معاملات با کانال های کلتنر Keltner
کانال های کلتنر Keltner ، شاخص های تکنیکال معروفی هستند که معامله گران روزانه می توانند برای تشخیص روند فعلی بازار و بدست آوردن سیگنال های معاملاتی کمک بگیرند. این کانال ها از نوسان و میانگین قیمت ها برای ترسیم خطوط میانه، بالا و پایین برای نشان دادن روند حرکت قیمت های بازار استفاده می کنند. تمام این خطوط وابسته به قیمت هستند و شکلی شبیه به کانال را ترسیم می کند.
محاسبه کانال های کلتنر
کانال های کلتنر در دهه 1960 بوسیله چستر کلتنر معرفی شدند اما شاخص آن توسط لیندا بردفورد در دهه 1980 به روز رسانی شد که به عنوان آخرین ورژن این شاخص از آن استفاده می شود. کانال های کلتنر شامل ترکیبی از 2 شاخص هستند: میانگین حرکت نمایی (EMA) و میانگین متوسط واقعی(ATR).
میانگین حرکت در واقع میانگین قیمتی اعداد مشخص در یک بازه زمانی معین شده هستند. در تغییرات نمایی ارزش بیشتری به قیمت های اخیر داده می شود، و هرچه که تغییرات قیمتی مربوط به روند اخیر نباشد، حساسیت کمتری برای آن در نظر گرفته می شود.
دامنه واقعی اندازه گیری میزان نوسانات ، بوسیله روش ارائه شده توسط جی ولس ویلدر انجام گرفت که برای اولین بار در کتابی به نام « دیدگاه جدید در سیستم های معاملاتی تکنیکال» منتشر شد.
میزان واقعی دامنه تغییرات در یک روز معاملاتی به صورت زیر محاسبه می شود:
قیمت بالای فعلی منهای قیمت پایین فعلی، ارزش خالص قیمت فعلی منهای میزان نزدیک به این مقدار یا ارزش خالص قیمت پایین فعلی منهای میزان نزدیک به این مقدار. به این ترتیب با این شیوه محاسبه، متوسط میزان واقعی در طول 14 روز، مقدار متغیری از مقادیر واقعی خواهد شد.
در زیر، به محاسبات کانال های کلتنر دقت کنید:
- باند بالای= (ضریب افزایش EMA+(ATRx
- باند پایین= (ضریب افزایش EMA-(ATRx
- باند وسط=EMA
مدت زمان EMA می تواند بر روی هر چیزی که بخواهید، تنظیم شود. برای مثال، میزان EMA برای یک معامله روزانه از 15 تا 40 در نظر گرفته می شود. ضریب افزایش هم برای ATR معمولاً برابر با 2 در نظر گرفته می شود. به این معنا که باند بالا، به میزان 2 برابر ATR بالاتر از EMA و باند پایین 2 برابر ATR، پایین تر از EMA ترسیم می شوند. این ضریب افزایشی بر اساس دارایی و سرمایه ای که با آن معامله می کنید تغییر می کند اما به طور معمول مقدار آن برابر با 2 در نظر گرفته می شود.
ممکن است براساس اطلاعات دقیقی که از بازار تجارت بدست می آورید، این مقدار را برابر با 1.7 یا 2.3 در نظر بگیرید. هرچه میزان این ضریب بیشتر باشد، کانال شما عریض تر می شود و هرچه این عدد کمتر باشد، این کانال باریکتر می شود.
تنظیم صحیح شاخص
کانال های کلتنر بسیار مفیدند زیرا میزان تغییرات را به خوبی به معامله گر نشان می دهند. زمانی که ارزش یک دارایی بیشتر شود، قیمت آن معمولاً به باند بالا نزدیک می شود و گاهی اوقات هم از آن عبور می کند. معمولاً بهتر است که قیمت در جایی بالاتر از باند پایین قرار بگیرد و یا اغلب بالای باند وسط یا بسیار نزدیک به قسمت زیرین آن باشد.
زمانی که ارزش یک دارایی به سمت پایین متمایل شود، معمولاً تا نزدیکی باند پایین پیش می رود و گاهی اوقات هم از آن عبور خواهد کرد و جایگاه میزان قیمت آن زیر باند بالا و اغلب در قسمت استراتژی کانال پایین باند وسط و یا با فاصله بسیار نزدیکی و در بالای آن قرار می گیرد. به همین دلیل، شاخص باید همیشه تنظیم باشد تا بتواند میزان تغییرات را به درستی نشان دهد.
به عبارت دیگر، اگر قیمت به طور مداوم افزایش پیدا کند ولی به باند بالا نرسد به این معناست که کانال شما بسیار عریض است ، در این صورت باید میزان ضریب افزایش را کاهش دهید. اگر میزان قیمت، روند افزایشی را داشته باشد ولی اغلب در نزدیکی باند پایین حرکت کند ممکن است کانال شما بسیار تنگ باشد به همین دلیل بهتر است در این شرایط میزان ضریب افزایشی را بیشتر کنید. به یاد داشته باشید که برای بدست آوردن تحلیل درست شاخص از بازار، باید آن را به درستی تنظیم کنید.
استراتژی پولبک
زمانی که شاخص به درستی تنظیم شود، استراتژی نرمال ایجاب می کند که در زمان صعود قیمت ها، هنگامی که قیمت به خط میانی بازگردد، بهتر است خرید را انجام دهید و استاپ لاسی در نیمه راه بین باند وسط و پایینی تعیین کنید و قیمت مورد نظر خود را در نزدیکی باند بالا تعیین کنید.
از طرفی دیگر، اگر به این نتیجه برسید که قیمت با استاپ لاس شما برخورد می کند، می توانید استاپ لاس خود را به سمت باند پایین حرکت دهید. این کار به معامله فضای بیشتری می دهد و باعث کاهش چشمگیر معاملات همراه با ضرر می شود. در زمان نزول قیمت، بهتر است هنگام رسیدن آن به لاین میانی، دست به فروش کوتاهی بزنید. ( فروش کوتاه معمولاً مربوط به فروش دارایی قرض گرفته شده با هدف خرید مجدد آن با قیمتی پایین تر است) .
استاپ لاسی در نیمه راه بین باند متوسط و بالا تعیین کنید و قیمت مورد نظر خود را در نزدیکی باند پایین تعریف کنید و در صورت برخورد قیمت با استاپ لاس شما، می توانید استاپ لاس خود را کمی نزدیکتر به باند بالا در نظر بگیرید.
این استراتژی، باعث می شود که شما از روند حرکتی قیمت ها به نفع خود استفاده کنید ، از آنجا که نقطه استاپ لاس نیمی از طول قیمت هدف گذاری شما را تشکیل می دهد، می توانید معاملاتی را با نسبت 0.5 درصدی زیان / سود انجام دهید. تمام بازگشت ها به باند میانه را به عنوان موقعیتی برای معامله در نظر نگیرید.
در برخی موارد مانند پیش نرفتن تغییرات قیمت به صورت یک روند و یا حرکت قیمت بین باند بالا و پایین به صورت رفت و برگشتی، نمی توان از روش های گفته شده بالا جهت انجام معاملات استفاده کرد. به همین دلیل قبل از استفاده از این روش، الگوی رفتاری بازار و میزان مطابقت آن را با این متد بررسی کنید.
استراتژی بریک اوت
استراتژی بریک اوت کانال کلتنر به منظور استفاده از موقعیتی که در استراتژی پولبک از قلم افتاده باشد، طراحی شده است. از این استراتژی بیشتر در بازارهای باز استفاده می شود. در استراتژی های معمول، اساس کار بر این است که خرید را هنگامی انجام دهید که قیمت در بالای باند بالا شکسته شده باشد یا بعد از 30 دقیقه از بازگشایی بازار، اگر قیمت در زیر باند پایین قرار بگیرد، فروش کوتاهی انجام دهید. در این میان از باند میانی به عنوان راه خروج استفاده می شود.
همانطور که مشاهده می کنید، در این نوع از معاملات، سود خاصی وجود ندارد چرا که اصل براین است که معامله گر به محض دیدن نزدیک شدن معاملات برنده یا بازنده خود به باند میانی باید آنها را متوقف کند.
از آنجا که بازار بلافاصله بعد از بازگشایی بی ثبات است ممکن است یکی پس از دیگری سیگنال هایی را درباره سود و ضرر خود از معاملات دریافت کنید به همین دلیل سعی کنید در این روند براساس سیگنال دوم معامله خود را انجام دهید و تنها از 2 سیگنال در 30 دقیقه اول برای انجام و تصمیم گیری درباره معاملات خود استفاده کنید. اگر در 2 بریک اوت اول در کانال نتوانید حرکت بزرگی انجام دهید، احتمالاً در ادامه هم نمی توانید به نتیجه بزرگی دست پیدا کنید.
این استراتژی بهترین راهکار در برابر دارایی ها و سرمایه ای است که حرکت و تغییراتی سریع را در صبح خواهند داشت ولی اگر با حرکت کند دارایی و سرمایه مورد نظر روبه رو شوید، استفاده از این استراتژی بی فایده است. اگر در این مواقع از این روش برای انجام معاملات استفاده کنید با نتایج بدی مواجه خواهید شد چون قیمت بعد از رسیدن به نقطه بریک اوت روند گذشته را در پیش نمی گیرد و معمولاً برعکس حرکت می کند.
ترکیب استراتژی بریک اوت و پولبک
استراتژی معاملاتی بریک اوت کانال کلتنر برای استفاده در بازار باز و در موقعیتهای همراه با حرکت سریع طراحی شده است و استراتژی پولبک معمولاً برای استفاده در طول یک روز معاملاتی و تنها در زمانهایی که روند حرکتی قیمتها مطابق با گایدلاین ها انجام شود، کاربرد خواهد داشت.
اگر صبح از استراتژی بریک اوت استفاده کرده باشید، آن را با رسیدن قیمت به باند وسط تمام می کنید. در این لحظه، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید از استراتژی پولبک برای انجام معامله ای دیگر استفاده کنید یا خیر. اگر در طول استفاده از استراتژی پولبک؛ صبح شاهد یک جهش بزرگ باشید اما در طول روز تغییرات قیمت بسیار کم شود باید روش خود را عوض کنید و از بریک اوت استفاده کنید.
اگر روند تغییرات قیمت بسیار کند باشد نمی توانید معاملات خوبی را تجربه کنید، اما اگر قیمت در ابتدای روز با نوسان همراه باشد ممکن است در ادامه بعضی از این نوسانات در ادامه دوباره تکرار شوند. برای استفاده از استراتژی بریک اوت باید به دامنه بالایی استراتژی کانال باند بالا و همچنین ناحیه پایین باند پایین توجه کنید تا سیگنال یک جهش بزرگ را در روند تغییرات قیمتی مشاهده کنید.
تمام قوانین خروج از معاملات در زمان استفاده از استراتژی بریک اوت در طول روز صادق است؛ زمانی که قیمت به باند وسط برسد باید از معاملات خارج شوید. بعد از آن باید تصمیم بگیرید که آیا روند حرکتی قیمت ها به اندازه ای قوی هست که بتوانید برای وارد شدن به معامله از استراتژی پولبک استفاده کنید یا نه.
در حالی که هردو استراتژی امکان ورود و خروج را برایتان فراهم می کنند، این معامله گر است که برای مناسبترین زمان ورود و انجام معاملات بر اساس استراتژی مورد نظر تصمیم گیری کند. برای استفاده از این استراتژی ها نباید به تمامی سیگنال ها توجه کرد. زمانی که شرایط برای استفاده از این استراتژی ها مناسب باشد باید از فرصت استفاده کرد و یک معامله موفق را تجربه کرد.
موارد احتیاطی
اگر با دارایی ها و موارد سرمایه گذاری گوناگون کار می کنید، بهتر است از کانال کلتنر استفاده کنید. ممکن است استفاده از آن برای یک حالت مناسب نباشد درحالیکه در حالتی دیگر، بهترین نوع استراتژی باشد. قبل از انجام معاملات با استفاده از کانال کلتنر و به کار بردن پول واقعی، بهتر است انجام معاملات را در حساب دمو تمرین کنید و درباره استفاده و یا استفاده نکردن از این روش در موارد گوناگون تصمیم گیری کنید.
در صورتی که بتوانید در حساب دمو و با تمرینات زیاد به موفقیت دست پیدا کنید، می توانید معاملات خود را در دنیای واقعی و با استفاده از سرمایه اصلی خود، انجام دهید.
این ترازنامه شامل مالیات، سرمایه گذاری، یا سرویس های سرمایه نمی شود .این اطلاعات بدون در نظر گرفتن اهداف سرمایه گذاری، تحمل ریسک یا شرایط مالی هر سرمایه گذار خاص ارائه میشود و ممکن است برای همه سرمایه گذاران مناسب نباشد. عملکرد گذشته نشانگر نتایج آینده نیست. سرمایه گذاری همیشه همراه با ریسک و ضررهای احتمالی است.
استراتژی ارتباطات چیست؟
استراتژی ارتباطات یک برنامه به منظور دستیابی به اهداف ارتباطی می باشد. این برنامه میتواند برای ارتباطات داخلی، ارتباطات بازاریابی و روابط عمومی به کار گرفته شود. یک استراتژی ارتباطی چهار عنصر اساسی دارد: اهداف ارتباطی، مخاطبان هدف، برنامه ارتباط و کانالهای ارتباطی. در ادامه بیشتر در این رابطه توضیح خواهیم داد.
استراتژی ارتباطات چیست؟
استراتژی ارتباطات راهنمای تبدیل یک شرکت به برند می باشد. این را باید نوعی پرتو در نظر گرفت که راه را به شما نشان داده و شما را به مخاطب نزدیک خواهد کرد. استراتژی ارتباطات به شما کمک خواهد کرد تا یاد بگیرید که چگونه می توان ارزش بیشتری با استفاده از محتوای دارای کیفیت بالا برای افراد ایجاد کرد و چگونه می توان به آنها مرتبط شد.
ایجاد گام به گام برنامه استراتژی ارتباطات
تعیین اهداف کسب و کار
در ابتدا باید موقعیت فعلی کسب و کار مشخص شود. پس از شناسایی وضع موجود، اهداف کوتاه مدت و بلند مدت را بایست تعیین نمود. اهداف سودآوری کسب و کار اغلب مشتمل بر موارد زیر می توانند باشند:
- سودآوری (اطمینان از بالاتر بودن درآمدها نسبت به هزینه ها)
- بهره وری
- خدمات خوب به مشتری.
- حفظ مشتریان.
- حفاظت از ارزشهای هسته ای.
- مدیریت رشد و تغییر.
- بازاریابی.
تعیین اهداف ارتباطی
پس از تعیین اهداف کسب و کار، نوبت به تعیین اهداف ارتباطی خواهد رسید. برای موفقیت یک کسب و کار، این دو دسته هدف باید با همدیگر متناسب باشند. اهداف استراتژی ارتباطات می توانند موارد زیر را در برگیرند:
- خلق آگاهی از برند
- ساخت وفاداری.
- تحریک یک خواسته یا مطلوبیت.
- …
شناسایی مخاطبان
پس از شناسایی اهداف بایست مخاطبان شناسایی شوند. همچنین باید از نظر ارزش این مخاطبان را ارزشگذاری کرد. لزوما مخاطبان شما در شبکه های اجتماعی در دسترس نیستند. در اینجاست که باید بهترین راه برای دست یابی به مخاطبان با ارزش را بیابید.
تعریف دیدگاه و بینش مخاطبان
در اینجاست که باید نحوه نگرش و دیدگاه مخاطبان شناسایی شوند. در اینجا میتوانید از چند روش برای ایجاد استراتژی ارتباطات هماهنگ با بینش مخاطبان استفاده کنید: روشهایی مانند پیمایش و گروه کانون دو مورد از این روشها هستند.
تعیین کانالهای ارتباطی
شناسایی بینش و رفتار مخاطبان هدف به شما کمک میکند تا کانالهای مفید برای دسترسی به آنها را نیز بیابید. از خودتان بپرسید که کدام کانال بیشترین شانس هدف گیری مخاطب را استراتژی کانال خواهد داشت. قبل از ایجاد پیام و محتوی نیازمند آن هستید که فرمت ارتباط با مشتریان را بدانید. باید بدانید که مخاطبان شما از چه کانالهای ارتباطی استفاده میکنند.
تعریف جایگاه و پیامهای کلیدی برای مخاطبان هدف گوناگون
جایگاه یابی و پیامهای هسته ای به افراد کمک میکند تا دلیل مفید بود یک شرکت را بفهمند و ارزشهای آنرا نسبت به رقبا درک کنند. این پیامها ممکن است به شکل شعار بازاریابی، سرتیتر…باشند.
استراتژی محتوا به عنوان قسمتی از استراتژی ارتباطات
در اینجا استراتژی محتوا بر اساس استراتژی ارتباطات مورد نظر تنظیم میشود. تقریبا می توان گفت که استراتژی ارتباطات وارد فاز پیاده سازی شده است. در اینجاست که نحوه بیان مشخص خواهد گردید.
فراموش نکنید که قبل از بیان پیام ، سخت در کنترل شما است ، اما پس از بیان سخت شما در اسارت آن خواهید بود.
دکتر مهدی جباریان
ضرورت استراتژی کانال دیجیتال، از مجموعهمقالات بازاریابی دیجیتال
بازاریابی دیجیتال
پیش از این به مزایای اصلی بازریابی دیجیتال پرداخیتم. در ادامۀ مجموعهمقالات «بازاریابی دیجیتالِ» استراتژی کانال خط دید ۱۰ دلیلی را که ضرورت راهبرد برای کانال دیجیتال را اثبات میکند بررسی میکنیم.
شرکتهایی که فاقد راهبرد دیجیتال هستند، اهداف راهبردی واضحی برای کسب مشتریان جدید و یا عمیقتر کردن روابط با مشتریان قبلی به طور آنلاین ندارند. بنابراین اگر هدف نداشته باشید، برای دستیابی به اهداف، منابع کافی ندارید و اهدافی را که ثمرۀ تحلیلها هستند دست کم میگیرید.
اگر در مورد درخواست مشتریان برای خدمات آنلاین تحقیق نمیکنید، این درخواستها را دست کم گرفتهاید. شناختن بازارگاه آنلاینتان ضرورت دارد چرا که سازوکار بازار آنلاین از کانالهای سنتی متفاوت است. انواع مختلف رفتار و پروفایل مشتری، رقبا، پیشنهادها یا گزینهها برای ارتباطات بازاریابی گواه استراتژی کانال بر این تفاوت است.
اگر به اندازه کافی به بازاریابی دیجیتال منبع اختصاص ندهید یا رویکرد شما موقتی و موردی [۲] و بدون هیچ استراتژی معین و واضحی باشد، رقیبان خوراک دیجیتال شما را میخورند!
اگر پیشنهاد ارزشِ آنلاین به مشتری به وضوح تعریف شده باشد میتوانید خدمات آنلاین خود را متفاوت کنید و مشتریان قبلی و جدید را برای مشارکت اولیه و وفادار ماندن تشویق کنید.
- نشناختن مشتریان آنلاین به میزان کافی
غالباً گفته میشود که دیجیتال «سنجشپذیرترین رسانه تا کنون» بوده است. اما تحلیلهای گوگل و همانند آن به شما میزان حجم ملاقات را انتقال میدهند، نه احساسات ملاقاتکنندگان و آنچه در مورد شما فکر میکنند. لازم است که از دیگر ابزار وبسایت برای دریافت بازخورد از کاربر[۴] استفاده کنید تا نقاط ضعف خود را شناسایی کنید و مورد بحث قرار دهید.
معمولاً فعالیتهای بازاریابی دیجیتال به طور منفرد انجام میشود و یک بازاریاب دیجیتال متخصصی که در یک آژانس دیجیتال مجزا یا آیتی است فعالیتهای مربوط به بازاریابی را استراتژی کانال انجام میدهد. بستهبندی بازاریابی دیجیتال به شکل یک قطعۀ واحد و دردسترس، کار آسانتری است. البته تأثیر کمتری خواهد داشت. شکی نیست که رسانههای دیجیتال وقتی که با رسانههای سنتی و کانالهای پاسخگویی یکپارچه شوند به بهترین شیوه کار میکنند.
۷. ناکافی بودن افرادی که به دیجیتال اهمیت میدهند یا بودجههایی که به آن تخصیص داده میشود
هم به برنامهریزی و هم به اجرای بازاریابی الکترونیک منابع ناکافی تخصیص داده میشود و معمولاً مهارتهای بازاریابی الکترونیکِ اختصاصی و ویژهای وجود ندارد، در نتیجه شاهد واکنش نامناسبی به تهدیدهای رقابتی هستیم.
- از دست دادن پول و زمان به دلیل کپی کردن
حتی اگر منبع کافی داشته باشید ممکن است هدر برود، خصوصاً در شرکتهای بزرگتری که بخشهای مختلف سازمان بازاریابی آن، ابزار مختلفی را میخرند یا برای اجرای وظایف بازاریابی آنلاین مشابه، از آژانسهای مختلفی استفاده میکنند.
- اجایل[۵] و چابک و نبودن برای رسیدن به سرعت بازار و جلو ماندن
اگر به سرشناسترین برندها مانند آمازون[۶]، دل[۷]، گوگل، تِسکو[۸]، و زاپُس[۹] نگاه کنید، این برندها پویایی خود را حفظ میکنند و دائماً رویکردهای جدیدی را برای کسب و حفظ مخاطبان آنلاینشان آزمون میکنند. در مورد بازاریابی چابک بیشتر بخوانید.
هر شرکتی که یک وبسایت دارد، تجزیه و تحلیل خواهد داشت، اما بسیاری از مدیران ارشد متوجه نیستند که چقدر مهم است تیمهای آنها برای بررسی این استراتژی کانال تحلیلها و عملکرد بر مبنای آن زمان کافی داشته باشند یا به آن زمان کافی اختصاص بدهند. وقتی با یک راهبرد مناسب، مبناهای درست را تشخیص میدهی، میتوانید دائماً جنبههای کلیدی را بهپیش ببرید و بهبود بدهید، مثل بازاریابی جستجو، تجربۀ کاربر سایت، بازاریابی رسانۀ اجتماعی و ایمیل.
۱۰ مشکل ذکرشده در این مقاله استراتژی کانال دلیلی بر ضرورت راهبردهای متفکرانه برای بازاریابی دیجتال است، راهبردهایی که با مدد آنها بتوان از این مشکلات اجتناب کرد. اما اگر هنوز مطمئن نیستید که بازاریابی دیجیتال چقدر اهمیت دارد یا نیاز دارید بیشتر با بازاریابی دیجیتال آشنا شوید، مجموعهمقالات «بازاریابی دیجیتالِ» خط دید را دنبال کنید: چرا بازاریابی دیجتال؟
آموزش رسم کانال قیمتی و معامله بر اساس آن
کانال قیمتی، یک الگوی تکنیکال قوی است که چندین ساختار تحلیل تکنیکال را با هم ترکیب میکند، تا برای معاملهگران نقاط ورود و خروج احتمالی خوبی فراهم کند. همچنین کانال قیمتی میتواند در مدیریت کردن ریسک نیز به معاملهگران کمک کند. البته این الگوی قدرتمند غالبا توسط معاملهگران نادیده گرفته میشود. اولین قدم برای یادگیری این الگو، نحوه تشخیص آن است. قدم بعد شناسایی زمان ورود و نقطه ورود است که تعیین میکند در چه نقطهای حد سود و حدضرر خود را قرار دهیم.
ویژگیهای کانالهای قیمتی
در بحث تحلیل تکنیکال، زمانی یک کانال تشکیل میشود که قیمت بین دو خط موازی نوسان داشته باشد. خط روند بالایی، سقفهای قیمتی و خط روند پایینی کفهای قیمتی را به یکدیگر متصل میکند. کانال قیمتی میتواند شیب صعودی، نزولی یا افقی ( ساید، خنثی) داشته باشد.
اگر قیمت، کانال را به سمت بالا بشکند، میتواند به این معنی باشد که افزایش قیمت ادامه خواهد داشت. برای مثال نمودار پایین، کانالی را استراتژی کانال که در سهام شرکت هتلهای هایت (Hyatt Hotels Corporation که با نماد H در بورس شناخته میشود) تشکیل شده نشان میدهد که قیمت توانسته آن را بشکند.
از طرفی دیگر اگر قیمت کانال را به سمت پایین بشکند، میتواند نشاندهنده این موضوع باشد که روند نزولی قیمت ادامه خواهد داشت.
کانالهای قیمتی در سهامهایی که نوسانات شدید ندارند بهتر عمل میکند. میزان نوسانات سهم برای تعیین حدسود برای ما مهم است. برای مثال، اگر میزان نوسانات کم باشد، اندازه کانال خیلی بزرگ نخواهد بود که این موضوع بدین معنی است که حدسود احتمالی ما کوچک خواهد بود (چون سهام حرکت بزرگی نخواهد داشت). هر چه کانال ما بزرگتر باشد، میزان نوسانات نیز بیشتر است که در نهایت میزان سود احتمالی نیز بزرگتر خواهد بود.
انواع کانال
برای رسم کانال حداقل به چهار نقطه نیاز داریم که آنها را به هم متصل کنیم. دو نقطه برای ترسیم خط روند پایینی و دو نقطه برای خط روند بالایی. به صورت کلی سه نوع کانال قیمتی داریم:
۱. کانالهایی که شیب رو به بالا دارند به عنوان کانالهای افزایشی شناخته میشوند.
۲. کانالهایی که شیب رو به پایین دارند به عنوان کانال کاهشی شناخته میشوند. کانالهای صعودی یا نزولی به عنوان کانالهای رونددار (Trending Channels) شناخته میشوند چون قیمت در این کانالها به سمت خاصی حرکت میکند.
۳. کانالهای که در آن خطوط روند به صورت افقی هستند که با نامهای کانال افقی، روندهای رنج (خنثی)، و مستطیل نیز شناخته میشوند.
خرید یا فروش در کانالها
کانالها گاهی اوقات میتوانند نقاط خروج و ورود را برای ما فراهم کنند. البته برای وارد شدن به معامله خرید یا فروش چندین قانون وجود دارد:
• زمانی که قیمت در سقف کانال است، اگر معامله خرید باز دارید آن را ببندید یا وارد معامله فروش شوید.
• زمانی که قیمت در میانه کانال است، وارد معاملهای نشوید و اگر معامله باز دارید آنرا نگه دارید.
• زمانی که قیمت در کف کانال است معامله فروش خود را ببندید استراتژی کانال یا وارد معامله خرید شوید.
دو استتثنا برای این قانون وجود دارد:
۱. اگر قیمت کانال را از پایین یا بالا شکست، دیگر کانال مورد نظر ما معتبر نیست. پس تا زمانی که کانال دیگری تشکیل نشده است وارد معامله نشوید.
۲. اگر قیمت در یک کانال برای مدت طولانی در حال حرکت باشد، ممکن است قیمت در حال تشکیل یک کانال کوچکتر در داخل آن کانال باشد. در این شرایط، نقاط بالا یا پایین کانال کوچکتر را برای نقطه ورود و خروج استفاده کنید.
زمانی که قیمت در کانال صعودی قرار دارد سعی کنید نزدیک به کف کانال وارد معامله خرید شوید، و در سقف کانال از معامله خارج شوید. در روند صعودی اگر قصد وارد شدن به معامله فروش دارید، مواظب باشید.
برای مثال کانال افزایشی که در سهام شرکت NVIDIA ( با نماد NVDA ) تشکیل شده است را در تصویر زیر ببینید:
زمانی که قیمت در کانال نزولی قرار دارد، نزدیک به سقف کانال بفروشید و در کف کانال از معامله خارج شوید. چون روند کلی نزولی است و قیمت در کانال قیمتی نزولی قرار دارد، اگر قصد وارد شدن به معامله خرید را دارید، بسیار مواظب باشید.
گاهی اوقات میتوان با استفاده از دیگر اندیکاتورهای تکنیکال دقت سیگنالهای دریافتی از کانال قیمتی را بالا برد و تاییدی برای قدرت روند نزولی یا صعودی دریافت کرد. اندیکاتورهای تکنیکالی که میتوان در کنار کانال قیمتی استفاده کرد شامل این موارد میشوند:
• اندیکاتور MACD یا میانگین متحرک همگرایی واگرایی (به انگلیسی Moving Average Convergence Divergence) معمولا زمانی که کانال قیمتی افقی شکل گرفته است نزدیک عدد صفر نوسان میکند. زمانی که خط MACD، از خط سیگنال عبور کند میتواند نشاندهنده نقطه احتمالی ما برای خرید در نزدیکی کف کانال یا معامله فروش در نزدیکی سقف کانال برای ما باشد.
• کراس اور (Crossover) در اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic) ممکن است سیگنال خرید در کف و سیگنال فروش در سقف به ما بدهد.
• اندیکاتور حجم معاملات هم میتواند در معاملهگری به ما کمک کند. حجم معاملات معمولا زمانی که قیمت در میانه کانال است پایین است. معمولا زمانی شکست کانال رخ میدهد که حجم معاملات بالا باشد. اگر زمانی که قیمت کانال را میشکند حجم معاملات افزایش نداشتهباشد، احتمال اینکه قیمت مجددا به کانال برگردد زیاد است. ( احتمال این که شکست جعلی داشته باشیم زیاد میشود.)
مشخص کردن سطوح حدضرر و حدسود
کانالها میتوانند با مشخص کردن سطوح حدضرر و حدسود به ما در مدیریت سرمایهمان کمک کنند. در این جا نکات پایهای که برای مشخص کردن این سطوح استفاده میشود بیان میکنیم:
• اگر در کف کانال وارد معامله خرید شدید، حد ضرر خود را پایین کف کانال قرار دهید تا اگر قیمت نوسانی داشت از آن در امان باشید و در سقف کانال از معامله خارج شوید و سیوسود کنید.
• اگر در سقف کانال وارد معامله فروش شدید، حدضرر خود را بالای سقف کانال قرار دهید تا اگر قیمت نوسانی داشت از آن در امان باشید و در کف کانال از معامله خارج شوید و سیوسود کنید.
نموداری که میبینید نمودار شرکت BCE ( با نماد BCE) است که نقاط حدضرر و خروج احتمالی برای شما مشخص شدهاست.
تشخیص اعتبار معامله
کانالها میتوانند احتمال موفقیت یک معامله را برای ما مشخص کنند. کانالها این کار را از طریق قابلیتی به اسم “تاییدیه” انجام میدهند. تاییدیه به معنی تعداد دفعاتی است که قیمت از سقف تا کف کانال و برعکس نوسان داشتهاست. این نکات در مورد سطوح تاییدیه بسیار مهم است که باید بخاطر داشتهباشید:
• بین ۱ تا ۲ بار نوسان از کف به سقف یا برعکس کانال ضعیف است (و قابل معامله نیست).
• بین ۳ تا ۴ بار نوسان؛ کانال مناسب (قابل معامله) است.
• بین ۵ تا ۶ بار نوسان کانال قوی (کانال معتبر برای معامله) است.
• بیشتر از ۶ بار نوسان، یعنی کانال بسیار قوی است (و با هر بار نوسان بیشتر اعتبار بیشتر میشود.).
تحلیل زمانی معامله
توسط کانالها میتوانید مدت زمانی که نیاز است تا معامله از نقطه فروش به نقطه خرید برسد را حساب کنید. این کار را میتوانید با استفاده از مدت زمانی که قبلا طول کشیده که قیمت از کف به سقف یا برعکس نوسان کند انجام دهید و میانگین آن را برای آینده در نظر بگیرید. این پیشبینی بر اساس این فرض است که حرکت آینده دارایی از لحاظ زمانی و قیمتی تقریبا برابر با حرکات قبلیش است. اگر چه این فقط یک فرض است و ممکن است گاهی اوقات دقیق نباشد.
نکته مهم: بسته به بازه زمانی، کانال قیمتی میتواند شکل متفاوتی داشتهباشد. برای مثال یک کانال در تایمفریم هفتگی ممکن است در تایمفریم روزانه قابل تشخیص نباشد.
نتیجهگیری
زمانی که قیمت بین دو خط روند کانال در حال نوسان است، کانال میتواند برای شما فرصت معاملاتی خرید یا فروش را فراهم کند. زمانی که حرکت قیمت یک دارایی در بین دو خط روند موازی محدود میشود، سیگنالهای خرید و فروش، همچنین سطوح حدسود و حدضرر را میتوان تخمین زد. قدرت یک کانال را میتوان بسته به مدت زمانی که قیمت در آن حرکت کرده است مشخص کرد. مدت زمانی که قیمت از سقف به کف یا برعکس حرکت میکند، تخمینی برای اینکه معامله را چقدر نیاز است باز نگه دارید به ما ارائه میدهد.
جهت پیگیری اخبار و تحلیل های فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرامی UtoFX بپیوندید.
استراتژی تشخیص شروع روند صعودی
سهم را نگه داری کند و یا در زمان مشخص از سهم خارج شود.
بازار هرگز یک خط راست را طی نمی کند و تغییراتی که در بازار رخ می دهد (من جمله تغییرات قیمتی)
به صورت حرکت های زیگزاگی و یا نوسانی نمایش داده می شوند.
زیگزاگ ها شبیه به موج های پی در پی ای هستند که می توانند صعودی و یا نزولی باشند.
برآیند و یا خروجی کلی ای که از این موج های صعودی و نزولی حاصل می شوند، روند بازار را تعیین می کنند.
روند یک جریان قیمتی رو با بالا یا پایین و یا خنثی است.
بازار میتواند یکی از سه حالت ؛ صعودی ، نزولی یا ساید( خنثی) را داشته باشد.
در یک روند صعودی :
- برآیند حرکت به سمت بالا است.
- روزهای نزولی نیز وجود دارد ولی نهایتاً قیمت بالا می رود.
- در طول روند همواره قله های بالاتر (HH) و دره های بالاتر (HL) ایجاد می شود
در یک روند نزولی:
- برآیند حرکت به سمت پایین است.
- روزهای صعودی نیز وجود دارد ولی در نهایت قیمت پایین میآید
- در طول روند همواره قله های پایین تر (LH) و دره های بالاتر (LL) ایجاد می شود.
در یک روند خنثی:
- برآیند حرکت تقریبا ثابت است.
- روزهای صعودی و نزولی با میانگین برابر وجود دارد
- در طول روند قله های با سقف برابر و دره های با کف برابر ایجاد می شود
با چه ابزاری میتوان روند قیمتی نمودار را مشخص کرد؟
ابزار تشخیص روند صعودی سهم
1)خطوط روند
خط روند یکی از مهمترین ابزار استفاده شده در تحلیل تکنیکال است.
برای ایجاد یک خط روند، تحلیلگر باید حداقل 2 استراتژی کانال یا 3 نقطه روی نمودار قیمت داشته باشد.
خط روندها از وصل کردن پایینترین یا بالاترین نقاط قیمت در نمودار بدست میآیند.
خط روند نزولی از وصل کردن سقفهای قیمت و خط روند صعودی از وصل کردن کفهای قیمت بدست میآید.
اعتبار خط روند به عوامل متعددی ارتباط دارد :
1.شیب خط روند:
هرچقدر شیب این خط بیشتر باشد اعتبار آن روند در پایداری کمتر است و احتمال شکست آن وجود دارد.
شیب ۴۵ درجه در تحلیل ها شیبی مناسب و معتبر تلقی می شود.
2. تعداد برخورد نمودار قیمت با خط روند:
هرچه تعداد برخورد به خط روند بیشتر باشد آن خط دارای اعتبار بیشتری است.
3. شدت کاهش (افزایش) قیمت سهم:
در این ارتباط هم هرچه کندل های بلند تری در نزول (صعود) ثبت شود احتمال شکست خط روند بالاتر می رود.
برای مثال سهم برای چند روز متوال صف فروش(صف خرید) شود و با درصد های منفی چهار یا منفی پنج بسته شود.
4. بازه زمانی بررسی سهم:
شما باید این نکته مهم را در نظر بگیرید که روند به بازه زمانی بررسی سهم بستگی دارد.
2)کانال ها و الگوهای قیمتی
معاملهگران معمولا برای ایجاد کانال ها و الگوهای قیمتی
خط روندی برای اتصال قیمتهای بالا و همچنین خط روندی برای اتصال قیمتهای پایین رسم میکنند.
کف و سقف کانال و الگوی قیمتی میتواند حمایت و مقاومت را برای بازه زمانی مورد بررسی مشخص کند.
مشابه با خط روند واحد، معامله گران به دنبال رشد و افت ناگهانی قیمت یا شکست هستند
تا وقتی قیمت به خارج از کانال و الگو رسید، متناسب به جهت حرکت قیمت، معامله خود را انجام دهد.
نقطه شکست کانال و الگو میتواند به عنوان نقطه خروج یا نقطه ورود استفاده شود.
3)خطوط میانگین متحرک
میانگین های متحرک معروف ترین ابزار معاملاتی تحلیل تکنیکال برای تشخیص جهت بازار هستند
طول میانگین متحرک (دوره میانگین متحرک) روی سیگنال هایی که از چرخش بازار میگیرید تاثیر میگذارد
میانگین متحرک های کوچک سیگنال های زود هنگام و غلط زیادی میدهد
همچنین به حرکت های کوچک بازار خیلی سریع واکنش میدهد
به عبارت دیگر میانگین های متحرک سریع میتونند شما را زود از بازار بیرون بیارن وقتی که نزدیک تغییر است.
میانگین متحرک های کند( با دوره بالا) خیلی دیر سیگنال میدهد یا به شما کمک میکنند که روند را مدتی بیشتر همراهی کنید و نویز ها را فیلتر میکند.
از انواع میانگین های متحرک میتوان به میانگین متحرک سادهSMA و میانگین متحرک نمایی EMA نام برد.
4)اندیکاتورها
یکی دیگر از روش هایی کع میتوان با استفاده از آن روند بازار را تعییت کرد استفاده از سیگنال اندیکاتورهای تعیین کننده جهت روند است.
- اندیکاتور Bollinger Band
5)سیستم ایچیموکو
سیستم معاملاتی ایچیموکو، یکی از قویترین استراتژیهای معاملاتی برای شناسایی روندهای بازار است.
این اندیکاتور دارای ویژگیهای منحصر به فردی از جمله شناسایی روندهای پر قدرت بازار،
سطوح مهم حمایت و مقاومت، پیش بینی روند آینده قیمت و… است.
ایچیموکو با توجه به ابزارهایی که شامل پنج خط تنکانسن، کیجونسن، چیکواسپن و سنکواسپن A و B میشود،
تحت عنوان اندیکاتور All-in-one نامیده میشود.
این عنوان در بسیاری از موارد میتواند به عنوان تنها استراتژی معاملاتی استفاده شود.
تا اینجا با مفهوم و ابزار تشخیص یک روند آشنا شدیم .
اما سوال اینجاست که چه طور می توان ترکیب بهینه ای از ابزاز های عنوان برای تشخیص روند استفاده کرد؟
استراتژی تشخیص شروع روند صعودی
ابزار مورد استفاده در این استراتژی
- مووینگ اوریج ساده 100 روزه و 200 روزه
- سیستم ایچیموکو
- خطوط روند و کانال ها و الگوهای قیمتی
- خطوط فیبوناچی
دقت کنید که در بررسی روند یک نماد بنیادی روند کلی بازار و روند گروه نماد هم مورد برررسی قرار میگیرد.
یک روند نزولی پیدا کنید.
همون طور که مشاهده میکنید ما همزمان با روند نزولی یک الگوی قیمتی مثلث هم در نمودار میبینم.
در این الگوی قیمتی اگر نمودار ضلع بالایی مثلث را بشکند به اندازه قاعده مثلث رشد خواهد کرد.
نمودار ضلع بالای مثلث (خط روند نزولی)را شکسته و به آن پولبک زده.
سیگنال اول صادر شد.
مووینگ اوریج 100 روزه را روی نمودار باز کنید.
نمودار در ناحیه مشخص شده مووینگ اوریج 100 روزه که یک مقاومت معتبر برای نماد بوده را شکسته
به معنای دیگر قیمت نماد از میانگین 100 روزه گذشته خود بالاتر رفته
سیگنال دوم صادر شد.
سیستم ایچیموکو را روی نمودار باز کنید.
نمودار در ناحیه مشخص شده(مستطیل نارنجی) همچنان زیر ابرهای کومو قرمز رنگ قرار دارد.
منتظر می مانیم تا نمودار از ابرهای کومو خارج شود و رنگ ابر آینده سبز شود.
سیگنال سوم صادر شد.
مووینگ اوریج 200 روزه و فیبوناچی را روی نمودار قرار دهید.
با عبور از مووینگ اوریج قوی 200 روزه همزمان با سطح 38.2 فیبوناچی بازگشتی سیگنال چهارم نیز صادر می شود.
دیدگاه شما