزان پیشرفتتان را محاسبه کنید. اهداف تعیین شده برای سازمان باید تا جای ممکن دقیق و واضح باشند تا شاخص کلیدی انتخاب شده برای سازمان ارزشآفرینی کند.
- قابل دستیابی باشد. اگر هدف شما بیش از اندازه بلند پروازانه باشد یا در آن تواناییها و ظرفیتهای سازمان را نبینید نمیتوانید چندان به موفقیت آنها خوشبین باشید.
شاخص کلیدی عملکرد تولید باید شامل این ویژگیها باشد تا اثربخش شود. اگر شاخصی اهداف وجودی سازمان را نادیده بگیرد، منابع در دسترس و ظرفیتها را نبیند و با هیچ ابزاری نتوان میزان پیشرفتش را سنجید نباید چندان به موفقیتش امیدی داشت.
چگونه شاخص کلیدی عملکرد تولید را پیادهسازی کنیم؟
زمانیکه شاخصهای کلیدی عملکرد مناسب سازمان را انتخاب و پیادهسازی کردید، قادرید ظرفیت تولید را بالاتر برده، کیفیت محصولات را بهبود داده، ضایعات را به حداقل رسانده و هزینههای تولید را کنترل کنید. مهم است بدانید که شاخصهای کلیدی عملکرد تولید میتواند متغیر باشد. ممکن است برخی دادهها برای اندازهگیری در یک دوره زمانی بسیار مهم باشند و پس از گذر از بخش خاصی از فرایندها، دادههای دیگری اهمیت پیدا کنند. آنچه اینجا اهمیت دارد دانستن این موضوع است که دادههای شاخصها چه زمانی باید تغییر کنند. درواقع باید بدانیم KPI تولید را چگونه پیادهسازی کنیم که در زمانهای مختلف، عملکرد مناسب داشته باشد.
با یک مثال این موضوع را شفافتر میکنیم:
فرض کنید خط تولید جدید شما راهاندازی شده و حجم تولید افزایش را داده است. برای کسبوکاری که KPI خود را افرایش تعداد مشتری قرار داده این موضوع مهم است که تعداد محصول تولید شده را در ابتدای کار بداند. پس از اتمام فرایند تولید و ارسال به بازار و دریافت بازخوردِ مشتریان نوبت به دستهبندی بازخوردها میرسد. اینجا بازخوردهایی که نقصها و عیوب محصولات را بیان میکنند اهمیت بالاتری دارند. از این مرحله به بعد دیگر حجم تولید نباید یک داده اصلی در سنجش شاخص کلیدی عملکرد باشد. آنچه اینجا مهم است تعداد محصولات بدون عیب بهعنوان داده اصلی و تعداد کل محصولات بهعنوان داده فرعی است.
این یعنی پیادهسازی شاخص کلیدی عملکرد تولید ما باید بهگونهای باشد که در زمان مورد نیاز بتواند از دادههای خاص استفاده، آنها را دستهبندی و حتی ترکیب کند تا نتیجه موردنظر حاصل شود. برای پیادهسازی KPI مناسب در سازمان مراحل زیر را در نظر بگیرید:
- KPI را بسنجید،
- KPI را بخشبندی کنید و در قالب فرایندهای مختلف تقسیم کنید،
- فرایندها را بهترتیب بیشترین به کمترین درصد اهمیت فهرست کنید،
- مشکلات اصلی در فرایندهای مهم را مشخص کنید،
- راهکارهای حل مشکل را مشخص کنید،
- KPI را بهعنوان یک فرایند تکرارشونده در نظر بگیرید و اجرا کنید.
۷ شاخص کلیدی عمکلرد تولید
1. تحویل بههنگام
زمانبندی دقیق و عمل به آن یکی از اصلیترین شاخصهای کلیدی عملکرد بهخصوص برای سازمانهای تولیدی است. فرض کنید موفق شدهاید به تمام اهدافی که برای کسبوکارتان تعریف کردهاید برسید. اما سفارشهای مشتریان را نمیتوانید بهموقع تولید و بهدست آنها برسانید. آیا هنوز هم خود را سازمانی موفق میدانید؟
این KPI درصد تحویل سفارشها قبل از سر رسیدن زمان تحویل آنها را مشخص میکند. دادههای این شاخص معمولا ماهانه اندازهگیری میشود و هدف آن ۱۰۰ درصد بودن همیشگی تحویل بهموقع سفارشهاست.
2. میزان عملکرد طبق برنامه زمانی تولید
این شاخص کلیدی عملکرد تولید به اندازهگیری این موضوع میپردازد که تیمهای تولید تا چه اندازه اهداف تولید را طبق برنامهریزی برآورده میکنند. معلوم بودن اینکه تولید تا چه اندازه طبق برنامه پیش میرود به برنامهریزی برای سنجش عملکرد، تخمین زمان تولید و تحویل و کنترل هزینههای آن کمک شایانی میکند.
اگر تولیدکنندهای فقط روی تحویل بههنگام تمرکز کند، مسایل و مشکلاتی که در درون فرایندهای تولید وجود دارند را یا نمیبیند یا از قلم میاندازد. یکی از راههایی که تحویل بههنگام را برای کسبوکارهای تولیدی ممکن میکند بررسی عمکلرد خطوط تولید طبق برنامهریزی انجام شده است. با تولید طبق برنامه زمانی، تیمهای تولید میتوانند بهراحتی سفارشهای موجود را در بهینهترین زمان ممکن تحویل دهند.
3. توقف تولید
توقف تولید به مدت زمانی گفته میشود که فرایند تولید متوقف شده و هیچ کالایی تولید نمیشود. عبارتهایی مثل زمان استراحت، توقف برنامهریزی شده و برنامهریزی نشده همگی با این شاخص کلیدی عملکرد محاسبه میشوند. این KPI نسبت توقف تولید به زمان تولید را میسنجد و بهطور مستقیم با میزان در دسترس بودن تجهیزات تولید در ارتباط است.
توقف تولید یکی از دادههای حیاتی سازمانهاست، چراکه اگر کسبوکاری تولیدی محصولی تولید نکند یعنی در حال ضرر دادن است. دلایل مختلفی برای توقف تولید وجود دارد. از عامل و خطای انسانی گرفته تا خراب شدن تجهیزات و ماشینآلات. از این شاخص کلیدی عملکرد تولید میتوانید بهراحتی زمانهای توقف را به تفکیک دلیل و مدت توقف در اختیار داشته باشید و از آن برای برنامهریزیهای تعمیر و نگهداری ماشینآلات یا شیفتبندی پرسنل استفاده کنید.
4. توان عملیاتی
این شاخص کلیدی عملکرد تولید نشان میدهد یک ماشین، ایستگاه یا خط تولید قادر است بهطور میانگین چه تعداد کالا تولید کند. کاهش توان عملیاتی معمولا به معنای این است که در خط تولید مشکلی وجود دارد. اتمام مواد اولیه یا توقف تولید میتواند یکی از این دلایل باشد. توان عملیاتی را میتوان با از بین بردن زمان توقف تولید، تعمیر و نگهداری منظم ماشینآلات، استفاده از مواد اولیه و ابرازهای مرغوب بالا برد. توان عملیاتی یک KPI مهم برای برنامه ریزیهای کوتاهمدت و بلندمدت است. با داشتن متریکهای دقیق از توان عملیاتی و بهکارگیری آنها در محاسبه این شاخص کلیدی برنامهریزی دقیقتری خواهید داشت.
5. میزان استفاده از ظرفیت
اگر خط تولید یا ایستگاه کاری در یک چرخه زمانی ایدهآل محصولات را تولید کند، میگوییم از ۱۰۰ درصد ظرفیت خود استفاده میکند. هر زمان که سرعت تولید کاهش پیدا کند یا خط تولیدی بیکار باشد درصد استفاده از ظرفیت تولید هم کاهش مییابد. این مهم نشاندهنده ضعف و سستی در سیستم است. این شاخص کلیدی عملکرد یک شاخص عالی برای درک ظرفیت تولید و استفاده از ظرفیت بهینه خط تولید کسبوکار است.
شاخص بازدهی برای اندازهگیری کیفیت و کارایی فرایندهاست. میتوان گفت این شاخص کلیدی، اصلیترین شاخص برای سنجش اثربخشی و سودآوری فرایند تولید است. این KPI را میتوان مهمترین شاخص بین شاخصهای اندازهگیری در فرایندهای تولید دانست. اندازهگیری بازدهی برای مشخص کردن فرایندهایی که بر توان عملیاتی تاثیر میگذارند حائز اهمیت است.
ضایعات به هر محصول معیوب و غیراستاندارد فرایند تولید گفته میشود. ضایعات میتواند با حجم و تعداد سنجیده شود. برخی از کارخانهها ضایعات را محصول معیوب و برخی دیگر باقیمانده مواد اولیه در نظر میگیرند. اینکه شما ضایعات را چگونه تعریف میکنید تفاوتی ندارد. ردگیری و کاهش آن باید برای شما اهمیت داشته باشد. این شاخص کلیدی عملکرد تولید برای کاهش هزینهها و افزایش کیفیت نهایی بسیار مهم است.
پس از پیادهسازی و اجرای شاخصهای کلیدی عملکرد تولید باید با پایش مستمر و نظارت بر آنها وضعیت سازمان را در رسیدن به اهدافش بررسی کنید. گاهی نیاز به تغییر منبع دادههای ورودی دارید، گاهی باید فرایندهای انتخابی تغییر کنند و از همه مهمتر باید به گزارشهای دقیق دسترسی داشته باشید. استفاده از نرمافزارهای مدیریت تولید که امکان تعریف سنجههای عملکردی را دارند و امکان نظارت بر شاخصها و در نهایت گزارشگیری را به سازمان شما میدهد، میتواند ابزار مهمی در مسیر رشد کسبوکارتان باشد.
محاسبه شاخص های اقتصادی وتعیین کارایی تولید و انرژی واحدهای تولیدی دام گوشتی و شیری شهرستان قزوین با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی دادهها
هدف از این مطالعه استفاده از روش ناپارامتریک تحلیل پوششی داده ها برای بررسی کارایی دامداران، تفکیک دامداران کارا از ناکارا ، تعیین مقدار انرژی و هزینه تلف شده و تعیین شاخص های انرژی و اقتصادی در واحدهای تولید و پرورش گاو گوشتی و شیری شهرستان قزوین می باشد. بدین منظور اطلاعات مورد نیاز از 93 واحد پرورش گاو گوشتی و شیری از طریق پرسش نامه شفاهی در تابستان سال 1393جمع آوری گردید. در این تحقیق کارایی فنی، کارایی فنی خالص، کارایی مقیاس، کارایی تخصیصی و اقتصادی برای واحدهای پرورش گاو گوشتی و شیری محاسبه شد و از این طریق واحدهای کارا شناسایی شدند. از دو مدل اساسی تحلیل پوششی داده ها، مدل بازگشت به مقیاس ثابت و بازگشت به مقیاس متغیر و بر اساس نهاده-های ورودی و خروجی، درتعیین کارایی انرژی و تولید واحدهای مورد نظر استفاده گردید.
منابع مشابه
ارزیابی شاخص های انرژی در گاوداریهای محاسبه شاخص تولید گوشتی استان قزوین با استفاده از تحلیل پوششی دادهها
ارزیابی شاخصهای انرژی در گاوداریهای گوشتی استان قزوین با استفاده از تحلیل پوششی دادهها سروش اصفهانی1* چکیده: هدف از انجام این تحقیق بررسی و محاسبه شاخصهای انرژی در گاوداریهای گوشتی استان قزوین و تعیین میزان کارایی این واحدها در استان قزوین بود. برای انجام این تحقیق پرسشنامههایی تنظیم شد و به صورت حضوری مصاحبه از دامداران به عمل آمد. در مجموع از 20 واحد پرورش گاو گوشتی داده برداری انجام .
ارزیابی شاخص های انرژی در گاوداریهای گوشتی استان قزوین با استفاده از تحلیل پوششی داده ها
هدف از انجام این تحقیق بررسی و محاسبه شاخص های انرژی در گاوداری های گوشتی استان قزوین و تعیین میزان کارایی این واحدها در استان قزوین بود.برای انجام این تحقیق پرسشنامه هایی تنظیم شد و به صورت حضوری مصاحبه از دامداران به عمل آمد. در مجموع از 20 واحد پرورش گاو گوشتی داده برداری انجام گرفت. به منظور تعیین استفاده شد. دوره پرواربندی (DEA میزان کارایی گاوداری های گوشتی استان قزوین از روش تحلیل پوششی .
بررسی و تعیین میزان شاخص های انرژی تولید خیار گلخانهای به روش تحلیل پوششی دادهها در استان قزوین
هدف از انجام این پژوهش بررسی و محاسبه شاخص های انرژی در تولید محصول خیار گلخانه ای و تعیین واحدهای کارا و ناکارا در استان قزوین بود.برای انجام این پژوهش پرسشنامه هایی تنظیم شد که بین گلخانه داران منطقه توزیع شد.نحوه تکمیل پرسشنامه ها به صورت پرسش شخص به شخص بود.در مجموع از 25 واحد تولید محصولات استفاده (DEA) گلخانهای داده برداری انجام گرفت. به منظور تعیین کارایی گلخانه ها از روش تحلیل پوششی داد.
ارزیابی شاخصهای انرژی در باغهای پسته استان قزوین با استفاده از تحلیل پوششی دادهها
هدف از انجام این تحقیق بررسی و محاسبه شاخص های انرژی در تولید محصول پسته در باغهای استان قزوین و تعیین میزان کارایی واحدها در استان قزوین بود. برای انجام این تحقیق پرسشنامه هایی تنظیم شد که بین باغداران منطقه توزیع شد و به صورت حضوری مصاحبه از باغداران به عمل آمد. در مجموع از 20 واحد تولید پسته داده برداری انجام گرفت. به منظور تعیین میزان کارایی محاسبه شاخص تولید باغهای پسته از روش تحلیل پوششی داده ها استفاده شد.
کاربرد تکنیک تحلیل پوششی دادهها در ارزیابی کارایی انرژی واحدهای تولید مرغ گوشتی (مطالعه موردی: منطقه آزاد ماکو)
با افزایش جمعیت و به تبع آن افزایش تقاضا و ارتقای استاندارد سطح زندگی، کاربری انرژی در صنعت مرغداری رو به افزایش است. با توجه به اهمیت انرژی به عنوان نهادهای مؤثر در مرغداری، تحقیق حاضر به منظور تحلیل کارایی انرژی و شاخصهای مدیریتی واحدهای تولیدی مرغ گوشتی در منطقه آزاد ماکو انجام گرفت. اطلاعات مورد نیاز از 21 واحد مرغداری با تکمیل پرسشنامه و مصاحبه حضوری در دوره جوجهریزی آبان، آذر و دی ماه .
ارزیابی شاخصهای انرژی در گاوداری های شیری استان قزوین با استفاده از تحلیل پوششی داده ها
ارزیابی شاخصهای انرژی در گاوداریهای شیری استان قزوین با استفاده از تحلیل پوششی دادهها مسعود قبادی چکیده تحقیق حاضر به منظور بررسی میزان مصرف انرژی در بخشهای مختلف گاوداریهای شیری استان قزوین انجام شد. انرژیهای ورودی شامل سوخت، خوراک دام، الکتریسیته، نیروی انسانی و ماشینها و انرژی خروجی شامل میزان شیر تولید شده و گوساله متولد شده در گاوداریها بود. کل انرژی ورودی 02/38985484 مگاژول و کل ا.
مشکلات محاسبه شاخص کل بورس
یکی از معیارهای اصلی برای تحلیل روند بازار سرمایه ایران، شاخص کل بورس است و این عدد را به عنوان نمایانگر وضعیت سهام شرکت ها می دانند و قطعا شما نیز تا حدودی با این مفهوم آشنا هستید؛ اما برخی از فعالان محاسبه شاخص تولید بازار سرمایه معتقدند که این شاخص معیار خوبی برای قضاوت درباره کلیت سهم ها نمی تواند باشد و نحوه محاسبه آن مشکلات جدی دارد و حتی شائبه هایی نیز در خصوص دستکاری این عدد مطرح می کنند. به همین دلیل در این مقاله به دنبال شناسایی مشکلات محاسبه شاخص کل بورس هستیم و قصد داریم این موارد را با شما به اشتراک بگذاریم، پس اگر شما نیز به این موضوع علاقه مند هستید، ما را تا پایان مقاله همراهی کنید.
شاخص کل بورس چگونه محاسبه می شود؟
برای شناسایی مشکلات محاسبه شاخص کل بورس، در ابتدا بایستی با نحوه محاسبه آن آشنا شویم.
شاخص کل بورس تهران همان عددی است که معمولا در اخبار و رسانه ها پخش می شود و به طور علمی تر، شاخص قیمت و بازده نقدی (TEDPIX) نام دارد و به طور کلی میانگینی از قیمت و بازده سهام شرکت ها بر اساس وزن آن ها به شما ارائه می کند و تاثیر شرکت های کوچک در محاسبه این شاخص در مقایسه با تاثیر شرکت های بزرگ این بازار با یکدیگر برابر نیست.
به عنوان مثال در کنکور ریاضی، مفهومی به نام «ضریب» وجود داشت که بر اساس آن نمرات درس فیزیک ضرب در 9 می شد و درسی مانند ادبیات ضرب در 4 می شد و قطعا تاثیر نمرات درس فیزیک از ادبیات بیشتر بود؛ در بورس تهران نیز وضعیت به همین شکل است و سهام شرکتی مانند فولاد مبارکه اصفهان (فولاد) که یکی از بزرگترین شرکت های بازار سرمایه است، در مقایسه با سهام شرکت ایران مرینوس «نمرینو» که یک شرکت کوچک با ارزش بازار پایین است، تاثیر بیشتری در نوسانات شاخص کل بورس دارد و به طور خلاصه شرکتی که تعداد سهام و قیمت بیشتری دارد، میزان تاثیرگذاری آن بیشتر است. بنابراین اصلی ترین نکته در خصوص محاسبه شاخص کل، وزن دادن به شرکت هاست که آن را با شاخص هم وزن متفاوت کرده است و به طور کلی شاخص کل بورس طبق فرمول زیر محاسبه می شود:
همانطور که در تصویر بالا مشاهده می کنید، شرکت هایی که تعداد سهام بیشتر و همچنین قیمت بالاتری دارند، قطعا تاثیر آن ها در محاسبه عدد شاخص کل بیشتر خواهد بود و تاثیر بسیار زیاد سهم های شاخص ساز یکی از اصلی ترین مشکلات محاسبه شاخص کل بورس است.
آیا شاخص کل بورس بیانگر وضعیت کلیت بازار است؟
قطعا برای شما نیز پیش آمده است که بازدهی سبد سرمایه گذاری شما با آنچه که در شاخص کل اتفاق افتاده، متفاوت بوده است. به عنوان مثال ممکن است در یک روز کاری، بازدهی کلیت پرتفوی شما منفی باشد، اما شاخص کل عدد مثبت را نشان می دهد و شما نیز احتمالا از این موضوع تعجب خواهید کرد. ریشه اصلی این اتفاق را بایستی در مشکلات محاسبه شاخص کل بورس و عوامل تاثیرگذار بر آن شناسایی کنیم.
مشکلات محاسبه شاخص کل بورس
بارها از سوی فعالان بازار سرمایه، نحوه محاسبه شاخص کل مورد انتقاد قرار گرفته است و حتی بعضی از افراد معتقدند این عدد در مواقع حساس، دستکاری می شود؛ اما آنچه که واضح است، مشکلات محاسبه شاخص کل بورس و عوامل تاثیرگذار بر آن است که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می کنیم.
شرکت های شاخص ساز
برخی از شرکت های بازار سرمایه را اصطلاحا شاخص ساز می نامند و همانطور که که از اسم آن مشخص است، منظور از این عبارت، تاثیر نوسانات این شرکت ها در ساختن عدد شاخص کل است و در واقع این شرکت ها، بیشترین ارزش بازار را در میان شرکت های فعال در بازار سرمایه دارند. در تصویر زیر، صفحه اول سایت tsetmc را مشاهده می کنید.
در تصویر بالا، در یکی از بخش های این سایت که با رنگ قرمز کادر بندی شده است، سهم هایی را مشاهده می کنید که بیشترین تاثیر را در نوسانات شاخص کل داشته اند و شرکت های شاخص ساز در این قسمت شناسایی می شوند. بنابراین عدد شاخص کل بورس، به جای نمایان کردن وضعیت کل سهم های بازار، بیشتر بیانگر وضعیت سهام شرکت های شاخص ساز است؛ به همین دلیل عدد شاخص کل نمی تواند معیار خوبی برای بررسی وضعیت سهم های کوچک بازار سرمایه باشد و اگر شما به عنوان یک سرمایه گذار، پرتفویی متشکل از سهم های کوچک در اختیار داشته باشید، احتمالا عدد شاخص کل بورس، کارایی زیادی برای شما نخواهد داشت.
شاخص کل بورس تهران از فرابورس متمایز است
یکی دیگر از مشکلات محاسبه شاخص کل بورس، تاثیر نداشتن سهم های فرابورسی است و نکته ای که سرمایه گذاران باید به آن دقت کنند، این است که شاخص کلی که در رسانه ها به آن اشاره می شود، مخصوص بورس اوراق بهادار تهران است و شرکت های فرابورس، نقشی در به وجود آوردن این عدد ندارند و شاخص کل بورس برای افرادی که سبد سرمایه گذاری خود را از میان شرکت های فعال در فرابورس انتخاب می کنند، نمی تواند معیار مناسبی باشد.
نقش عرضه اولیه شرکت ها در شاخص کل
یکی دیگر از مشکلات محاسبه شاخص کل بورس، تاثیر عرضه اولیه ها در بالا محاسبه شاخص تولید رفتن این عدد است. در سالیان اخیر ده ها شرکت کوچک و بزرگ در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده اند و همانطور که می دانید، معمولا برای بالا بردن جذابیت خرید عرضه های اولیه، قیمت آن را منصفانه و یا حتی پایین تر از ارزش واقعی، در نظر می گیرند و این موضوع باعث بالا رفتن تقاضا برای خرید سهام این شرکت ها می شود و در روزهای بعد از عرضه اولیه، صف خرید سنگین بر روی این نمادها به وجود می آید و چند روز پشت سرهم قیمت سهام این شرکت ها بالا می رود و این موضوع باعث بالا رفتن عدد شاخص کل می شود؛ اما با توجه به میزان تخصیص کم سهام شرکت های عرضه شده برای اولین بار، بالا رفتن قیمت آن تاثیر چندانی در پرتفوی سهامداران ندارد.
به عنوان مثال پس از عرضه اولیه شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی (شستا) در اوایل سال 1399 که با مشارکت خوب سرمایه گذاران روبرو شد، در روزهای بعد، صف های خرید سنگین برای این نماد به وجود آمد و بالا رفتن قیمت آن باعث افزایش عدد شاخص کل شده بود.
بنابراین بخشی از رشد شاخص کل بورس در سال های اخیر مربوط به عرضه اولیه شرکت های مختلف است و ارتباطی با بازدهی شرکت های فعال در آن ندارد و این موضوع را می توان به عنوان یکی از مشکلات محاسبه شاخص کل بورس در نظر گرفت.
آیا عدد شاخص کل دستکاری می شود؟
منظور از دستکاری در شاخص کل بورس به اینصورت است که ممکن است در بعضی از مواقع که کلیت سهم های بازار منفی هستند، با ایجاد هیجانات و بالا بردن قیمت سهم های شاخص ساز، عدد شاخص کل را مثبت کنند؛ اما وقتی که سهامداران به پرتفوی خود مراجعه می کنند، هیچ تناسبی میان سبد خود و بازدهی شاخص کل نمی توانند به وجود بیاورند.
به عنوان مثال در یک روز کاری ممکن است بیشتر سهم ها در محدوده منفی معامله شوند، اما با استفاده از نمادهایی مانند فولاد، فملی، شستا، کچاد، کگل و. که وزن سنگینی در محاسبه این عدد دارند، بتوانند شاخص کل بورس را مثبت کنند.
جمع بندی
شاخص کل بورس یکی از اعدادی است که معمولا در میان فعالان بازار سرمایه شنیده می شود و از آن به عنوان معیاری برای تحلیل وضعیت بازار سرمایه استفاده می کنند؛ اما نحوه محاسبه این شاخص، دارای مشکلاتی از قبیل تاثیر سهم های شاخص ساز، تاثیر عرضه اولیه شرکت ها در بالا بردن آن و. است.
چگونه بهرهوری در شرکت خود را محاسبه کنیم؟
همه دوست دارند، در هر مرحله از کار و زندگی، بهرهوری بیشتری داشته باشند. شما همواره میتوانید کارهای بیشتری انجام دهید در حالی که وقت و انرژی کمتری را هدر میدهید. برای رسیدن به چنین مرحلهای آیا میزان بهرهوری شما و تیمتان را ارزیابی میکنید؟ آیا برای این کار، باید تعداد کارهای انجام شده، ساعات کار یا سطح مختلف یک فعالیت را اندازهگیری کنید؟
در این مقاله معیارهای مختلف بهرهوری را که بیشتر کسب و کارها از آن استفاده میکنند را شرح خواهیم داد تا چگونگی استفاده از آن را کشف کنیم.
بهرهوری (Productivity) چیست؟
قبل از آشنایی با مواردی که به اندازهگیری بهرهوری ختم خواهند شد، بهتر است ابتدا بدانیم که این مفهوم به چه معناست. بهرهوری در موارد مختلف و در زمینههای متفاوت، به معنای خاص خود تعبیر میشود. در مبحث ما، بهرهوری به شما کمک میکند تا میزان کارآیی در تولید کالاها (مانند یک محصول یا خدمات) از بسیاری از ورودیها (مانند سرمایه، مواد اولیه، زمان یا نیروی کار) را اندازهگیری کنید.
به عنوان مثال، اگر بعد از سه مرحله کار مونتاژ یک مبلمان (بهرهوری نیروی کار) را به پایان برسانید، اما عضو دیگری از تیم شما، برای انجام همان فعالیت به چهار مرحله کار نیاز دارد، شما بهرهوری بیشتری دارید.
ما به عنوان یک جامعه، درگیر بهبود بهرهوری هستیم و همیشه بدنبال آن شاهکلید، نکته یا ابزار خارقالعاده فروش و جذب مخاطب هستیم تا در زمان کمتری، کارهای مهم خود را انجام دهیم.
چگونه میتوان بهرهوری را اندازهگیری کرد؟
این مهم به این بستگی دارد که شما به چند خبر خوب در مورد کسب وکار خود نیاز دارید؟ برای اندازهگیری بهرهوری نیازی به انجام تجزیه و تحلیل پیچیده بهرهوری نیروی کار ندارید. وقتی نوبت به اندازهگیری بهرهوری میرسد، تمام آنچه شما نیاز دارید چند معیار اساسی و بنیادین است. این بخش نشان میدهد که چگونه میتوانید بهرهوری را برای موارد زیر اندازهگیری کنید:
- محاسبه بهرهوری کسب و کار
- محاسبه بهرهوری افراد
نحوه محاسبه بهرهوری برای کسب و کار
قبل از تعیین معیارهای کلیدی اندازهگیری بهرهوری، باید بدانید که هدف شما چیست و از وضعیت کسب و کار یا دپارتمان خود چه انتظاراتی دارید. یکی از راههای اصلی برای تعیین شاخص بهرهوری شما، دیدن واقعیتهای سخت و سرد یا همان دادههای بهرهوری است.
بگذارید فرض کنیم شما برای تعیین بهرهوری روی درآمد تمرکز کردهاید. بهرهوری از نظر درآمد تولید شده برای هر کارمند با تقسیم کل تولید (درآمد) بر کل ورودی (تعداد کارمندان) قابل محاسبه است.
بهرهوری = خروجی کل / ورودی کل
بنابراین اگر شرکت شما ۱۰۰۰۰۰ دلار درآمد کسب کند و ۲۰ کارمند داشته باشید، فرمول بهرهوری شما از نظر تولید مالی به این شکل خواهد بود:
بهرهوری = ۱۰۰۰۰۰/۲۰ دلار = ۵۰۰۰ دلار برای هر کارمند
با این حال، به یاد داشته باشید که این فقط یک عدد خام است. این معیار هیچ هزینهای را در نظر نمیگیرد. همچنین ارزش، تخصص یا موقعیت هر کارگر یا عضو تیم را در نظر ندارد. در درک این نسبت کارایی ارزش زیادی وجود دارد، اما بهتر است ترکیب آن با یک اندازهگیری بهرهوری متفاوت را نیز در نظر داشت.
آنچه شما باید اتخاذ کنید، رویکرد اندازهگیری بهرهوری چند عاملی است. میتوانید این کار را با افزودن یک بازه زمانی به این معیار بهرهوری انجام دهید تا میانگین، مثلا در ماه یا هفته، برای کار را به دست آورید. سپس، شما یک “معیار یا مبنا” خواهید داشت که میتوانید آن را بهبود ببخشید.
بنابراین اگر ۱۰۰۰۰۰ دلار درآمد یک هفته شما بود، متوسط بهرهوری کارمندان شما هر هفته ۵۰۰۰ دلار درآمدزایی دارد. سپس میتوانید از این اطلاعات برای اجرای سیاستهایی استفاده کنید که به شما کمک میکند بیش از ۵۰۰۰ دلار در هفته به ازای هر کارمند بدست آورید.
توجه کنید:
هنگام محاسبه بهرهوری لازم نیست فقط به درآمد هر کارمند محدود شوید، شما میتوانید از شاخصهای کلیدی عملکرد KPI سازمان خود برای اندازهگیری بهرهوری سازمان استفاده کنید.
یکی دیگر از معیارهای بهرهوری سازمانی: نسبت اثر بخشی تیم
درمورد کل سود ناخالص خود (درآمد منهای تمام هزینههای خود) در مقایسه با کل هزینهی تمام نیروی کار خود فکر کنید. در صورت تمایل، آن را بر تعداد کارمندان تقسیم کنید. این معیار بهرهوری، میزان زمان صرف شده را در نظر نمیگیرد و فقط بهرهوری کلی کارمندان شما را در کار خود در نظر خواهد داشت. در واقع این مهم بر عملکرد تیم در طول زمان تأکید میکند و سهم هر یک از کارمندان را در نظر میگیرد.
هنگام محاسبه معیار بهرهوری سازمانی یک محدودیت قابل توجه وجود دارد. برخی از کارمندان ممکن است کارهای سنگینتری را انجام دهند و میانگین آنها عدالت را رعایت نمیکند.
نحوه محاسبه بهرهوری برای افراد
هر کارمند یا کارگر نقش متفاوتی در تیم شما دارد و تأثیر متفاوتی بر بهرهوری محیط کار خواهد داشت. به عنوان مثال، فرض کنید شما با ارائه راهحلهای نرمافزاری مجازی، کسب و کارهای کوچکی را اداره میکنید. در این صورت، تک تک کارمندان از راه دور یا کارگران از راه دور، وظیفه فعالیتهای درآمدزا را دارند، در حالی که دیگران در زمینه تعمیر و نگهداری، کار دانش محور، یا مدیریت مشارکت خواهند داشت.
به همین دلیل روش اندازهگیری بهرهوری کارمندان باید برای بخشهای مختلف یا مشاغل مختلف متفاوت باشد. وقتی صحبت از افراد میشود، میتوانید بهرهوری یک کارمند را از نظر زیر اندازهگیری کنید:
- بهرهوری فروش
- بهرهوری خدمات مشتری
- بهرهوری توسعه نرم افزار
- بهرهوری بازاریابی
بهرهوری فروش
برخی از معیارهای بهرهوری کارمندان برای اندازهگیری در فروش شامل موارد زیر است:
دیدگاه شما