حاشیه سود و انواع آن


فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی

حاشیه سود و انواع آن

در مقاله قبل درباره ABC ابزاری برای جهت یابی بازار، حسابداری مدیریت و تصمیمات بازاریابی صحبت شد و حال در ادامه به بررسی هزینه یابی و حاشیه سود می پردازیم.

بازاریابی، ABC و زنجیره ارزش

به‌کارگیری ABC مستلزم بازبینی بهای ثابت حاشیه سود و انواع آن و متغیر و حاشیه سود به کار رفته در تصمیمات بازاریابی است. به کار بردن ABC مستلزم این است که تولیدکنندگان و تصمیم گیرندگان علاوه بر پاسخگویی سود بر فرایندهای توسعه محصول، تولید و تحویل و بهای فعالیتهای مورد نیاز برای تکمیل این فرایندها تأکید کنند.

مایکل پورتر (1990)، زنجیره ارزش را بعنوان ابزاری جهت شناسایی و ردیابی انواع فعالیتهای طراحی، محصول، فروش، تحویل و پشتیبانی پیشنهاد کرده است. زنجیره ارزش فعالیتهای درآمدی ارزش را ردیابی می کند. بر این اساس در هزینه یابی و حاشیه سود ، ABC، بهای تمام شده محصول بستگی دارد به:

1) در حال حاضر محصول کجای زنجیره ارزش قراردارد.

2) شرایط تصمیم برای کدام یک از اقلام بهای تمام شده، تجزیه و تحلیل می شود.

در مدل مرحله ای مرسوم، به‌جای انباشت مخارج برای فعالیتهای شرکت و تلاش برای تخصیص آنها، مخارج به محصولات در سطح واحد اختصاص می یابد. در ABC، مخارج برای سطوح مختلف از پائین به بالا جمع شده و از طریق هر مرحله از زنجیره ارزش انباشته می شود. در قسمتهای بعدی این سطوح تشریح شده است.

حاشیه سود سطح واحد

تعیین محلی که شرکت می تواند منابع اضافی را برای ایجاد ارزش افزوده به کار گیرد، با فعالیتهای سطح واحد شروع می شود. هزینه یابی حاشیه سود و انواع آن و حاشیه سود سطح واحد از طریق کسر کردن بهای بوقوع پیوسته فعالیتهای سطح واحد از درآمد پیش بینی شده محصول محاسبه تهیه می شود. در اطلاعاتی که توسط ABC تهیه می شود، مفاهیم حاشیه سود، مخارج ثابت و متغیر معانی متفاوتی دارد و سودهای ناویژه ممکن است در مراحل متفاوت زنجیره ارزش محاسبه شوند. اولین سطح تجمع مخارج در سطح واحد اتفاق می افتد و شامل اقلام متغیر بهای تمام شده است. فعالیتهای سطح واحد مخارجی متناسب با تعداد واحدهای تولیدشده، ایجاد می کنند که همان مخارج متغیر مرسوم دستمزد مستقیم و مواد مستقیم است.

حاشیه سود سطح محصول

فعالیتهای سطح محصول شامل دو گروه اضافی از مخارج است که باعث تمایز هزینه ثابت و متغیر می شوند. این فعالیتها شامل مخارج حفظ تولید و سطح سفارش کار است. مخارج سطح سفارش کار می تواند تعداد و مدت تنظیمات تولید، تعداد و نوع تغییرات اساسی، تعداد سفارش‌ها خرید و تعداد بازرسی ها باشد. ویژگی بارز مخارج سطح سفارش کار این است که به تعداد واحدهای تولید شده بستگی ندارد، بلکه به فعالیتهای مورد نیاز برای برنامه ریزی و تنظیم مسیر تولید بستگی دارد. حاشیه سطح محصول از طریق کسر کردن هزینه های فعالیتهای سطح سفارش کار و حفظ محصول از حاشیه سطح واحد محاسبه می شود.

سیستم اطلاعاتی ABC که ارتباط میان پیچیدگی و تنوع خط تولید را بیان می کند و شالوده ذاتی آن پشتیبانی از تولید است، اطلاعات مورد نیاز برای تولیدکنندگان را فراهم می کند تا به‌جای افزایش خطوط تولید بدون توجه به سود آن، تصمیماتی در جهت افزایش سود اتخاذ کند. باقی ماندن در رقابت مستلزم بهبود مستمر محصول، افزایش جذابیت در بازار و بهبود مستمر فرایندها جهت افزایش کارایی عملیاتی و سودآودی در بلندمدت است. هیچ یک از بهبودهای مستمر به حجم تولید شده بستگی ندارد بلکه به پویایی بازار، چگونگی سطح محصول و سبک فروش بستگی دارد. بنابراین، یک سیستم اطلاعاتی که توانایی محاسبه بهای نگهداری محصول غیررقابتی را دارد برای شرکت هایی که در محیط فعلی فعالیت می کنند ضروری است. در هزینه یابی و حاشیه سود استفاده از ABC برای تفکیک هزینه های تحقق یافته در سطح تولید، تولیدکنندگان را قادر به ارزیابی بهبودهای فرایند و محصول در مقابل منافع بلندمدت می کند.

حاشیه سود در سطح کانال فروش

حاشیه سود سطح کانال فروش از طریق کسر کردن مخارج فعالیتهای کانال فروش از سود ناویژه سطح محصول محاسبه می شود. انجام فعالیتها در سطح کانال فروش بستگی دارد به: 1- موقعیت کانال فروش 2- تعداد و تنوع خروجی های خرده فروشی 3- سبکهای انتقال محصولات 4- مکان و سیاست های ذخیره موجودی و 5- تنوع در انتقال محصولات.

مخارج این فعالیتها تغییرات سربار را بیان می کند که در سیستم های مرسوم بهای تمام شده بر مبنای حجم فروش کانال تخصیص می یابد. ABC علاوه بر تأکید بر معاملات، بهای کامل فعالیتهای سطح کانال فروش را شناسایی کرده و تولیدکننده را در انتخاب واسطه ها و ساختار کانال فروش حمایت و امکان بهترین ارزیابی از سطح سوآوری کانال فروش رافراهم می کند.

حاشیه سود سطح مشتری/ بخش

بخش بازار حلقه نهایی زنجیره ارزش و هدف نهایی دیگر فعالیتهای شرکت است. بخاطر اهمیت مشتری، یک سیستم حسابداری باید مشتری را بعنوان هدف نهایی بهای تمام شده شناسایی کند. مشتری به فواید شهودی محصول اهمیت می دهد و نهایتاً اوست که فعالیتهای ایجاد شده در زنجیره ارزش را هدایت می کند. بر طبق هزینه یابی و حاشیه سود برآوردن نیاز و خواسته های مشتری، تلاشهای طراحی محصول را به سمت فواید شهودی درخواست شده توسط مشتری و تلاشهای طراحی فرایند را به سمت تولید و تحویل محصولات ارزش آفرین سوق می دهد. ترغیب کارکنان شرکت به مشتری مداری، یکی از اصول مهم بازارمداری است. ABC رویکردی پیشرفته برای تجزیه و تحلیل های بهای تمام شده/ منفعت فراهم کرده و امکان تصمیم گیری بهتر در مصرف منابع جهت فعالیتهای بازارمدار را برای تولیدکنندگان فراهم می کنند. ABC این حقیقت را که فعالیتهای اهرمی سطح مشتری / بخش بر اساس نیاز بخش یا مشتری تغییر می کند، را در نظر می گیرد. حاشیه سود سطح مشتری/ بخش از طریق کسر کردن مخارج این فعالیتها از سود ناویژه سطح کانال فروش محاسبه می شود.

حاشیه سود (Profit Margin)

همانطور که کاملا مشخص است؛ امروزه گرایش به سمت بازارهای سرمایه به شدت افزایش پیدا کرده است.

اما مسئله اینجاست که در این بازار پر جنب‌وجوش، تنها آن دسته از افرادی که با دانش تخصصی و مهارت کافی به انجام معاملات می‌پردازند، در این کار موفق خواهند شد.

بسیاری از تحلیل‌گران فعال در بازار بورس، از تحلیل‌های بنیادی کمک گرفته و در تحلیل‌های خود از اصطلاحات و مفاهیم مهم بهره می‌برند تا در نهایت نتیجه مطلوب حاصل گردد.

در این مقاله قصد داریم درباره یکی از گزاره‌های مهم در تحلیل بنیادی به نام “حاشیه سود” صحبت کنیم. اگر تمایل دارید که این اصطلاح مهم را بهتر درک کرده و در بازار بورس موفق‌ترعمل کنید؛ پس تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.

حاشیه سود چیست؟

یکی از ابزارهای مهمی که در تحلیل بنیادی به کار گرفته می‌شود، حاشیه سود است. اما دقیقا حاشیه سود به چه معناست؟

در صورت‌های مالی شرکت‌های بورسی، میزان فروش و سود شرکت کاملا مشخص است و تحلیل‌گران براساس داده‌های موجود در این گزارش‌ها، اطلاعات مهم از شرکت‌های بورسی را به دست می‌آورند.

حال اگر در این صورت مالی، داده‌ای را تحت عنوان “میزان سود سهام” بر داده مربوط به “میزان فروش سهام” تقسیم کنیم، حاشیه سود به دست می‌آید.

نسبت میزان سود شرکت به میزان فروش آن را با حاشیه سود بیان می‌کنیم که اگر در عدد 100 ضرب شود، درصد سود به دست می‌آید.

برای درک بهتر این موضوع؛ فرض کنید که حاشیه سود شرکتی 15 درصد بیان شده است. در واقع منظور این است که به ازای هر 100 تومان فروش، 15 تومان سود نصیب شرکت مورد نظر شده است.

لازم به ذکر است که گاهی ممکن است حاشیه سود شرکتی، نسبت به گذشته کاهش یابد که این موضوع می‌تواند دلایل مختلفی مانند کاهش قیمت محصول نسبت به گذشته، کاهش سوددهی شرکت، افزایش هزینه‌های جانبی شرکت و عدم مدیریت کافی در کنترل هزینه‌ها داشته باشد.

بررسی انواع حاشیه سود

به طور کلی 3 نوع حاشیه سود وجود دارد:

در ادامه به بررسی هریک از آن‌ها می‌پردازیم:

حاشیه سود خالص (Net Profit Margin)

حاشیه سود خالص برای یک شرکت عبارت است از سود خالص آن شرکت تقسیم بر درآمد کل به دست آمده از شرکت.

توجه داشته باشید که حاشیه سود خالص، در یک بازه زمانی مشخص در نظر گرفته می‌شود.

حاشیه سود خالص

فرمول محاسبه حاشیه سود خالص

حاشیه سود ناخالص (Gross Profit Margin)

حاشیه سود ناخالص، همانند حاشیه سود خالص محاسبه می‌شود و تنها یک تفاوت دارد و آن هم این است که در صورت فرمول محاسبه حاشیه سود ناخالص، میزان سود ناخالص قرار می‌گیرد.

بنابراین؛ حاشیه سود ناخالص عبارت است از میزان سود ناخالص تقسیم بر درآمد کل شرکت.

حاشیه سود ناخالص

فرمول محاسبه حاشیه سود ناخالص

حاشیه سود عملیاتی (Operating Profit Margin)

برای محاسبه حاشیه سود عملیاتی، باید میزان سود عملیاتی را بر میزان کل درآمد شرکت تقسیم کنیم.

حاشیه سود عملیاتی

فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی

منظور از حاشیه سود ناخالص چیست؟

همانطور که توضیح دادیم؛ منظور از حاشیه سود، میزان سود یک شرکت نسبت به میزان فروش آن است.

حالا اگر از هزینه‌های اضافی که در شرکت پرداخت شده صرف نظر کنیم و در محاسبات خود وارد نکنیم، حاشیه سود را حاشیه سود ناخالص می‌نامیم.

مسلما در هر کسب و کاری، هزینه‌هایی مربوط به مراحل تولید، دستمزد و مالیات وجود دارد که اگر این هزینه‌ها را محاسبه نکنیم، حاشیه سود ناخالص به دست می‌آید.

هر چقدر میزان حاشیه سود ناخالص یک شرکت بیشتر باشد، عملکرد آن شرکت مناسب بوده و کنترل هزینه‌های خود را به درستی انجام داده است.

برای درک بهتر این مفهوم، به یک مثال توجه کنید. فرض کنید که یک شرکت برای تولید یک محصول، 2000 تومان هزینه کرده است؛ اما در بازار، آن را به قیمت 3000 تومان به فروش می‌رساند. در این حالت می‌گوییم که حاشیه سود این شرکت، 1000 تومان یا به عبارتی 100 درصد بوده است.

در حالت دیگری؛ فرض کنید که حاشیه سود یک شرکت در داده‌های اطلاعاتی 50 درصد عنوان شده است؛ به این معنا که از هر 1000 تومانی که محصول به فروش می‌رود، 500 تومان از آن، سود حاصل از فروش خواهد بود. البته دقت کنید که این حاشیه سود، به صورت ناخالص و با احتساب هزینه‌های مختلف در شرکت عنوان شده است.

نحوه محاسبه حاشیه سود

برای محاسبه سود ناخالص از داده‌های یک شرکت فعال در بورس، بایستی تفاوت قیمت تمام شده با میزان فروش محصول را پیدا کنیم.

به بیان دیگر؛ اگر قیمت تمام شده یک محصول را از قیمت فروش آن محصول کم کنیم، سود ناخالص آن محصول به دست می‌آید. حال با داشتن سود ناخالص، به راحتی می‌توانیم حاشیه سود ناخالص را نیز محاسبه کنیم. برای این کار؛ کافی است میزان فروش را بر سود ناخالص محصول که در مرحله قبل محاسبه کردیم، تقسیم کنیم.

توجه داشته باشید که حاشیه سود برای تمام محصولات یک شرکت قابل محاسبه است و معمولا عدد‌های متفاوتی برای محصولات مختلف یک شرکت به دست می‌آید.

به این ترتیب؛ اگر قرار باشد که حاشیه سود را برای کل محصولات به دست آورید، بهترین راه این است که از میانگین قیمت تمام محصولات را به دست آورده و سپس در فرمول حاشیه سود قرار دهید.

این نکته حائز اهمیت است که هرچه حاشیه سود یک شرکت بالاتر باشد، همانقدر آینده آن شرکت امیدوارکننده است. البته المان‌های بسیاری بر میزان نوسان این پارامتر تاثیرگذار است.

به عنوان مثال؛ کاهش هزینه‌های تمام شده برای تولید محصول و در مقابل افزایش قیمت محصول، از جمله پارامتر‌های افزایشی برای حاشیه سود یک شرکت به حساب می‌آیند.

توجه داشته باشید که برای کاهش قیمت محصول، بایستی کارهایی انجام شود که کیفیت محصول را مورد هدف قرار ندهد؛ به این معنا که کاهش هزینه‌های تولید نباید بر روی کیفیت محصول تاثیرگذار باشد.

منظور از حاشیه سود عملیاتی چیست؟

همانطور که قبل‌تر اشاره کردیم؛ یکی از انواع حاشیه سودهایی که قابل محاسبه است، حاشیه سود عملیاتی است.

در واقع برای محاسبه حاشیه سود عملیاتی، باید درآمد عملیاتی یک شرکت را بر فروش خالص آن تقسیم کنیم تا در نهایت، حاشیه سود عملیاتی به دست آید.

منظور از درآمد عملیاتی همان درآمد پیش از پرداخت بهره است و همچنین اگر هزینه کالای‌های مورد معامله را از میزان سود خالص از فروش یک شرکت کسر کنیم، سود عملیاتی به دست می‌آید.

هر شرکتی، براساس کسب‌وکار و نوع فعالیت خود در بازار، یک سری هزینه‌های جانبی نیز دارد که به آن هزینه‌های عملیاتی می‌گویند. به عنوان مثال؛ هزینه‌های اداری، بازاریابی، توزیع و… جزو هزینه‌های عملیاتی به حساب می‌آیند.

حال اگر هزینه‌های عملیاتی از سود ناخالص کم شود، سود عملیاتی محاسبه خواهد شد. علاوه بر این؛ اگر سود عملیاتی محاسبه شده در این مرحله را بر میزان فروش شرکت تقسیم کنیم، حاشیه سود عملیاتی به دست می‌آید که می‌تواند نشان‌دهنده توانایی یک شرکت در کنترل هزینه‌ها باشد.

مزایا و معایب استفاده از حاشیه سود

حاشیه سود یک شرکت، معیار خوبی از میزان سودآوری شرکت است.

در واقع؛ شما می‌توانید با در نظر گرفتن تمام هزینه‌های پرداخت شده از سوی شرکت جهت تولید محصول و میزان درآمد حاصل از فروش محصولات، یک دید کلی از میزان توانایی شرکت در کنترل هزینه‌ها به دست آورید.

اگر حاشیه سود شرکتی بالا باشد، به این معناست که قیمت‌گذاری محصولات مناسب بوده، هزینه‌های پرداختی برای تولید محصول به خوبی کنترل حاشیه سود و انواع آن شده و در نهایت مدیریت در شرکت کارآمد بوده است. اما در مقابل؛ کاهش حاشیه سود یک شرکت، هشداری برای تغییر روند قیمت‌گذاری و هزینه‌های شرکت خواهد بود.

حال به سراغ معایب و محدودیت‌های حاشیه سود می‌رویم؛ یعنی دقیقا همان جایی که گاها فروش‌های یکباره شرکت، شرایط را تا حدودی فریبنده جلوه می‌دهد.

به عبارت دیگر؛ گاهی اوقات دیده می‌شود که شرکتی تحت تاثیر عواملی با فروش یکباره، توانسته حاشیه سود را در سطح بالایی برای خود نگه دارد. در صورتی‌که چنین حاشیه سودی برای آن شرکت واقعی نبوده و ناپایدار خواهد بود.

محدودیت دیگر در حاشیه سود، جایی است که شرکت‌ها مدل‌های تجاری متفاوتی داشته باشند. به عبارت دیگر؛ با محاسبه حاشیه سود، نمی‌توان مقایسه دقیقی از شرکت‌ها در صنایع مختلف را به دست آورد؛ بلکه شرایط سوددهی صنایع مختلف متفاوت خواهد بود.

سخن پایانی

حاشیه سود، یکی از فاکتورهای مهمی است که تحلیل‌گران در تحلیل‌های بنیادی از آن استفاده می‌کنند.

این فاکتور، معیار خوبی است که میزان سودآوری یک شرکت را نشان می‌دهد. همانطور که گفتیم؛ هر چقدر حاشیه سود شرکتی بالا باشد، کنترل و مدیریت خوبی در هزینه‌های پرداخت شده صورت گرفته است.

این اصطلاح در واژه‌نامه جامع بورسینس منتشر شده است.

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:

آشنایی با مفهوم حاشیه سود در بورس و انواع آن

یکی از موارد بسیار مهم‌ و جذاب که در صورت سود و زیان شرکت‌های بورسی باید به آن توجه داشته باشید، حاشیه‌ی سود می‌باشد. این آیتم به معامله‌گران کمک می‌کند تا ببینند اوضاع شرکت در سال جاری و در آخرین صورت مالی چگونه بوده است. به بیان دیگر، حاشیه‌ی سود یکی از نسبت‌های مفید است که می‌تواند راجع به جنبه‌های مختلف عملکرد مالی یک شرکت به معامله‌گران بینشی عمیق بدهد. در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ می‌خواهیم به بررسی مفهوم حاشیه سود در بورس و انواع آن بپردازیم.

حاشیه سود در بورس چیست؟

حاشیه سود در بورس چیست

حاشیه سود

حاشیه سود در بورس یکی از پارامترهای مهمی است که توانایی یک شرکت در کنترل هزینه‌ها را به ما نشان می‌دهد. انواع مختلفی از حاشیه سود وجود دارد که در ادامه دو مورد از آن‌ها را بررسی خواهیم کرد. اما برای محاسبه‌ی حاشیه سودهای مختلف، کافی است تا انواع این سودها را بر فروش خالص شرکت تقسیم کنیم. نکته‌ای که باید به آن توجه داشته باشید این است که هرچقدر عدد بدست آمده در این فرمول بیشتر باشد، یعنی سوددهی شرکت مورد نظر در مهار و کاهش هزینه‌ها بیشتر بوده است. اما هرچقدر که عدد به‌دست آمده کوچکتر باشد، به معنای آن است که توانایی شرکت در کاهش هزینه‌ها بسیار کم بوده است. حاشیه سود همچنین می‌تواند جنبه‌های خاصی از استراتژی قیمت‌گذاری یک شرکت را مشخص کند. مثلاً حاشیه سود پایین حاکی از آن است که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت‌گذاری کرده است.

انواع حاشیه سود در بورس

انواع حاشیه سود در بورس

دسته‌بندی انواع حاشیه سود در بازار بورس

چند نوع مختلف از حاشیه سود در بورس وجود دارد که سرمایه‌گذاران، تریدرها و تحلیل‌گران از آن‌ها برای انداز‌ه‌گیری عناصر خاص سود یک شرکت استفاده می‌کنند. یکی از آن‌ها حاشیه سود خالص است و دیگری حاشیه سود عملیاتی. در ادامه هر یک از این موارد را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار خواهیم داد.

۱. حاشیه سود ناخالص

این نوع از حاشیه سود در بورس به ما کمک می‌کند تا بفهمیم که در خط تولید شرکت چه اتفاقاتی در حال وقوع است. در واقع این آیتم به ما نشان می‌دهد که آیا اوضاع کلی شرکت خوب است یا نه. حاشیه سود ناخالص از تقسیم «سود ناخالص» بر «درآمدهای عملیاتی» یا فروش خالص به دست می‌آید. در این فرمول منظور از سود ناخالص، درآمد منهای حاشیه سود و انواع آن هزینه‌ی کالاهای فروخته شده شامل نیروی کار، مواد و هزینه‌های سربار است. حاشیـه‌ی سود ناخالص بیشتر برای در نظر گرفتن شرکت‌هایی که کالا تولید می‌کنند، سودمند می‌باشد.

۲. حاشیه سود عملیاتی

حاشیه سود عملیاتی، یک نوع محبوب دیگر از حاشیه سود در بورس است. حاشیه سود عملیاتی یک شرکت، که بازده فروش (return on sales) نیز نامیده می‌شود، معیار خوبی برای ارزیابی قدرت و موفقیت مدیریت شرکت و میزان ریسک‌پذیری آن است. این معیار، نسبت درآمدی که برای پوشش هزینه‌های غیرعملیاتی، همچون پرداخت بهره، را نشان می‌دهد. از این رو سرمایه‌گذاران و وام‌دهندگان توجه ویژه‌ای به حاشیه سود عملیاتی دارند. حاشیه سود عملیاتی از حاشیه سود و انواع آن تقسیم «سود عملیاتی» بر «درآمدهای عملیاتی» یا فروش خالص به دست می‌آید. درآمد عملیاتی همان درآمد قبل از بهره و مالیات درآمدی است که بعد از کسر تمام هزینه‌های عملیاتی و هزینه‌های سربار، همچون هزینه‌های فروش و مدیریت اجرایی و همچنین هزینه‌های کالاهای فروخته شده (COGS) در صورت‌حساب‌ سود و زیان باقی می‌ماند.

سخن آخر

در این مقاله از سایت آموزش چراغ راجع به حاشیه سود در بورس و انواع آن صحبت کردیم. اگرچه محاسبه‌ی حاشیه‌ی سود و مقایسه‌ی آن با دوره‌های قبل یکی از سیگنال‌های بسیار مهم تشخیص سهام ارزنده در بورس می‌باشد. اما صرفاً با تکیه بر همین یک آیتم نمی‌توان برای خرید سهم اقدام کرد. نکته‌ی مهم دیگری که باید در نظر داشته باشید این است که محاسبه‌ی حاشیـه سود برای شرکت‌هایی که در حال ضرر کردن هستند، چندان مفید نیست. چرا که چنین شرکت‌هایی هیچ سودی ندارند. چراغ ، به عنوان نسل جدیدی از پلتفرم‌های آموزش و استخدام در تلاش است تا بیان و ارائه‌ی نکات و دوره های آموزش بورس به شما برای سرمایه‌گذاری و کسب سود در این بازار پر تلاطم کمک کند.

اسرار صورت سود و زیان !

صورت سود و زیان یکی دیگر از انواع صورت‌های مالی است که در ادامه می‌خواهیم به بررسی جزییات آن بپردازیم.همانطور که میدانیم انواع صورت‌های مالی بر چهار نوع است که شامل ترازنامه (صورت وضعیت مالی)، صورت سود و زیان، صورت سود و زیان جامع و جریان وجوه نقد می‌شود. صورت سود و زیان گزارش عملکرد مالی شرکت در طی یک دوره مالی را به ما نشان می‌دهد.

در واقع اگر شرکت گزارشی از هزینه‌ها و درآمدهای به دست آمده خود ارائه کند که در آن هزینه و درآمد به دست آمده به واسطه فعالیت‌های عملیاتی و غیرعملیاتی آورده شود، صورت سود و زیان خود را ارائه کرده است.در صورت سود و زیان به انواع هزینه‌ها و درآمدها اشاره می‌شود مواردی نظیر عملیات در حال تداوم، هزینه مالیات بر درآمد، عملیات متوقف شده و سود (زيان)پايه هر سهم در صورت‌های سود و زیان به چشم می‌خورد.

اگر بخواهیم به مفهوم عملیات در حال تداوم پی ببریم باید بدانیم که این آیتم هر نوع فعالیتی که در بلندمدت و به شکلی تداوم‌دار انجام شود را شامل می‌شود به طور کلی هر فعالیتی که از گذشته در شرکت انجام می‌شده است و در آینده نیز ادامه خواهد داشت عملیات در حال تداوم محسوب می‌شود.در یک نوع دسته‌بندی عملیات در حال تداوم دربردارنده اقلام عملیاتی و غیر عملیاتی است.سرفصل عملیات در حال تداوم شامل درآمدهای عملیاتی، بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی، سود(زیان) ناخالص، هزینه‌های فروش، هزینه کاهش ارزش دریافتنی، سود(زیان) عملیاتی، هزینه‌های مالی، سایر درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی( درآمد سرمایه‌گذاری‌ها)، سایر درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی( اقلام متفرقه) و سود (زيان) عمليات در حال تداوم قبل از ماليات می‌شود.

درآمد عملیاتی چیست؟

به طور کلی مفهوم درآمد دو حاشیه سود و انواع آن نوع درآمد عملیاتی و درآمد غیر عملیاتی را در برمی‌گیرد. هر درآمدی که افزایش حقوق صاحبان سرمایه را رقم بزند، درآمد عملیاتی است البته این نوع درآمد شامل موردی چون آورده صاحبان سرمایه نمی‌شود. این نوع درآمد عبارت از درآمدی است که از فعالیت‌های اصلی و مستمر واحد تجاری حاصل می‌شود و با عناوین مختلفی از قبیل فروش، حق‌الزحمه، بهره ، سود سهام و حق امتیاز مطرح می‌شود.

در واقع درآمد عملیاتی از فعالیت‌های اصلی واحد تجاری حاصل می‌شود این اقلام با اهمیت تلقی شده و به صورت ناخالص افشا خواهند شد اگر اقلامی جزو فعالیت‌های اصلی واحد تجاری نباشد به صورت خالص آورده می‌شود. به طور خلاصه اقلامی که از فعالیت‌های اصلی(عادی) واحد تجاری محسوب شوند و بااهمیت تلقی شده و به صورت ناخالص افشا خواهند شد همچنین اقلامی که جزو فعالیت‌های اصلی واحد تجاری محسوب نمی‌شوند و در حقیقت جانبی هستند به صورت خالص افشا خواهند شد.

درآمد حاصل از فروش کالا

درآمد حاصل از فروش کالا یکی از انواع درآمدهای عملیاتی است در واقع درآمد حاصل از کالای تولید شده توسط واحد تجاری برای فروش و همچنین کالای خریداری شده جهت فروش مجدد از قبیل کالای خریداری شده توسط یک واحد بازرگانی یا زمین و سایر املاک نگهداری شده برای فروش مجدد است این نوع درآمد یکی از انواع درآمدهای عملیاتی محسوب می‌شود.

هزینه کاهش ارزش دریافتنی‌ها به چه معناست؟

در واقع اگر یک دارايـي با كـاهش ارزش مواجه شود با هزینه تحمیل شده به شرکت در اثر این اتفاق را به عنوان هزینه کاهش ارزش دریافتنی‌ها در صورت سود و زیان ثبت کند یعنی اگر مبلغ بازيافتني ناشي از فروش يا استفاده از یک دارايي از مبلغ دفتري آن كمتـر باشد در صورت سود و زیان شرکت‌ها بايـد به عنوان زيـان كـاهش ارزش دریافتنی‌ها شناسـايي شود.

بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی

بهای تمام شده کالای فروش رفته ، هزینه‌های مستقیم مربوط به تولید کالاهای فروخته شده توسط یک شرکت است.این آیتم شامل هزینه مواد مصرفی در تولید کالا در کنار هزینه‌های مستقیم نیروی کار مورد استفاده در تولید آن کالا است.بهای تمام شده کالای فروش رفته در صورت سود و زیان ظاهر می‌شود و می‌تواند برای محاسبه حاشیه سود ناخالص شرکت از درآمد کسر شود.

سود ناخالص چیست؟

سود ناخالص به مقدار پولی است که پس از کسر کلیه هزینه‌های تولید از درآمدها باقی می‌ماند گفته می‌شود. یکی از اهمیت سود ناخالص نشان دادن چگونگی کارآیی سازمان در فعالیت‌های تولیدی و قیمتگذاری است.

سود ناخالص = درآمد – هزینه‌های تولید

اگر میزان سود ناخالص منفی نباشد در حقیقت زیان رخ داده است و به آن زیان ناخالص گفته می‌شود.

زیان ناخالص چیست؟

اگر پس از کسر کلیه هزینه‌های تولید از درآمدها پولی برای شرکت باقی نماند و به نوعی شرکت با زیان مواجه شود، به مقداری که شرکت با کمبود پول در کسر درآمد از هزینه مواجه می‌شود زیان ناخالص گفته می‌شود.

هزینه های عمومی و اداری شامل چیست؟

هزینه های مالی و اداری در حسابداری می‌تواند شامل مواردی نظیر هزینه حقوق و دستمزد کارمندان، هزینه قبوض تلفن، پست، هزینه رفت و آمد ، پیک، هزینه تنقلات و چایی و پذیرایی و غیره شود.

سود و زیان عملیاتی به چه معناست؟

شرکت از فعالیت‌های صورت حاشیه سود و انواع آن گرفته مانند فعالیت‌های تولیدی، واسطه‌گری، سرمایه‌گذاری و غیره درآمد کسب می‌کند علاوه بر این یک سری هزینه‌هایی را نیز شامل می‌شود که حقوق کارمندان، بیمه کارمندان، اجاره حمل و نقل، هزینه‎های جانبی مواد اولیه برای فعالیت و غیره از آن جمله است در نتیجه تمامی درآمدهایی که شرکت‌ها از طریق انجام فعالیت اصلی خود به دست می‌آورند را درآمدهای عملیاتی شرکت می‎گویند.

اگر از درآمد عملیاتی، هزینه‌های جاری شرکت را کم کنیم، سود عملیاتی شرکت به دست می‌آید. در واقع سود عملیاتی برابر است با درآمد عملیاتی شرکت منهای هزینه‌های شرکت. موضوعات مختلفی در تحلیل بنیادی سهم مورد بررسی قرار می‌گیرد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها را باید سود عملیاتی شرکت‌ها بدانیم.اگر سود عملیاتی شرکت را از مالیات کسر کرده و بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنیم، سود عملیاتی به ازای هر سهم مشخص می‌شود. این سود با اصطلاح EPS یا همان سود سهم شناخته می‌شود.

هزینه مالی شرکت چیست؟

در صورت سود و زیان به هزینه‌هایی مانند هزینه و بهای کارمزد، مقدار پول واگذار یا حواله شده توسط بانک مثل دسته چک گرفتن و امثالهم هزینه مالی گفته می‌شود.ما در صورت‌های سود و زیان با دو نوع هزینه مالی ثابت و هزینه مالی متغیر مواجه‌ایم.

*هزینه مالی ثابت

هزینه مالی ثابت به هزینه‌ای گفته می‌شود که صرف‌نظر از کم و زیاد شدن مقدار خدمات، کالاها و تولیدات همواره ثابت است و هیچ تغییری نمی‌کند.هزینه ثابت از میزان فعالیت‌های تجاری مستقل است و بدون تاثیرپذیری از این فعالیت‌ها ، باید در تاریخی که مقرر شده به وسیله شرکت یا موسسه مربوطه پرداخت شود.

*هزینه مالی غیرثابت

هزینه‌های غیرثابت یا متغیر بر حسب حجم و مقدار کالا ها و خدمات تولیده شده تغییر می‌کنند در واقع اگر به میزان مشخصی کالا تولید شود به همان اندازه میزان هزینه متغیر وجود خواهد داشت.به هزینه‌هایی که بدون واسطه و مستقیم در فرایند تولید محصولات نقش دارند، هزینه متغیر گفته می‌شود به طور مثال برای نیرو کار آن دسته از مواردی که تعداد نیروی کار را بر حسب مقدار تولیدات ، افزایش یا کاهش می‌دهند در احتساب هزینه متغیر نقش دارند اما سایر نیروها که چنین وضعیتی ندارند، در این هزینه محاسبه نمی‎شوند.

درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی

گروهی از درآمدهای شرکت که در قالب اهداف اساسنامه شرکت نیستند یعنی در راستای فعالیتی که برای شرکت تعریف شده به دست نمی‌آیند، درآمدهای غیرعملیاتی گفته می‌شود. مهم‌ترین ویژگی این درآمدها این است که چنین اقداماتی تکرارپذیر نیست و عموما ناپایدار بوده و سود حاصل از آن‌ها قابل برنامه‌ریزی نیست.به هر درآمد و یا هزینه‌ای که به واسطه اقدامی خارج از فعالیت و اهداف تعیین شده برای شرکت حاصل شود درآمد و هزینه غیرعملیاتی می‌گوییم.

خالص سایر درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی

شرکت می‌تواند از فعالیت‌های غیرعملیاتی نیز کسب درآمد کند و یا به واسطه چنین اقداماتی متحمل هزینه‌ای شود.به هزینه‌هایی که در قالب هزینه بهای تمام‌شده کالا و هزینه‌های اداری، حاشیه سود و انواع آن مالی، توزیع و فروش آورده نشود هزینه‌های غیرعملیاتی می‌گویند. این دسته از هزینه‌ها دائمی نیستند و با نوع عملکرد شرکت مرتبط نخواهد بود.در واقع خالص سایر درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی تفاوت سایر هزینه‌های غیرعملیاتی از سایر درآمدهای غیرعملیاتی است.

سود (زيان) عمليات در حال تداوم قبل از ماليات

درآمد قبل از بهره و مالیات یا سود قبل از بهره و مالیات معیاری است از سود شرکت که هزینه‌های بهره و مالیات را مستثنی می‌کند.

هزینه مالیات بر درآمد چیست؟

مالیات بردرآمد یا Incoe Tax نوعی مالیات غیرمستقیم است که دولت بر درآمد کسب شده توسط افراد اعمال می‌کند. مطابق قانون همه افرادی که صاحب کسب و کار و دارای درآمد هستند باید در پایان هر سال با اعلام میزان درآمد خود مالیات تعلق گرفته را پرداخت کنند. در واقع باید این موضوع را در نظر گرفت که درآمد مالیاتی همواره یکی از اصلی‌ترین منابع تامین مالی دولت‌ها است که از آن برای خدمت‌رسانی بیشتر به مردم استفاده می‎کند.در سال‌های اخیر شاهد آن بوده‌ایم که دولت برای تامین بخشی از کسری بودجه خود به افزایش انواع مالیات روی آورده است.

با این حساب اگر به این موضوع توجه کنیم که مالیات‌ تامین‌کننده بخش عمده‌ای از مخارج دولت است متوجه می‌شویم که تعیین نرخ آن نیز با سیاست‌های دولت و میزان تورم قابل تغییر است.نرخ مالیات بر درآمد معیاری است که مودیان باید هنگام محاسبه مالیات بر درآمد از آن برای محاسبه و تعیین مالیات تعلق گرفته استفاده کنند. هزینه مالیات (درآمد مالیات) کل مبلغی است که در محاسبه سود یا زیان دوره در ارتباط با مالیات جاری حاشیه سود و انواع آن و مالیات انتقالی به حساب می‌آید.مالیات جاری مبلغ مالیات بر درآمد پرداختنی در ارتباط با سود مشمول مالیات یک دوره است.این نوع هزینه برای یک سال و یا سال‌های گذشته در صورت سود و زیان آورده می‌شود.

عملیات متوقف‌شده چیست؟

اگر بخشی از یک شرکت تجاری فعالیت خود را متوقف کند یعنی زمانی که قسمتی و یا یک گروه مشخص که وجود آن از اهمیت فراوانی نیز برخوردار بوده است به کار خود پایان دهد فعالیت و دارایی آن بخش به وضوح از سایر واحدهای تجاری جدا شده و هزینه‌های عملیاتی و درآمد مربوط به بخش متوقف شده باید به شکل جداگانه در صورت سود و زیان آورده شود.

در واقع اگر در عملیات یک قسمت از واحد تجاری وقفه ایجاد شود باید گزارش عملیات قسمت متوقف شده از جمله عملکرد سود یا زیان و یا فرآیند انتقال سود و زیان حاصل از انتقال قسمت متوقف شده پس از انجام معامله به صورت جداگانه در صورت سود و زیان مشخص شود که این بخش در سود (زیان) خالص عملیات متوقف شده آورده می‌شود.

سود(زيان) پايه هر سهم چه مفهومی دارد؟

قطعا یکی از معیارهای اساسی در تعیین عملکرد واحدهای تجاری سود یا زیان متعلق به سهامداران است که با سود (زیان) هر سهم است.در واقع سود (زیان) هر سهم در کنار سایر معیارهای دیگر مانند جریان وجه نقدی عملیاتی، می‌تواند اطلاعاتی در خصوص نحوه عملکرد شرکت ارائه کند. هدف از سود (زيان) پايه هر سهم تعيين چگونگی محاسبه سود هر سهم و سود تقلیل یافته هر سهم و عوامل تاثیرگذار بر آن است.

این آیتم نیز شامل سود(زیان) عملیاتی پایه هر سهم، سود(زیان) غیرعملیاتی پایه هر سهم، سود(زیان) عملیاتی پایه هر سهم ناشی از عملیات در حال تداوم و عملیات متوقف شده و سود (زیان) خالص هر سهم می‌شود که در بخش پایانی صورت سود و زیان لحاظ می‌شود.

حاشیه سود عملیاتی

در فعالیت های عملیاتی سرمایه گذاری یکی از مهم ترین مسائل حاشیه سود می باشد. توجه به میزان سودآوری در آغاز هر فعالیتی از جانب افراد مختلف یکی از مهم ترین بخش ها می باشد و همین امر عاملی شده تا بسیاری از طرح هایی که با سودآوری های کمترین مواجه می باشند مورد استقبال قرار نگیرند و در نتیجه این امر نتوان به درستی آن ها را به انجام رسانید.

حاشیه سود عملیاتی

حاشیه سود عملیاتی یا operating profit margin: این نسبت از تقسیم سود عملیاتی به فروش بدست می‌آید. اقلام غیر عملیاتی همچون درآمد و هزینه بهره، سود و زیان واگذاری دارایی‌ها در محاسبه سود عملیاتی منظور نمی‌شود. این نسبت معیار قوی‌تری برای ارزیابی سودآوری و فروش است.

با در نظر گرفتن سود شرکت قبل از کسر مالیات، حاشیه سود عملیاتی منعکس‌کننده موفقیت مدیریت شرکت در ایجاد سود از عملیات جاری شرکت است. این نسبت نشان‌دهنده این واقعیت است که به ازای هر واحد پولی، از فروش، چه میزان سود عملیاتی (سود پس از کسر هزینه‌های عملیاتی) عاید شرکت شده است. نسبت‌های بالای حاشیه سود عملیاتی نشان‌دهنده توفیق مدیریت در کنترل هزینه‌های شرکت و یا پیشی گرفتن رشد فروش شرکت به رشد هزینه‌های آن است. حاشیه سود عملیاتی در عین حال امکان مقایسه سوددهی شرکت‌هایی که معمولاً هزینه‌های عملیاتی و بهای تمام شده کالای فروش رفته را افشا نمی‌کند، برای سهامداران فراهم کند.

این نسبت معمولاً قابل اتکاتر به شمار می‌آید. زیرا کمتر مورد دستکاری توسط حقه‌های حسابداری قرار می‌گیرد. به طور طبیعی به علت اینکه این نسبت شامل تمام هزینه‌ها از جمله هزینه‌های فروش و هزینه‌های عملیاتی است، مقدار آن از حاشیه سود ناویژه کمتر است. این مسئله باید از جانب سرمایه داران نیز قابل اهمیت باشد که علاوه بر سودآوری ها به مسائلی از جمله پیشرفت و سازندگی کشور و همچنین کمک به اقتصاد اقدام به مشارکت نمایند تا بتوانند از مزیت های بیشماری برای فعالیت های خود بهره مند شوند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.